افقهای نو در کشف جهان
جهان در هفتههای گذشته روزهای شگفتانگیزی را سپری کرد. بسیار دورتر از سرزمین مادری، از سیارهای که آن را خانه مینامیم و در مرزهای خانواده خورشیدی ما یکی از سفیران زمین به ملاقات جرمی رفت که زمانی آخرین عضو سیارهای منظومه شمسی به شمار میرفت و اینک یکی از مهمترین سیارههای کوتوله.
پلوتو که از زمان کشفش تاکنون، جرمی مرموز و شگفتانگیز و مرموز باقی مانده بود یک شبه در پیش چشمان ما حجاب از رخ گرفت و برای اولین بار انسانها توانستند عوارضی با جزییات فراوان را بر این کره دوردست مشاهده کنند. در فاصله چند ساعت بهترین تصویری که ما از این عضو خانواده خورشیدی خود داشتیم، از جرمی مهآلود و ناواضح به تصویری شگفتانگیز و خیرهکننده بدل شد.
دادههایی که ابزارهای مأموریت افقهای نو در هنگام گذر از کنار این جرم جمعآوری کرده است تا مدتهای طولانی و حداقل تا نیمه سال آینده به زمین ارسال خواهد شد و دلیل این تأخیر در ارسال همه دادهها، به ضعف آنتن و سیستم ارتباطی بر میان سفینه و زمین برمیگردد که توان ارسال همه دادهها را بهصورت یکجا ندارد. هر روز که هر داده به زمین برسد برای نخستین بار چیزهایی جدیدی در جهانمان میبینیم و میآموزیم.
اما فراتر از ارزشهای علمی و دادههای شگفتانگیزی که احتمالاً درک ما از جهانی که در آن زندگی میکنیم را واضحتر خواهد کرد، چیزی که در چنین مأموریتهایی به چشم میآید و ارزش توجه دارد آیندهنگری در پژوهشهای علمی است.
مأموریت افقهای نو به مقصد پلوتو حدود یک دهه قبل آغاز شد، اما این آغاز داستان نبود. سالها قبل از آن جامعه علمی برای آنکه بتواند نیمنگاهی از نزدیک به این جرم مرموز منظومه شمسی بیندازد بیتابی میکرد؛ اما باید بودجه و امکانات فنی در کنار هم قرار میگرفت تا انجام چنین مأموریتی ممکن شود.
افقهای نو از میان دهها طرح مختلف انتخاب شد و طراحی و معماری آن بهگونهای بود که بتواند در بازه زمانی معقولی به مقصد خود برسد. برای اینکه بتواند این مسیر طولانی را در عرض کمتر از 10 سال طی کند نهتنها جرم خود ابزار باید به کمترین حد میرسید که از قویترین پرتابگر زمانه استفاده شد و در بین راه نیز این سفینه از کمک گرانشی مشتری استفاده کرد تا بتواند بر سرعت خود بیفزاید.
این نیاز باعث میشد تا ابزارهای علمی برای آن بهگونهای انتخاب شود که اولاً کمترین جرم ممکن را داشته باشند و درعینحال بتوانند اطلاعاتی ارزشمند از جوار پلوتو برای زمین ارسال کنند و البته از همه مهمتر اینکه 10 سال پس از طراحی و ساخت و پس از سپری کردن یک دهه سفر در شرایط دشوار و سخت فضای میانسیارهای کارآمد باقی بمانند.
ویژگی مهم چنین مأموریتی و البته هر پروژه ای که بخواهد به پروژهای تأثیرگذار بدل شود تعیین دقیق مشخصات آن است. گروه علمی و مهندسی از قبل تعاریف دقیقی از دلیل انجام مأموریت و دادههایی که انتظار دارند به دست آورند ارائه دادهاند. معیار مشخصی وجود دارد که بر اساس آن بشود تعریف کرد آیا مأموریت موفق بوده است یا نه. هیچ سازشی دراینبین وجود ندارد. شما نمیتوانید مأموریتی را بهسوی اعماق فضا راهی کنید و بعد هر نتیجهای که به دست آمد آن را موفقیت بخوانید. اگر مأموریت افقهای نو با شکست مواجه میشد کسی پشت این داستان که بههرحال طراحی متعلق به یک دهه پیش بوده است پنهان نمیشد آن طراحی برای امروز صورت گرفته بود و باید میتوانست موفق عمل کند.
این الگوی ساده تعریف اهداف یک پروژه و ارائه مترهایی برای سنجش آن همان چیزی است که بسیاری از پروژههای دیگر و بهخصوص در کشورهای درحالتوسعه فاقد آن هستند. ما بسیاری از اوقات و نه در مأموریتی فضایی که در یک پروژه ساده، کارها را شروع میکنیم و هر نتیجهای که به دست آمد آن را موفقیت در شرایط موجود ارزیابی میکنیم و در پشت هزار و یک دلیل دیگر نظیر شرایط اجتماعی و فرهنگی پنهان میشویم.
درسهایی که از پروژههای موفق علمی میتوان گرفت تنها شریک شدن در لذت کشف تازهها و شگفتزده شدن نیست. بسیاری از اصولی که دریک مأموریت علمی جریان دارد همان تجسم تفکر و روش علمی است که ما نیز میتوانیم در زندگی خود به کار بگیریم.
پوریا ناظمی / روزنامه نگار علم
No tags for this post.