اقتصاد رشته های تجسمی مورد غفلت قرار گرفته است

این استاد توانا در دانشگاه هنر به کسب دانش در حوزه گرافیک و نقاشی پرداخت و پس از آن نیز رشته پژوهش هنر را در دانشگاه تربیت مدرس در مقطع دکترا برگزید.

وی در حال حاضر رئیس انجمن علمی پژوهش‌های هنری ایران وعضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس است. گفتگوی سیناپرس با دکتر بهنام زنگی را در ادامه بخوانید:

چه شد که این رشته تحصیلی را انتخاب کردید؟

زمینه اصلی تحصیل من تجسمی است و بنا بر علاقه شخصی گرافیک و هنر خواندم. به گونه ای که در انتخاب رشته هم اولین انتخابم همین رشته تحصیلی بود. چون احساس می کردم هیچ رشته دیگری را نمی توانم انتخاب کنم. پس از اتمام درس در مقطع کارشناسی ارشد، چون رشته های مهارتی که انتخاب کرده بودم مقطع دکترا نداشت، وارد فاز رشته های نظری شده و از این رو رشته پژوهش هنر گرایش دیوارنگاری را برای تحصیل در مقطع دکتری برگزیدم.

در هرحال، هنر رشته ای استثنائی است و جوهره فردی و استعداد ذاتی برای کسی که می خواهد این حوزه را انتخاب کند، مقوله بسیار مهمی است. من هم احساسم این بود که توانایی ذاتی در هنر نقاشی دارم و گرایش زیادی به انجام این کار داشتم. حتی در مقطع دبیرستان رشته تجربی را برگزیدم، اما به دلیل علاقه ای که به دروس مرتبط با آن نداشتم، تغییر رشته دادم و گرافیک را انتخاب کردم.

اگر به گذشته بازگردید بازهم این مسیر را انتخاب می کنید؟

طبیعی است که با سختی ها و فرصت های نابرابری در این رشته تحصیلی و کار مرتبط با آن مواجه شدم، اما چون علاقه شخصی من در این حوزه است قطعا باز هم همین مسیر را طی می کردم.

وضعیت این رشته تحصیلی را در کشورمان چگونه ارزیابی می کنید؟

سابقه رشته های هنری در تاریخ کشورمان وجود دارد، البته نه به عنوان رشته های دانشگاهی؛ اما سابقه فعالیت های هنری این چنینی راداریم و در زمره پرچمداران هنر تجسمی در سطح جهان شناخته شده ایم. به گونه ای که هنر نقاشی و دیوارنگاره های کشورمان از تاریخ غنی برخوردار است. در حوزه گرافیک هم به معنای امروزی آن گنجینه عظیمی از نقش مایه ها را در اختیار داریم و در طول تاریخ آثار جاودانه ای از هنرمندان ایرانی به جای مانده است.

اما با وجود همه اینها، اگر بخواهیم وضعیت این هنر را در عصر معاصر بررسی کنیم باید بگویم وضعیت دانشگاهی و آکادمیک این رشته تحصیلی چندان مطلوب نیست و جای تاسف دارد که فرهنگی که در این زمینه پیشرو بوده و کلی داشته و انباشته میراثی دارد، انقدر با تاخیر به این حوزه ورود پیدا کرده و اکنون هم که ورود پیدا کرده، تا یان حد در کشورمان ناشناخته مانده است.

البته در چند سال اخیر این رشته هم به لحاظ کمی و هم کیفی توسعه پیدا کرده و به لحاظ جوهره ای که در جوانان ایرانی وجود دارد خلاء ها در حال ترمیم است.

با همه اینها اقتصاد رشته های تجسمی در کشورمان مورد غفلت قرار گرفته و کاستی هایی در حق این رشته اعمال شده است. به این معنا که به عنوان یک حوزه موثر در اقتصاد ملی به آن نگاه نشده، این در حالیست که این عرصه در سرتاسر جهان گردش مالی بالایی دارد و حراجی های بین المللی صحتی بر این ادعاست.

اما در کشور ما چه در حوزه علمی و چه از نظر جایگاه اقتصادی برای این هنر کمبود داریم و در کسب و کارهای مرتبط با آن هم با مشکلاتی مواجه هستیم.

به گونه ای که هنوز حقوق صنفی هنرمندان قانونی نشده و حتی به لحاظ عرفی هم این حقوق رعایت نمی شود. مکانیزم های کنترلی و سنجش و پایش کیفیت نداریم و برای همین هم بسیاری از افراد با یادگیری یک نرم افزار ادعا می کنند گرافیست هستند.

بخش دیگر مشکلات هم به روابط شبکه ای موجود در سازمان ها برمی گردد که عملا افراد متخصص این کار از دایره بیرون مانده اند و این موضوع به شدت به گرافیک تخصصی ما آسیب زده است. این در حالیست که با پتانسیلی که در کشور وجود دارد با حرفه ای گرایی و اصلاح بازار کسب و کار می توان به کارآمدتر شدن این رشته در کشور کمک کرد.

چه توصیه ای به علاقمندان ورود به این رشته دارید؟

رشته گرافیک و پژوهش هنر رشته ای متکثر است که با همه رشته ها سرو کار دارد. کسی که قدم در این راه می گذارد باید یک دانش چندگانه داشته باشد و از علوم متعدد سر در بیاورد تا بتواند به همه مشتریان خود سرویس دهد. ضمن اینکه انواع و اقسام روش ها و تکنیک های ارائه اثر را بشناسد. کسانی که می خواهند به این حوزه وارد شوند باید ضمن داشتن یک نگاه فرهنگی و توجه به فرهنگ بومی، مقطع زمانی، تاریخ، جامعه و رقبای خود را بشناسد و بتوانند یک کار اثربخش ارائه دهند.

گفتگو:هانیه حقیقی

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا