تقلید از دانایی، الگوی جدیدی از نادانی است

یکی از مهمترین تغییراتی که در زندگی کاربران فضای مجازی اتفاق افتاده است، تغییر در سبک و میزان مطالعه آنها است.
در حال حاضر کاربران فضای مجازی زمان زیادی را برای استفاده از فضای مجازی و مرور مطالب در صفحات وب اختصاص می دهند، اما به راستی این زمان زیاد برای مرور مطالب می تواند جای فرهنگ کتاب و کتابخوانی را در جامعه بگیرد؟
از نقاط ضعفی که فضای مجازی بر روند مطالعه دارد و شاید کمتر بدان پرداخته شده است، ایجاد یک نوع شتاب زدگی است. روند تکنولوژی و سرعت روزافزون آن امری اجتناب ناپذیر در حوزه فضای مجازی است؛ که گاه مانند شمشیری دو لبه عمل می کند. این شتاب زدگی و سرعت در حوزه مطالعه خود را به صورت «چکیده خوانی» نشان می دهد.
امروز، تورق کتاب و نیز غوطه ور شدن در دنیای کاغذی، جای خود را به خوانش متون در صفحات الکترونیکی داده است و در اثر شتاب زدگی، سرعت و آهنگ تند، کم کم نسخه الکترونیکی کتاب ها جای خود را به چکیده ها و بریده هایی از متون کتاب ها داده اند؛ بریده هایی که شاید نتوانند جان مطلب را ادا کنند.
هم چنین این مسأله تا بدانجا پیش رفته که امروز شاهد شکل گیری فرهنگی موسوم به «فرهنگ سه خطی» هستیم. مخاطب شتاب زده امروز نه تنها زمان و یا علاقه ای برای خواندن کتاب کاغذی ندارد، که دیگر فایل الکترونیکی آن را هم دنبال نمی کند. در مقابل، در بین متونی که در دنیای مجازی از چکیده های کتاب ها رد و بدل می شود، به دنبال کوتاه ترین و خلاصه ترین های آن ها می رود.
این مسأله شاید تهدیدی بزرگ برای کتاب و کتاب خوانی جامعه امروز به شمار رود؛ تهدیدی که خود را به اشکال مختلف نشان می دهد؛ اعم از کاهش سرانه مطالعه، بی حوصلگی و تنبلی در حوزه مطالعه و نیز جعل متون مختلف اعم از ادبی، علمی و فرهنگی. چرا که عموما در این متون کوتاه که اکثرا نقل قولی هستند، ذکر منبع و مرجع اهمیتی ندارد. متأسفانه این فرهنگ که شاید شبیه به فرهنگ شفاهی باشد، غیر مستند و سطحی نگر است و ما را به سوی راحت طلبی سوق می دهد.
در یک مرحله جلوتر، به دلیل مطالعه در فضای مجازی نظرات ما نیز از پرسه زدن در شبکههای اجتماعی سرچشمه میگیرند نه از مطالعۀ کتابها. ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک میشویم، داناییای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است. به این معنا که هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما تظاهر میکنیم دربارۀ آن چیزی میدانیم. شاید واقعاً دروغ نباشد اگر در مهمانی، وقتی همکارانمان دربارۀ فیلم یا کتابی صحبت میکنند سرمان را بالا و پایین ببریم که یعنی من هم دربارۀ آن مطالعه کردهام. چون احتمالاً همکارانمان هم دربارۀ آن فیلم یا کتاب فقط نظرات شخصی دیگر در شبکۀ اجتماعی را بازگو میکنند.
No tags for this post.