نظام آموزشی ایران نیازمند دارالفنونی جدید است
![](https://sinapress.ir/wp-content/uploads/2022/09/15141112331303658408.jpg)
تأسیس مدرسه دارالفنون باعث ایجاد تحولی اساسی در نظام آموزشی کشور ما شد، به این معنی که نظام آموزشی کشور را از شکل مکتبخانه به صورت امروزی تغییر داد. از زمان تأسیس دارالفنون در ایران تا کنون نظام آموزشی، مراحل زیادی را پشت سر گذاشته است. بعد از تأسیس اولیه مدرسه دارالفنون و اعزام نخستین محصلان برای تحصیل به اروپا، نظام آموزش عالی در ایران با تأسیس دانشگاه تهران شکل گرفت. در سالهای بعد از آن شیوههای آموزشی بارها به تأسی از کشورهای مختلف جهان دچار تغییر شدهاند. در دورههایی شیوه اصلی آموزش در ایران مبتنی بر اعزام محصلان برای تحصیل به کشورهای اروپایی و آمریکایی بوده است و بعد از شکلگیری نظام آموزش عالی در کشور، بسیاری از خروجیهای این نظام در کشور مشهود است.
توجه و پیروی از مدرسه دارالفنون و اصول آموزشی به اجرا درآمده در آن، مسألهای است که فرهنگ آموزش در ایران را به شدت تحت تأثیر خود قرار داده است. این مدرسه همانطور که از نام آن پیداست، جایی برای یادگیری فنون بوده است، فنونی که میتوان با کمک آنها توسعهبخشی ایجاد کرد. به همین دلیل نظام آموزشی کشور از اساس برپایه مهندسی شکل گرفته است که این نکته مزایا و معایبی به همراه دارد.
میدانیم که علوم مهندسی بر مبنای علوم پایه شکل گرفتهاند که درواقع ما این مرحله پایهای و اساسی را نادیده گرفته ایم. علوم پایه در کشور ما توسعه چندانی پیدا نکرده، درحالیکه مهندسی علمی بوده که در کشور ما بسیار مورد توجه واقع شده است. درحقیقت این یک اشتباه تاریخی است که ما تصور کردهایم میتوانیم بدون پرداختن به علوم پایه، به شکل جدی از نتایج این علوم استفاده کنیم و صرفاً با تکیه بر مهندسی به یک توسعه مطلوب دست پیدا کنیم. اما همین رویکرد در بسیاری از زمینهها باعث بروز مشکلاتی شده است که نمونهای از آن، همین مشکلات زیستمحیطی است که امروزه با آن درگیر و دستبهگریبان هستیم.
حتی امروزه هم بهایی که به توسعه علمی در کشور ما داده میشود، مبتنی بر همین شیوه علماندوزی صرف و توجه به علوم کاربردی به جای علوم پایه است. تکیه بر فناوریهای نانو و فناوریهای زیستی نمونههایی از این دست توجهات است، درحالیکه کمتر میبینیم بودجههای پژوهشی به پروژههای تحقیقاتی علوم پایه تعلق بگیرد. این در حالی است که نتایج همین تحقیقات علوم پایه است که در تصمیمگیریهای بزرگ در مورد مسائل کشور، نقش عمده و اصلی را عهدهدار هستند. اما در کشور ما بهای چندانی به آن داده نشده و متخصصان بسیاری در این حوزه به دلیل آنکه زمینه مناسب برای استفاده از دانش خود را نداشتهاند، مجبور به مهاجرت از کشور شدهاند. این مسأله از تأثیری ناشی میشود که انتخاب شیوه آموزشی در کشور ما بر جای گذاشته است. درواقع ما صرفاً بهکارگیرندۀ تکنولوژی بودهایم بدون آنکه بدانیم این تکنولوژی چه اثراتی بر جوانب زندگی ما دارد. شهرهایمان را از ماشین پرکردهایم و هرجا توانستهایم جاده کشیدهایم بدون آنکه متوجه باشیم استفاده از این ابزارها چه تبعاتی برای زندگیمان دارد. در حوزه پزشکی کشوری پیشرو در استفاده از این علم و تجهیزات آن هستیم اما هنوز تولیدکنندۀ این تجهیزات و دانش در مفهوم و ابعاد جهانی آن نیستیم، باز هم به همین دلیل که تحقیقات علوم پایه در این حوزه چندان جدی گرفته نشده است.
هرچند که با تأسیس مدرسه دارالفنون و تغییر در نظام آموزشی به نتایج و تأثیرات مثبت این اتفاق دست پیدا کردهایم و با شیوههای آموزش مدرن آشنا شدهایم، اما گویا این شیوهها همچنان به سبک و سیاق حداقل پنج دهه پیش باقی مانده و دستخوش تغییر عمدهای نشده است. شیوههای علمآموزی در کشور ما کماکان مبتنی بر آموزش مستقیم است و فضای یادگیری و آشنایی با روش حل مسائل را کمتر در اختیار دانشآموز قرار دادهایم، به جای آن پاسخ سؤالات را مستقیماً به او دادهایم بدون آنکه راه رسیدن به این پاسخها را آموزش دهیم که آموزش همین راه و روشها به نوعی معادل مفهوم پژوهش علمی است. به عبارتی تمثیلی به جای آنکه ماهیگیری را به دانشآموز یاد دهیم به او ماهی دادهایم و به این ترتیب روش نظممند، آزمونپذیر، ابطالپذیر و قابل تکرار با در دست داشتن نتایج ملموس و رسیدن به پاسخ سؤالات در زمینههای مختلف را از او سلب کردهایم. ما از روش های رسیدن به پاسخ سؤالات گذر کردهایم و صرفاً به استفاده از راهحلها بسنده کردهایم و مشکلات عدیدهای را برای خود به وجود آوردهایم.
درواقع شاید فاز بعدی تحول در نظام آموزشی کشور پرداختن به تغییرات عمده در کیفیت آموزش باشد. اکنون دیگر زمان محاسبه تعداد افراد باسواد و بیسواد گذشته است و قاعدتاً ما نیز باید از این مرحله عبور کرده باشیم و دغدغه کیفیت نظام آموزشی را به جای کمیت آن داشته باشیم.
No tags for this post.