نقش دانشگاهها در توسعه فناوری نرم؛ ظرفیت مغفول مانده/3
رشتههای علوم انسانی و هنر؛ بازیگران اصلی فناوری نرم در دانشگاه

در سالهای اخیر، مفهوم «فناوری نرم» در گفتمان علمی و سیاستی کشور بیشتر مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. این نوع از فناوری، برخلاف فناوریهای سخت، با معنا، تجربه، روایت، هویت و سبک زندگی سر و کار دارد؛ مفاهیمی که قلب تپنده رشتههای علوم انسانی و هنر هستند. اکنون زمان آن فرارسیده که جایگاه این رشتهها در دانشگاه بازتعریف شود. در این گزارش چتجیپیتی، به بررسی این موضوع پرداخته است.
فناوری نرم؛ فراتر از ابزار و سختافزار
به گزارش خبرگزاری سینا، فناوری معمولاً در ذهن بسیاری از ما با مفاهیمی مانند ماشینآلات، کامپیوتر، تجهیزات صنعتی و ابزارهای دقیق گره خورده است. اما فناوری نرم به لایههای زیرین و اثرگذارتر فرهنگ و جامعه اشاره دارد. این فناوریها شامل حوزههایی مانند محتوای دیجیتال، هنرهای تجسمی، روایتگری، سبک زندگی، گردشگری فرهنگی، آموزش تعاملی، و بازیهای رایانهای میشود.
در این حوزهها، مسأله اصلی نه ساختن یک وسیله، بلکه خلق معنا، ایجاد تجربه و انتقال فرهنگ است. از همینرو، مهارتهایی که در رشتههای علوم انسانی و هنر آموزش داده میشود، نقش کلیدی در توسعه این نوع فناوری ایفا میکند.
بازگشت به متن؛ رشتههایی که به حاشیه رفته بودند
برای سالها، رشتههایی مانند فلسفه، تاریخ، جامعهشناسی، ادبیات، مطالعات فرهنگی، طراحی صنعتی، هنرهای نمایشی و موسیقی، در فضای سیاستگذاری آموزشی کشور، جزو رشتههای کمکاربرد یا «غیرفناورانه» تلقی میشدند. اما با پررنگ شدن نقش فناوریهای نرم، ارزش و ظرفیت پنهان این رشتهها دوباره دیده میشود.
دانشآموختگان این رشتهها نهتنها توانایی درک عمیقتری از فرهنگ، انسان و جامعه دارند، بلکه میتوانند در طراحی محتواهای دیجیتال، داستانپردازی، تحلیل رفتار کاربران، تولید پادکست، طراحی بازی و حتی ساخت برندهای فرهنگی مشارکت مؤثر داشته باشند.
دانشگاه؛ محل تلاقی نگاه نظری و کاربردی
در دانشگاههای پیشرو، تلاشهایی برای پیوند دادن آموزش علوم انسانی و هنر با مهارتهای کاربردیتر در حال شکلگیری است. راهاندازی دورههای میانرشتهای مانند طراحی تجربه کاربر (UX)، روایت دیجیتال، انسانشناسی دیجیتال، یا کارآفرینی فرهنگی، نمونههایی از این روند هستند.
بیشتر بخوانید:
این رویکرد به دانشجویان کمک میکند تا از قالبهای سنتی خارج شوند و مهارتهایی کسب کنند که در بازار صنایع خلاق کاربردی و قابل عرضه باشد. همچنین باعث میشود خلاقیت نظری با نیازهای واقعی جامعه ترکیب شود و مسیرهای تازهای برای اشتغالزایی و اثرگذاری اجتماعی فراهم آید.
رشتههای انسانی؛ موتور خلاقیت در تیمهای نوآور
در بسیاری از استارتاپها و پروژههای فناوری نرم، تیمهای موفق متشکل از نیروهایی با تخصصهای گوناگوناند. در این میان، کسانی که توانایی تحلیل فرهنگی، روایتسازی، تصویرسازی ذهنی، یا درک جامعهشناختی دارند، جایگاه ویژهای یافتهاند.
برای مثال، طراحی یک بازی رایانهای، تنها به کدنویسی یا طراحی گرافیک نیاز ندارد؛ بلکه شناخت اسطورهها، تاریخ، زبان، هویت و سبک زندگی ایرانی، میتواند ارزش محتوایی آن را چند برابر کند. این همان جایی است که فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی و هنر، میتوانند نقشآفرینی کنند.
ضرورت بازتعریف سیاستگذاری آموزشی
برای بهرهگیری درست از این ظرفیتها، لازم است ساختارها و سیاستهای آموزش عالی نیز دچار تحول شوند. ارتقای جایگاه رشتههای انسانی و هنری، بازنگری در سرفصلهای درسی، افزودن مهارتهای فناورانه به دورههای آموزشی، و حمایت از پایاننامهها و پروژههای خلاق، میتواند به رشد این جریان کمک کند.
همچنین، پیوند میان دانشکدههای علوم انسانی و هنر با مراکز نوآوری، شتابدهندهها و صنایع خلاق باید تقویت شود. در بسیاری از دانشگاهها، این دو فضا هنوز از یکدیگر جدا هستند و تعامل مؤثری میان آنها شکل نگرفته است.
نتیجهگیری
فناوری نرم، بستری است که در آن معنا، فرهنگ و خلاقیت با فناوری تلفیق میشود. در این بستر، رشتههای علوم انسانی و هنر نه تنها کاربرد دارند، بلکه نقش پیشبرنده و بنیادین دارند. بازگشت این رشتهها به متن نظام آموزش عالی، نه یک انتخاب اختیاری، بلکه ضرورتی راهبردی برای توسعه فرهنگی و اقتصادی کشور است.
اگر دانشگاهها و سیاستگذاران، نگاه خود را به این حوزهها تغییر دهند، میتوان امید داشت که در آیندهای نزدیک، شاهد شکوفایی نسلی از نوآوران فرهنگی باشیم که با ابزارهای نوین، روایتگر هویت ایرانی در دنیای جهانیشده امروز هستند.
*این گزارش برگرفته از توضیحات ارائهشده توسط ChatGPT است.
*تصویر این گزارش توسط هوش مصنوعی Copilot طراحی و اجرا شده است.