چرا گرد و غبار هر سال نفس خوزستان را تنگتر میکند؟
پدیده موسوم به گرد و غبار در حال حاضر به یکی از مهمترین بحرانهای زیستمحیطی نهتنها در ایران بلکه در سطح جهان تبدیل شده است. پاشنه آشیل طوفانهای گرد و غبار ایران، خوزستان مدتهاست که در مصاف نابرابر با این هیولای دهشتناک برای بقا تلاش میکند. طوفانهای گرد و غبار اهواز در مرداد و شهریور امسال که به ترتیب ۴۵ و ۵۰ برابر حد مجاز و استاندارد گزارش شدند، موید این واقعیت تلخ هستند که این اتفاق دیگر تابع فصل یا اوقات معینی از سال نیست. یک طوفان گرد و غبار میتواند تنها در ظرف چند ثانیه شما را شوکه کند. البته گاه شواهد و قراینی برای پیشبینی وجود دارد اما واقعیت این است که سرعت و شدت آنها در اکثر موارد غافلگیرکننده است.
اگر بعنوان یک فرد عادی و برای اولینبار ناظر این پدیده باشید، به شدت بهتزده خواهید شد. آنچه که از واژه گرد و خاک منزل بخاطر دارید را کنار بگذارید، طوفانهای گرد و غبار در شهرهای جنوبی کشور از جمله در اهواز، دزفول، آبادان، سوسنگرد، شوش و خرمشهر بیشتر به طوفان شن و خاک شبیه هستند.
در بهمنماه سال گذشته نویسنده برای نخستینبار این فاجعه را از نزدیک در اهواز لمس کرد: در ظرف کمتر از چند ثانیه همهچیز دگرگون میشود، به حدی زمان تصمیمگیری اندک است که ممکن است با خیال راحت از منزل خارج شوید اما هنوز چند قدمی نرفته… آسمان آبی بشدت تیره و کدر میشود، در وهله نخست احساسی مشابه قرار گرفتن در یک هوای مهآلود خواهید داشت منتهی با این تفاوت که بجای قطرات ریز آب اینبار ذرات شن با صورت شما برخورد میکنند، رنگ زرد طلایی آسمان به سرعت به سبز براق و پس از آن خیلی مات مبدل خواهد شد، افت درجه حرارت و وزش باد شاید یک لحظه شما را به شک بیندازد که باران خواهد بارید اما بارانی در کار نیست، طعم تلخ خاک را به وضوح در دهان و بینیتان احساس میکنید، اغلب مردم به خانههایشان پناه میبرند، درب و پنجرهها ساعتها و ساعتها بسته میمانند، حتی پنجرههای دوجداره نیز مانع ورود خاک نیستند، قشری از خاک هر تقریباً دو یا سه ساعت یکبار کلیه سطوح را میپوشاند، گردگیری و تمیزکاری از همان ساعتهای اول به دفعات تکرار میشود، روکشهای سرامیک سفیدرنگ که هر چند ساعت یکبار بطور کاملاً یکدست خاکی و سیاه میشوند شاید بهترین معیار برای درک فاجعه بیرون باشند، بعد از ساعتها و گاه روزها هوا ناگهان تغییر میکند، اگر بارانی بیاید یا اگر جریان هوا مختصر تغییری کند، درب منازل با احتیاط باز میشود، منظره بیرون شوکآور است:
راهپلههای غبارآلود، ماشینهای غرق در خاک، درختان تیره و خیابانهای افسرده همه در جای خود رعبانگیز هستند. خاک همهچیز را پوشانده، از مقیاس خرد تا کلان همه چیز رنگ و بوی خاک میدهد. رد به جا مانده از هر قدمی که برمیدارید، تجربهای غمناک است که هیچگاه از ذهنتان محو نخواهد شد.
طوفانهای گرد و غبار دیگر تابع فصل نیستند. تداوم و تکرار این طوفانها مصداق زنگخطری جدی است.
اینهمه خاک از کجا و چرا آمد؟
طوفانهای گرد و غبار که در ظرف سالهای اخیر به دفعات شهرهایی مانند اهواز، سوسنگرد و دزفول را درنوردیدهاند؛ پدیدهای تازه نیستند چرا که در گذشته نیز این دست از اتفاقات بارها رخ داده منتهی در مقیاسی به مراتب کوچکتر. پدیده موسوم به گرد و غبار در اصل حاصل همپوشانی چندین فاکتور است، ریشه برخی از این فاکتورها را که البته به نوعی هم با تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی گره خوردهاند، میتوان در خارج از مرزهای ایران جستجو کرد اما بخشی از مشکل نیز در داخل کشور اتفاق افتاده. مساله اینجاست که کمبود رطوبت در دشتها و جلگههایی که رو به خشکی میروند، باعث میشود که ذرات گرد و غبار پیش از آنکه حتی بادی بوزد از زمین بلند شوند.
سوال اینجاست که دشتها و جلگهها چگونه خشک میشوند؟ چنانچه پیشتر نیز اشاره شد، فاکتورهای متعددی اعم از طبیعی و بالاخص انسانی در این مساله نقش دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اما در عین حال نباید فراموش کرد که آلودگی هوا و آب هم در جای خود تغییرات بلندمدتی را زمینهسازی میکنند. کاهش ذخایر آبی و علاوه بر آن حضور سطح بیسابقهای از مواد زاید سمی در تالابهای هورالعظیم و شادگان، رودخانههای کارون، کرخه و جراحی بعنوان مهمترین و حیاتیترین شریانهای آبی این استان یکی از عمدهترین فاکتورهای قابلتامل در این منطقه است.
در حقیقت خشک شدن رودخانهها و تالابها در خوزستان مهمترین تاثیری است که اکوسیستم این منطقه را به سمت تغییری نامطلوب سوق داده.
کمبود رطوبت باعث میشود که ذرات گرد و غبار پیش از آنکه حتی بادی بوزد از زمین بلند شوند.
معضلات کشت یک محصول پرمصرف آب
افزایش کشت نیشکر آنهم در زمینهایی که در گذشته جزو عرصههای تالابی بودند، یکی از جلوههای بارز تغییر در اکوسیستم این منطقه است که در جای خود زمینه را برای آلودگی و افزایش مصرف آب فراهم میسازد. نیشکر محصولی است که نیاز آبی بالایی دارد. از طرف دیگر این محصول در جایی کشت میشود که خاک هم به نسبت شور است لذا بالطبع آب بیشتری جهت زهکشی لازم است.
هدایت الکتریکی آب یکی از شاخصهایی است که برای سنجش میزان شوری بکار میرود. با استفاده از ظرفیت انتقال جریان الکتریکی میزان مواد جامد حلشده در آب را تخمین میزنند. میزان هدایت الکتریکی آبی که نیشکر میتواند آن را تحمل کند، معادل ۱.۷ میلیزیمنس بر سانتیمتر است در حالیکه میزان هدایت الکتریکی در برخی نقاط اطراف تالاب شادگان قریب ۴ میلیزیمنس بر سانتیمتر و در نزدیکی ذخایر آبی که برای کارخانههای نیشکر بکار میروند تا مرز ۱۷ میلیزیمنس بر سانتیمتر هم گزارش شده است.
طرحهای آبیاری و زهکشی تالابها با توجیه کمبود آب در بخشهای مورد نیاز بالاخص کشاورزی از جمله مزارع نیشکر و در عین حال ورود نمک به عرصههای تالابی در درازمدت تاثیر بارزی نهتنها بر اکوسیستم این منطقه بلکه حتی بر زندگی مردم محلی داشته است چنانکه هماکنون دیگر تالاب شادگان مکان ایدهآل و مناسبی برای آبتنی گاومیشهای بومیان منطقه نیست. تاثیر این مساله بر کشت سایر محصولات کشاورزی از جمله جو و گوجهفرنگی هم نمودار شده است. کشاورزان محلی میگویند که در ظرف سالهای اخیر میزان برداشت آنها بشدت کم شده است.
طرحهای آبیاری و زهکشی تالابها و در عین حال ورود نمک به عرصههای تالابی در درازمدت تاثیر بارزی نهتنها بر اکوسیستم این منطقه بلکه حتی بر زندگی مردم محلی داشته است.
سدسازی یکی دیگر از فاکتورهای تاثیرگذار
یکی از مواردی که بقای تالابها را بعنوان شریانهای حیاتی تهدید میکند، سدسازی است. نابودی تالابها تاثیر مستقیم بر کاهش سطح آب و بالطبع خشک شدن دشتها و جلگهها دارد. در حال حاضر بیشتر از ۱۴ سد در این منطقه ساخته شده است. البته ریشه مشکل صرفاً سدسازیهای داخلی نیست. سدسازیهای متعدد کشور ترکیه در طول رودخانههای فرات و دجله نیز کاهش جریان آب بالاخص در شطالعرب را زمینهسازی کرده است. تالاب شادگان در زمان صدام حسین نیز بشدت آسیب دید. مجموع این موارد سبب گردید که اکوسیستم این منطقه ناگهان دستخوش تغییرات زیادی شود و درست به همین دلیل است که میزان آسیبپذیری و شکنندگی کل اکوسیستم در ظرف سالهای اخیر روز به روز بیشتر شده است.
چشمه گرد و غبار حوزه دجله و فرات
در حوزه دجله و فرات یک چشمه گرد و غبار مهم شناخته شده است که فعالیت آن از حدود اردیبهشت ماه آغاز و در تیر و مرداد به حداکثر خود میرسد. مطالعات نشان میدهد که در خلال ماههای شهریور تا آبان از میزان فعالیت این چشمه گرد و غبار کاسته میشود. از آنجایی که در طول زمانهای گرد و غبار، بادهای شمال غربی اغلب بصورت غالب میوزند لذا گرد و غبار هم از حوزه کمارتفاع دجله و فرات بالا آورده شده و در نهایت به سمت خلیجفارس برده میشود.
در حوزه دجله و فرات یک چشمه گرد و غبار مهم شناخته شده است که فعالیت آن از حدود اردیبهشت ماه آغاز و در تیر و مرداد به حداکثر خود میرسد.
کارشناسان چه نظری دارند؟
دکتر مریم محمدی روزبهانی عضو هیئت علمی و استادیار گروه علوم محیطزیست دانشگاه علوم و تحقیقات خوزستان، اهواز در این زمینه میگوید: «در شرق این حوزه و در بیشترین زمان فعالیت گرد و غبار یعنی در مرداد ماه بالاترین مقدار گرد و غبار در کبیرکوه و رشته کوههای زاگرس دیده میشود. در جنوب این حوزه نیز شدیدترین فعالیت گرد و غبار در ۲۰۰ کیلومتری جنوب شرقی بغداد بوجود میآید. منابع این حوزه در یک دشت رسوبی وسیع از ۱۰۰ کیلومتری شمال بغداد به سمت جنوب تا خلیج فارس گسترش مییابند. رسوبات این بخش بیشتر از ۱۳۰ هزار کیلومتر را میپوشانند. این مناطق، جاهایی هستند که ارتفاع کم یعنی چیزی در حدود ۱۰۰ متر ارتفاع دارند، تابستانهایشان سوزان و خشک است و در ضمن بیشترین میزان فعالیت گرد و غبار را هم دارند. بارندگی این مناطق در سال معادل ۱۰۰ تا ۱۸۰ میلیمتر برآورد شده است. رسوبات آبرفتی حدفاصل رودخانههای دجله و فرات و فرسایش خاکی شدید بیشتر مناطق عراق که حاصل چرای بیش از حد دام و جنگلزدایی هستند، در این میان نقش اساسی دارند. باید توجه داشت که هسته فعالیت گرد و غبار در انتهای جنوبی زمینهای پست و کمارتفاع این ناحیه واقع شده است و به همین دلیل است که هر ساله شاهد تکرارهای بالایی از طوفانهای گرد و غبار در این منطقه هستیم. بعنوان مثال تکرار طوفان گرد و غبار به تعداد ۴۳ بار در سال در آبادان باعث شده است که این منطقه یکی از مناطق با شدیدترین میزان گرد و غبار در بخش جنوب غربی آسیا باشد. گرد و غبار این حوزه هم اغلب شامل ذرات سیلت و رس است.»
پیشبینی آینده
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، طوفانهای گرد و غبار ریشه در فاکتورهای مختلف دارند. شواهد نشان میدهد که این نوع از طوفانها اغلب در نواحی که بارندگی سالانه آنها بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیمتر است، به اوج خود میرسند.
هماکنون تاثیر خشکسالی و بیابانزایی بر ایجاد منابع گرد و غبار به اثبات رسیده است اما مساله اینجاست که تاثیرات تغییر ناگهانی اقلیم بر انتشار گرد و غبار هنوز آنطور که باید و شاید شناخته نشده و درست به همین دلیل است که هواشناسان در اغلب موارد از پیشبینی طوفانهای گرد و غبار عاجز هستند.
دکتر محمدی روزبهانی باور دارد که جهت شناخت هر چه بیشتر این پدیده میبایست چند گام اساسی برداشته شود. به گفته ایشان این گامها عبارتند از جمعآوری و تحلیل منظم و پیوسته تصاویر ماهوارهای مربوط به پدیده گرد و غبار از تمامی مراکز معتبر جهانی، جمعآوری و تحلیل دادههای شبکه سنجش آلودگی هوا و شرایط زیستمحیطی در کشور و منطقه، تهیه و تحلیل نقشههای هواشناسی در سطوح مختلف جوی برای پیشبینی زمان وقوع پدیده گرد و غبار، اجرا و تحلیل مدلهای انتشار ذرات معلق در جو در راستای مسیریابی گرد و غبار، نظارت بر مدیریت منابع آب و کاربری اراضی در استانهای تحتتاثیر این پدیده، انجام بازدیدهای میدانی از کشورهای منطقه و تطابق یافتههای نقشهها و اطلاعات ایستگاهها و مدلها با شرایط منطقه، ایجاد پرتال ملی گرد و غبار، پیگیری مستمر طرحهای نو توسط بخش خصوصی و یا مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی بالاخص در خصوص بحث بیابانزدایی و استفاده از مالچهای بیولوژیکی، تهیه گزارش خسارات حاصل از وقوع پدیده گرد و غبار، به روز کردن نرمافزارهای مدلسازی و پیشبینی و در نهایت تاکید بر پروژههای احداث بادشکن و نهالکاری همزمان با اجرای عملیات مالچپاشی.
به گفته این استاد دانشگاه شرایط کنونی خوزستان ایجاب میکند که گامهای فوقالذکر که صرفاً یکسری موارد کلی هستند و میتوانند به صورت جامعتر توسط متخصصان و اساتید تعیین و تشریح شوند، به منظور تخفیف حداقلی درد هرچه سریعتر محقق شوند.
منبع:دیجی کالا
No tags for this post.