راهکاری برای بهبود كیفیت سامانه های تشخیص فریب

از آنجا كه پیش بینی می شد تلفیق دو روش ثبت دادگان كلاسیك و مغزی در چرخه تشخیص دانش فرد خطاكار می تواند منجر به افزایش صحت عملكرد سامانه دروغ سنجی در مقایسه با عملكرد جداگانه هر كدام از این روش ها شود، در این پژوهش، با بهره گیری از دانش موجود در هر دو حوزه، سعی به بررسی فرضیه بالا شده است.

 در این راستا ابتدا فاصله زمانی ارائه تحریك ها (ISI) و نیز نحوه چینش آنها، به گونه ای تنظیم شده است كه امكان ثبت هم زمان مولفه P300 از پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی و سیگنال های محیطی را فراهم نماید؛ همچنین سناریوی مناسبی از جرم ساختگی طراحی شده تا هم دربردارنده اطلاعات شناختی جرم و هم مبتنی بر اضطراب ناشی از دروغ باشد.

پس از ثبت دادگان از 32 شركت كننده دانشمندان به استخراج ویژگی از سیگنال های پتانسیل برانگیخته مغزی و SCR (به عنوان یكی از مهم ترین سیگنال های محیطی) سوژه ها پرداختند؛ در ادامه با انتخاب ویژگی توسط الگوریتم ژنتیك و استفاده از طبقه بند LDA، درصد صحت های تشخیصی 67/ 76%، 33 /73% و 80% به ترتیب برای ویژگی های حاصل از دادگان مغزی، SCR و تلفیقی حاصل شدند.

به این ترتیب مشخص شده که صحت های حاصل در وهله نخست بیان گر كیفیت مناسب سناریو و پروتكل طراحی شده در تحریك و ثبت هم زمان هر دو دسته سیگنال بوده و همچنین بیان گر بهبود نتایج طبقه بندی با استفاده از دادگان تلفیقی در مقایسه با دادگان جداگانه هستند.

منبع: مهراد قدوسی، علی مطیع نصرآبادی، شهلا ترابی، امین محمدیان، امیرحسین مهرنام، 1394، تلفیق پتانسیل های برانگیخته مغزی و سیگنال های محیطی به منظور بهبود كیفیت سامانه های تشخیص فریب. فصل نامه پردازش علائم و داده ها، سال دوازدهم، شماره 2 (پیاپی 24).

لینک منبع

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا