به سوی قرن جدید

 

با فرارسیدن آخرین روز اسفند سال 1400 خورشیدی و نوروز 1401، قرن تازه خورشیدی آغاز می‌شود و ما ایرانیان که از تقویم خورشیدی استفاده می‌کنیم وارد قرن 15 می‌شویم.

قبل از ادامه این متن شاید لازم باشد یادآوری مختصری صورت بگیرد که برخلاف تصور چرا سال 1400 آغاز قرن جدید نیست. این موضوع بارها و به‌خصوص در آستانه قرن تازه میلادی موردبحث قرارگرفته است. اما جهت یادآوری اینکه ازآنجایی‌که نخستین سال تقویمی سال 1 است و در سیستم تقویمی سال صفر نداریم به همین دلیل قرن تازه هم با شماره 1 آغاز می‌شوند. قرن بیست‌ویک میلادی در سال 2001 آغاز شد و قرن تازه خورشیدی نیز در سال 1401 آغاز می‌شود. اگرچه این چیزی از اهمیت نمادین سال‌هایی که شماره‌های یکان و دهگان سال‌ها 0 می‌شوند کم نمی‌کند و سال‌هایی مانند 2000 و 1400 ارزش نمادین خود را دارند.

تغییر قرن به دلایل مختلفی دارای اهمیت است. این تغییر تقویمی اگرچه برم بنای قرارهای خود ما انسان‌ها بناشده است اما به دلیل اینکه دوران تقویمی را مشخص می‌کنند هم ازنظر ناخودآگاه جمعی، هم ازنظر نمادشناسی و هم ازنظر برنامه‌ریزی‌های درازمدت حائز اهمیت هستند. به همین دلیل است که کشورهای جهان که از تقویم میلادی استفاده می‌کنند برنامه‌های طولانی برای تحویل قرن میلادی مهیا کردند و از چندین و چند سال قبل به استقبال آن رفتند. این آماده‌سازی‌ها هم در حوزه مراسمی بود که برای خوش‌آمد به قرن جدید طراحی‌شده بود و هم چشم‌اندازی از وضعیت کشورها در قرن جدید، مسیرها و راه‌های پیش رو.

در ایران نیز سال‌های سال است که ما از ایران در قرن تازه سخن می‌گوییم. آغاز قرن تازه برای ما فرصت مناسبی است تا به بررسی ایده‌ها و واقعیت‌ها بپردازیم و ببینیم آیا رؤیایی که برای ایران قرن تازه در سر داشته‌ایم به حقیقت خواهد پیوست یا نه.

اینکه از الآن که بیش از 5 سال تا آن روز مانده است سخن از ایران قرن تازه را دوباره مطرح می‌کنیم شاید به این امید باشد که حداقل برخی از گام‌های کوچک را بتوانیم در این زمان کوتاه برداریم و مروری کنیم بر آنچه قرار بود و قرار است در ایران قرن تازه ببینیم.

ایده‌های مختلفی در سال‌های اخیر درباره ایران قرن 15 ارائه‌شده است از بیانیه طالقان که به‌نوعی بیانیه‌ای از سوی دانشمندان برای چشم‌انداز توسعه علمی ایران بود تا بعدتر که افرادی چون دکتر رضا منصوری با نوشتن کتاب ایران 1400 توجه ما را به چشم‌انداز توسعه علمی ایران در قرن تازه باز کردند.

اما این ایده بعدتر وارد برنامه‌های کلان توسعه کشور شد.

سندهای چشم‌انداز و توسعه تلاش داشتند تا ایران را به کشوری پیش رفته و توسعه‌یافته بدل کنند. بعدتر سند چشم‌انداز 20 ساله باهدف قرار دادن ایران 1404، سعی کرد تا توسعه ایران را به سندی کلان بدل کند که همه بخش‌های کشور ملزم باشند تا خود را با آن هماهنگ کنند. جان کلام این سند مشخص است. ایران در سال 1404 قرار است در همه حوزه‌ها از کشورهای منطقه برتر بوده و در چند رشته‌ای خاص، در جهان دارای جایگاه ممتاز باشد.

اگرچه شاید این ایده که رشد کشور به‌جای نیازها و چشم اندازهای طراحی‌شده برای خود بر اساس دیگر کشورها تنظیم شود گاهی موردنقد قرارگرفته باشد اما دست‌کم این سند مسیری را به ما نشان می‌داد. عمده ایران به چنین طرحی شاید این بود که اگر اتفاقی در منطقه ما بیفتد و همه کشورهای اطراف دچار افت و افول شوند آیا ما به جایگاه کنونی راضی خواهیم بود یا بر اساس نیازهای درازمدت خود خواهان جایگاهی مستحکم در آینده هستیم.

نکته مهمی که باید این روزها در نظر گرفته شود اما نقد این سند نیست یا حداقل این‌همه کار نیست. زمانی که این سند برای اجرای خود مشخص کرده است از نیمه گذشته است و سؤال این است که آیا با روندهای موجود در 1404 ایران به اهداف مشخص‌شده در سند خواهد رسید؟

نگاه دقیق‌تر به برخی از بخش‌ها باعث ایجاد امیدواری می‌شود اما در برخی از حوزه‌های دیگر شاید روندها نگران‌کننده باشد.

ساختار آموزش و پرورش، آموزش عالی و تحقیق و توسعه در ایران شاید به‌طور میانگین هنوز شتاب لازم برای رسیدن به این اهداف و آن‌هم به‌صورت پایدار را نشان نمی‌دهد.

اکنون زمان مناسبی برای آغاز گفتگویی جدی و پرسشگری از ایران قرن 15 است. بخواهیم یا نه در آینده دور ما را بر اساس همین معیارها می‌سنجند. آیا ما آماده دنیای قرن 15 هستیم؟ آیا ایرانی که برای قرن 15 تصور می‌کردیم در آستانه این قرن محقق خواهد شد یا درنهایت باید رؤیاهای خود برای این قرن را یک قرن دیگر به تأخیر  بیندازیم و آیا اصولاً در جهانی چنین شتابان چنین فرصتی در اختیار داریم؟

 

پوریا ناظمی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا