دولت‌ها به لایه اوزن خسارت وارد کردند، نه مردم

انسان همواره با طبیعت در ارتباط بوده است و با دست‌کاری در طبیعت سعی کرده است كه به شیوه‌ای بهینه طبیعت را به خدمت خود درآورد. این نوع همزیستی به‌خوبی در طول تاریخ بشر دیده می‌شود اما گاهی همین همزیستی توانسته است به خشمگین شدن طبیعت منجر شده و خسارت‌های جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد.

لایه اوزن یکی از اجزای طبیعی است که انسان‌ها به آن نیاز مبرم دارند؛ اما متأسفانه طی سال‌های متمادی خسارت‌های جدی به آن وارد کرده‌اند. لایه اوزن ناحیه‌ای از فضاست که به‌عنوان محافظ طبیعی زمین در برابر اشعه‌ زیان‌بار خورشید قلمداد می‌شود. این لایه پرتوهای فرابنفش را پیش از آن‌که به زمین برسد جذب می‌کند؛ بنابراین هر کاهش فراوانی در مقدار لایه اوزن تهدیدی برای حیات خواهد بود. درواقع لایه اوزن 95 تا 99درصد پرتوهای فرابنفش خورشید را می‌گیرد و به فروسرخ تبدیل می‌کند و از زمین و حیات انسان‌ها محافظت می‌کند. لایه‌ای با قطر 3میلی‌متر که توانسته است حیات روی زمین را برای انسان‌ها امکان‌پذیر کند. لایه اوزن با توجه به قطرکمی که دارد از آسیب‌پذیری و شکنندگی بالایی برخوردار است. درنهایت باید گفت، عامل این شکنندگی و آسیب‌پذیری ما انسان‌ها هستیم.

سال1930 آمریکایی‌ها با اختراع جدید خود در تخریب این لایه نقش به سزایی را ایفا کردند و آن اختراع CFCها بود که در وسایل سرمایشی، افشانه‌ها، مواد ضدعفونی‌کننده و هواپیماها و یخچال‌ها استفاده می‌شد.CFC ها موادی هستند که هیچ فرایند طبیعی بر آن‌ها اثر نمی‌کند به‌عبارت‌دیگر این ترکیبات در برابر فرایندهایی مانند باران پایدار هستند و در باران حل نمی‌شوند. این ترکیبات بعد از چند سال به استراتوسفر صعود می‌کنند و پس از چند دهه که بدون تغییر در آنجا ماندند به قسمت فوقانی استراتوسفر صعود کرده و در آنجا به‌صورت نورشیمیایی تجزیه می‌شوند. در این فرایند اتم‌های کلر آزاد می‌شوند. CFCها برای این کار باید به استراتوسفر میانی صعود کند. زیرا به ارتفاعات پایین‌تر چندان نفوذ نمی‌کنند. ازآنجاکه حرکت قائم در استراتوسفر کند است، طول عمر CFCها در جو برای مولکول‌های    CFC-12 مدت 60سال و برای مولکول‌های CFC-12 مدت 105 سال است؛ بنابراین این مواد می‌تواند در ارتفاعات پایین‌تر استراتوسفر، درجایی که اوزن بیشترین غلظت را دارد، به ازن آسیب برساند.

 سال1985 برای نخستین بار، دانشمندان متوجه شدند لایه اوزن تحت تأثیر این گازها آسیب‌دیده است و بعدازآن پروتکل مونترال را با متعهد شدن 197عضو از کشورهای دنیا در 16سپتامبر امضا کردند.

بعد از گذشت 28سال از این پروتکل سال گذشته اطلاعاتی منتشر شد که روند افزایشی در سوراخ شدن لایه اوزن کاهش پیداکرده و در حال ترمیم است و دلیل آن کاهش و به صفر رساندن CFC ها در صنایع بوده است. کشورهای عضو پروتکل مونترال توانستند با یک هم‌افزایی و با به صفر رساندن استفاده از CFCها در پیشگیری از سوراخ شدن لایه اوزن نقش مؤثری ایفا کنند.

اما اتفاق نگران‌کننده دیگر همزمان با آسیب دیدن لایه اوزن مواجه‌شدن مردم دنیا با فرآیند گرمایش جهانی و تغییر اقلیم است. بسیاری از محققان معتقدند ایجاد حفره در لایه اوزن بخصوص در جنوبگان و شمالگان به تشدید روند ذوب یخ‌های قطبی منجر شده است.

ذکر این نکته ضروری است که این مردم نیستند که به لایه اوزن خسارتی وارد کرده‌اند بلکه دولت‌ها بودند که اشتباهات جبران‌ناپذیری را مرتکب شدند که درنهایت به تخریب این لایه حیات‌بخش منجر شد. شاید امروز دولت‌ها موفق به جلوگیری از افزایش میزان تخریب واردشده به لایه اوزن شده باشند و درنتیجه میزان ابتلا به بیماری‌هایی مانند آب‌مروارید و سرطان پوست کاهش پیداکرده باشد، اما اثرات ماندگار این روند که تشدید گرمایش زمین مهم‌ترین پیامد آن است، شاید تا ده‌ها سال ادامه داشته باشد و روند ذوب شدن یخ‌های قطبی را تسریع کند.

همچنین تئوری جدیدی مطرح‌شده است که رابطه معنی‌داری بین تشدید رخداد زلزله و آب شدن یخ‌ها را ثابت می‌کند. به‌عنوان‌مثال زلزله‌ای که در نپال اتفاق افتاد بی‌ارتباط با ذوب شدن یخ‌های هیمالیا نبوده است.

درنهایت باید گفت این‌ها همه درس‌هایی است که بشر از طبیعت می‌آموزد. اگر به قوانین طبیعت احترام نگذاریم و بر اساس این قوانین چیدمان توسعه خود را طراحی نکنیم حتما سیلی سخت و جبران‌ناپذیری از طبیعت خواهیم خورد.

محمد درویش / مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌ زیست

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا