مدیران باید از هوش فرهنگی نیز بهره ببرند

گلمن( Goleman ) در مورد تأثیر ضریب هوشی معتقد است که بهره هوشی تعیین کننده پیشرفتهای علمی و موفقیتهای حرفه ای است ولی سهم آن در موفقیت تنها حدود۲۰ درصد است.

تلاش برای شناسایی سایر عوامل موثر بر موفقیت حرفه ای موجب ورود واژه های هوش عاطفی و هوش فرهنگی به ادبیات مدیریت شد؛ هرچند هنوز کسی به طور دقیق نمی تواند بگوید سهم هوش عاطفی و فرهنگی در پیشرفت افراد چقدر است.

هسته خانواده عینی ترین و بنیادی ترین صورت یک اجتماع است. یکی از جدیدترین بحث هایی که در بحث بحران هویت جهان معاصر صورت می گیرد، مساله فروپاشی هسته جامعه (خانواده) است.متاسفانه هم اکنون شاهد دگرگونی های زیادی در ارزش های خانواده ها هستیم. منظور از این دگرگونی ها متلاشی شدن یا فروپاشی خانواده ها نیست بلکه منظور تغییر هویت خانواده های سنتی به مدرن است. خانواده ای که در آن مسوولیت ها از آن حذف شده است.

در جوامع سنتی شخص بر اساس تربیتی که دارد و فرهنگ رایج اجتماعی اش و مدل های سنتی حاکم بر زندگی اش هدفی را برای زندگی خودش تعریف می کند اما در جوامع مدرن و نو اینگونه نیست.

در جهان نو هویت از خود نمی جوشد بلکه هویت آن بازتاب جامعه و رسانه ها است؛ یعنی شیوه و سلوك زندگی افراد بر اساس نرم ها و استانداردهای فرهنگی خود جوش که ریشه در یک سنت چند هزار ساله دارد، شکل نمی گیرد.این رسانه ها هستند که به عنوان یک عامل فعال، هویت فرد را شکل می دهند و او را دچار یک بازسازی هویتی می کنند. انسان با قرارگیری در مقابل این هویت بازتابی، به ناچار باید از سبک های متنوع زندگی یکی را انتخاب کند.

امروزه رسانه ها نقش انکار ناپذیری در شکل دهی روابط اجتماعی، گسترش تعاملات فرهنگی، تجارت و اقتصاد دارند. همچنین آن ها در ساخت نظام سیاسی جهان شرایط جدیدی را تجربه می کنند.

در این میان نفوذ و جاذبه تلویزیون در دنیای کنونی، امری بدیهی است و نقش آن در آموزش، هدایت، جهت دهی و قالب سازی افکار عمومی جامعه انکار ناپذیر است؛ به همین دلیل به عنوان یکی از ابزارهای اصلی نفوذ در افکار عمومی مورد استفاده قرار گرفته و توسط دولت ها یا بخش خصوصی در جهت اهداف مورد نظر به کار برده می شود.

اختراع ماهواره های مخابراتی نیز تاثیرگذاری تلویزیون را از مرزهای ملی عبور داده و به امری فرا ملی و جهانی تبدیل کرده است. کشورهای قدرتمند با تکیه بر امکانات قوی ارتباطی و ماهوارهای در صددند تا سراسر جهان را به عرصه تاخت و تاز امواج تصویری خود تبدیل کرده و به طور یک جانبه و یک سویه افکار جهانیان را در جهت اهداف و امیال خود سوق دهند؛ بدین گونه این کشورها برآنند که از تلویزیون به عنوان جعبه جادویی برای یکسان سازی افکار عمومی جهانیان و تشکیل دهکده واحد جهانی بهره برداری کنند.

در حال حاضر از جمله عواملی که می تواند در بهبود هوش کودکان موثر باشد برنامه های کودك تلویزیون است. امروزه انسان ها را بر اساس هوش های چند گانه ارزیابی می کنند.

به عبارت دیگر مدیران بایستی علاوه بر برخوردار بودن از هوش تحلیلی و هوش عاطفی از هوش فرهنگی  مناسبی نیز برخوردار باشند. هوش فرهنگی دامنه جدیدی از هوش است که ارتباط بسیار زیادی با محیط های کاری متنوع دارد. مدیری که دارای هوش فرهنگی بالایی است این آمادگی را دارد که اختلاف فرهنگی را درك کرده و با قدرت در این عرصه فعالیت کند.

برخی از صاحب نظران حوزه کسب و کار، مقوله هوش فرهنگی را مطرح کرده اند و معتقدند هوش فرهنگی توانایی یک فرد را برای فعالیت در شرایط تنوع فرهنگی نشان می دهد.

همچنین این اعتقاد وجود دارد که هوش فرهنگی یک منبع مزیت رقابتی و یک توانایی استراتژیک برای افراد است و میزان توانایی افراد برای سازگاری کارا و موثر با کشورها و فرهنگ های جدید باعث تمایز آن ها از همدیگر می شود.

نتایج تحقیقات بسیاری از کارشناسان نشان داده است که رابطه معناداری میان برنامه های کودک و هوش فرهنگی کودکان تهران وجود دارد؛ طبق این پژوهش، شدت وابستگی برنامه های کودك و هوش هیجانی کودکان در حد زیاد است.

گفتنی است، این پژوهش توسط معصومه صبوری، دانش آموخته دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق با راهنمایی دکترسید علی رحمانزاده انجام شده است.

تالیف: ندا جوادهراتی

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا