برای تضمین رفاه نسلهای آینده برنامه ریزی کنیم

به تدریج تکامل اقتصاد این فرصت را از غرب گرفت. عواملی مانند مکانیزم تجارت آزاد، سیال بودن سرمایهها و سیاستهای داخلی هوشمندانه، آسیای جنوب شرقی را به غرب وصل کرد و اینگونه قطب دوم اقتصادی در جهان ظهور پیدا کرد.
تا مدت ها پیش غرب عوامل تولید را از شرق می گرفت و در ازای آن کالاهای پیشرفته را صادر می کرد، اما در این میان شرق نیز توانست از این فرصت استفاده کرده و تکنولوژی و تولید را درونزا کند.
اگر در چنین شرایطی دچار روزمرگی شده و نقش آیندهنگری و برنامهریزی را انکار کنیم، قطعا به نسل های آینده خیانت کرده ایم. از سوی دیگر، اگر مدبرانه به پیشبینی آینده بپردازیم و در جهت رسیدن به جریان آتی اقتصاد جهانی برنامهریزی کنیم، دین خود را به نسلهای بعد ادا کردهایم.
اینگونه است که امروزه چین بزرگترین تهدید جهانی برای آمریکا محسوب می شود. پیرو این اتفاق، عده ای از متخصصان و کارشناسان علم اقتصاد معتقدند حال که اقتصاد تکقطبی دوام نیاورد، باید منتظر قطب سوم اقتصادی نیز باشیم.
با افزایش قیمت عوامل تولید و استاندارد زندگی در آسیای جنوب شرقی این کشورها دیگر جذابیت لازم را برای جذب سرمایهها ندارند. از این رو، بسیاری از متخصصان معتقدند که خاورمیانه بهرغم تنشهای سیاسی که در دهه های اخیر تجربه کرده است، میتواند قطب جدید اقتصادی جهان باشد.
در برههای از تاریخ، انسان به اندازه نیازش تولید میکرد، ضمن اینکه عدم وجود ابزارهای ارتباطی، باعث شده بود که مردم مختلف در گوشه و کنار جهان به دلیل بی خبری ذهنیت خاصی از مفهوم رفاه نداشته باشند. اما با گذر زمان، کیفیت زندگی افراد به برنامهریزی و آیندهنگری آنها وابسته شد. به گونه ای که، امروزه دنیا تبدیل به یک شبکه متمرکز ارتباطی و یکپارچه شده که در آن کشورها در حال رقابت روی منابع محدود هستند.
این ماجرا تا آنجا ادامه پیدا کرده است که رشد اقتصادی و انبساط رفاه در بخشی از کره خاکی، قطعا منجر به فقر بیشتر در گوشهای دیگر میشود.
امروزه ابرقدرتهای جهان در حال پیشبینی جریان آینده اقتصاد و برنامهریزی برای قبضه مزیتها هستند. همزمان که اقتصاد ما با فروش نفت خام به هوا میرود و با عدم فروش آن به زمین میخورد، غولهای اقتصادی غرب و شرق، در حال رقابت تکنولوژیک و چنبرهزدن بر کیک اقتصاد جهانی و همینطور برنامهریزی برای تضمین رفاه نسلهای آینده خود هستند.
از این رو، اگر در چنین شرایطی دچار روزمرگی شده و نقش آیندهنگری و برنامهریزی را انکار کنیم، قطعا به نسل های آینده خیانت کرده ایم. از سوی دیگر، اگر مدبرانه به پیشبینی آینده بپردازیم و در جهت رسیدن به جریان آتی اقتصاد جهانی برنامهریزی کنیم، دین خود را به نسلهای بعد ادا کردهایم.
تجربه کشورمان در این زمینه گویای این امر است که تا کنون در این فرآیند زمانسوزی کردهایم. امروز که دنیا در حال خروج از وضعیت دوقطبی است قطب سوم توسعه میتواند خاورمیانه باشد. خاورمیانه امروز آماده جذب سرمایههاست. قیمت پایین عوامل تولید بهویژه انرژی، به همراه تراکم بازارهای مصرفی، میتواند شواهد قدرتمندی برای جذب سرمایههای آتی در منطقه باشد. کشورهایی مانند ترکیه و امارات این فرصت را به درستی غنیمت شمرده و خود را به پایگاه تجارت خاورمیانه تبدیل کردهاند و حال نوبت ماست که از این قافله عقب نمانیم.