تحول در نظام آموزشی، تاثیر بر بازار کار !

در کشور ما اما در کنار هزاران مشکل اقتصادی که در زمینه اشتغال جوانان وجود دارد، وجود فارغ التحصیلان دانشگاهی که بازار کاری برایشان نیست و یا اگر مجبور به کار کردن شوند هم شغلشان با رشته ای که سال ها وقت صرف آن کردند و در آن فارغ التحصیل شدند، همخوانی ندارد.
سالیان سال است بحث عدم همخوانی و تناسب مفاهیم درسی و رشته های دانشگاهی با نیازهای بازار کار مطرح است و آنقدر راجع به آن بحث شده است که دیگر همه می توانند راجع به آن اظهار نظر کنند، در واقعیت اما هنوز هم در این زمینه مشکلات عدیده ای به چشم می خورد. ضرورت هماهنگی میان سیستم آموزشی و بازار کار در همه دولت ها احساس شده و مورد بررسی قرار گرفته است. اما کماکان با نگاهی به آمارهای مربوط به وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی در کشور درمی یابیم که متاسفانه هنوز هم به دلیل متناسب نبودن مفاهیم کتاب های درسی در مدارس، هدایت شغلی نامناسب با استعدادها و توانایی دانش آموزان و در پی آن انتخاب رشته دانشگاهی نامناسب توسط آنان، کمی گرایی در دانشگاه ها، رشته های تحصیلی نامتناسب با بازار کار کشور این موضوع یکی از چالش های اساسی دولت است.
چنانکه می بینیم، چرخه معیوب و تسلسل باطل در منطبق نبودن تحصیلات دانشگاهی با بازار کار کشور و نبود شغل مناسب برای افراد جویای کار متناسب با تحصیلاتشان همچنان ادامه داشته و نشاندهنده این موضوع است که مسوولان و دست اندرکاران آموزش و پرورش و آموزش عالی در خصوص رشته های تحصیلی برای جامعه نیازسنجی مناسب نکرده و همچنان آموزش بی رویه و افسار گسیخته ای در مدارس و دانشگاه ها انجام می شود.
متاسفانه نظام آموزشی کشور علیرغم شناسایی چالش ها و بحث های متفاوتی که از سوی مسوولان، متخصصان و کارشناسان در دوره های مختلف بارها و بارها صورت گرفته هنوز هم به مثابه کلاف سردرگمی است که نیاز به بازبینی و بررسی دارد.
این در حالیست که بسیاری از کارشناسان مربوطه معتقدند که بهره گیری صحیح از سیاست های اصلاحی بدون افراط و تفریط می تواند دگرگونی های مثبتی را در سیستم آموزشی کشور ایجاد و با تربیت افراد متخصص متناسب با نیاز جامعه موجب پویایی و رشد اقتصادی کشور شود.
چندی پیش وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه اصلاح روش ها و مدیریت نظام آموزشی گام اولی است که باید برداشته شود، در این باره گفته بود: متاسفانه مدرسه به عنوان کانون اصلی تعلیم و تربیت هنوز از جایگاه بایسته و واقعی خود فاصله دارد و نهادهای آموزشی همچنان منتظر دستورالعمل از نهادهای بالاتر هستند. مدیریت آموزشی نتوانسته مسیر تصمیم گیری را درست بشناسد و تمرکز شدید اداری و ساختاری نظام آموزشی سیطره خود را حفظ کرده و بهرهوری را کاهش داده است.
به تازگی نیز مدیر کل دفتر برنامه ریزی و آموزش عالی وزارت علوم از تغییر سرفصلهای درسی متناسب با بازار کار و نیاز جامعه خبر داده و گفته است: هریک از دانشگاههای کشور میتوانند بر اساس بازار کار و نیاز جامعه برنامههای درسی خود را تغیر دهند.
حال با توجه به حساسیت این موضوع که سابقه ای دیرینه دارد و توجه مسوولان به این مهم که موجب ایجاد تحولاتی در نظام آموزشی کشور شده است باید منتظر ماند و دید آیا این اقدامات نتیجه مطلوبی در پی خواهد داشت یا همچنان باید شاهد دور تسلسل نظام آموزشی و بازار کار کشور باشیم.
گزارش: مهگل غفاری
No tags for this post.