چرا به مذهب نیاز داریم؟

یکی از سؤال‌هایی که برای بسیاری از افراد ایجاد می‌شود این است که چرا انسان به مذهب نیاز دارد؟ در پاسخ به این سؤال می‌توان گفت که خداوند در هر شکل و فرمی که مردم به آن اعتقاددارند، واقعی است. آن‌هایی که به خداوند معتقدند، باور دارند که خدا با آن‌ها ارتباط دارد و اعتقاددارند که خداوند در جهان و امور آن دخالت داشته و شواهد آن را درک می‌کنند.

مذهب موضوعی است که بیشتر انسان ها با آن سر و کار داشته و بر اساس آمارهای رسمی، فقط ۱۶ درصد از مردم در سراسر جهان مذهبی نیستند که البته به این معنی است که آن‌ها حدود ۲/۱میلیارد نفر را تشکیل می‌دهند.

قرن‌هاست که متفکران و فلاسفه در مورد اینکه چرا مردم به یک مذهب اعتقاددارند، تفکر و بحث می‌کنند. در این میان افرادی چون زیگموند فروید و کارل مارکس هستند که تفکراتشان مغایر با دین است در حالی که بسیاری از دانشمندان و فلاسفه بر اهمیت مذهب تاکید کرده اند.

از جمله تعبیرات روان‌شناختی اخیر در ‌باره مذهب باید گفت که در طول تکامل انسان، شکلی از باور به خدا ایجادشده که می‌تواند ما را به ایمان به یک خداوند واحد هدایت کند. اساساً فرضیه این است که دین یک محصول جانبی تعدادی از سازوکارهای شناختی و اجتماعی است که در توسعه انسانی بسیار مهم است.

انسان‌ موجودی اجتماعی است که با همنوعان خود همکاری کرده و ارتباط برقرار می‌کنند. در این شرایط افراد ناگزیرند پیوندی قوی با بعضی از افراد نسبت به دیگران برقرار کنند. جان بولبی (John Bowlby) روانشناس بریتانیایی نشان داده که این تأثیر دل‌بستگی در توسعه عاطفی و اجتماعی کودکان مؤثر است و چگونه آن‌ها می‌توانند از طریق جدایی و سوءاستفاده، تهدید شوند. بر اساس همین دلایل زندگی انسان در مراحل بعد نیز شکل می‌گیرد و می‌تواند دوست بدارد، عشق بورزد و حتی با موجودات غیرانسانی و اشیاء ارتباط قوی برقرار کند.

قابل‌توجه است که محققان در بررسی‌های خود در این رابطه سعی کردند بفهمند که آیا این دل‌بستگی‌های قوی می‌تواند به پروردگار و پیامبران انتقال پیدا کند؟

ظرفیت به رسمیت شناختن اشکال و رفتارهای انسانی به امور غیرانسانی، نشان می‌دهد که انسان‌ها به‌راحتی نهادهای غیرانسانی مانند موضوعات مذهبی را با همان ویژگی‌هایی که انسان‌ها دارند، می‌پذیرند و می‌توانند آسان‌تر با آن ارتباط برقرار کنند.

قابل‌ذکر است که علاوه بر این جنبه‌های روان‌شناختی، رفتار آیینی که در عبادت جمعی وجود دارد، باعث می‌شود تا انسان از آن لذت برده و بخواهد آن را مجدداً تجربه کند. در برخی از مذاهب حرکات موزون، آواز خواندن و رسیدن به حالت‌های خلسه موردتوجه قرار می‌گرفته است. از این نمونه‌ها امروزه نیز در برخی مذاهب مانند بومی‌های استرالیایی دیده می‌شود.

اعمالی که به‌طور دسته‌جمعی و گروهی انجام می‌شود حتی آیین‌های رسمی نیز می تواند شیمی مغز (دانشی است که به مطالعهٔ مواد شیمیایی مغز می‌پردازد) را تغییر ‌دهند. این مراسم، سطوح هورمون هایی همچون سروتونین (serotonin)، دوپامین (dopamine) و اکسیتوسین (oxytocin) را در مغز افزایش می‌دهند.

لازم به یادآوری است که این هورمون ها باعث می‌شوند تا انسان احساس خوبی داشته باشد به همین جهت افراد خواهان انجام و تجربه دوباره آن اعمال بوده و دوست دارند که در محیط مذهبی و نزدیک به دیگران باشند.

منبع: theconversation

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا