چرا در حل مسائل آماری مشکل داریم؟

در طول روز با آمار و احتمالات سروکار داریم؛ اما بیشتر افراد در حل مسائل آماری مشکل دارند. آیا این مسأله ناشی از ضعف یادگیری حل مسائل ریاضی در مدرسه است؟پاتریک وبر (Patrick Weber)، از دانشگاه رگنسبورگ (آلمان) و پژوهشگر ارشد این مطالعه تأکید کرد: مردم آشنایی بیشتری با احتمالات که به صورت درصدی ارائه می شوند، دارند. بااین حال، این بدان معنا نیست که درک بهتری از احتمالات دارند.

نتایج یک متاآنالیز نشان داد که اکثر قریب به اتفاق مردم در حل یک موضوع که در قالب احتمال ارائه شده است، مشکل دارند.  

وبر به یکی از نمونه های آشکار عدم درک درست از آمار در دادگاه اشاره کرد وافزود: یک دادستان با استناد به شواهد آماری نادرست ارائه شده توسط یک پزشک و درک ناکافی از احتمالات آماری، به اشتباه یک مادر (Sally Clark) را به قتل دو فرزندش محکوم کرد؛ درحالی که مرگ آنها باتوجه به مستندات آماری، ناشی از علل طبیعی بود.

بخشی از این مشکل ناشی از روش‌های غلط تدریس آمار در مدرسه و دانشگاه است که باعث می شود بیشتر مردم در حل مسائل آمار مشکل داشته باشند.به گفته محققان، افراد در مواجهه با احتمالات، کور (blind) هستند، یعنی از تغییر احتمالات به فرکانس‌های طبیعی ساده‌تر که درک آنها را آسان‌تر می‌کند، واهمه دارند.

در بخشی از این مطالعه، اطلاعات آماری به جای شکل درصدی، در قالب عددی ارائه شد، اما همچنان دو سوم شرکت‌کنندگان قادر به حل این مسائل نبودند. نتایج بررسی پژوهشگران نشان داد، شرکت‌کنندگان به جای استفاده از فرکانس‌های طبیعی ساده‌تر برای حل مسائل، آنها را به شکل‌های پیچیده‌تری تبدیل می‌کردند که در نهایت، حل مسأله را بسیار دشوار می‌کرد. درحقیقت، ترجیح راه‌حل‌های پیچیده‌تر نسبت به راه‌حل‌های ساده‌تر، اغلب منجر به شکست در حل مسائل آمار و احتمالات می‌شود.

پژوهشگران معتقدند، یک ذهنیت ثابت (fixed mindset) موسوم به اثر اینشتلونگ (effect Einstellung) می‌تواند دلیل ترجیح افراد برای تغییر داده‌ها و پیچیده کردن مسائل را توضیح دهد. مغز به صورت ناخودآگاه توجه ما را به سمت دانش و تجربه‌های قبلی هدایت می‌کند و هر اطلاعاتی که با دانش قبلی ما تطابق نداشته باشد، کنار گذاشته می‌شود. این مسأله باعث ترجیح راه‌حل‌های دشوارتر به راه‌های ساده‌تر (و البته جدید) می‌شود.

این ذهنیت ثابت که در طول دوران تحصیل در مدرسه و دانشگاه شکل می‌گیرد، فرد را برای انتخاب راه‌حل‌های ساده‌تر "کور" می‌کند و درنتیجه با پیچیده کردن اطلاعات، حل مسأله دشوار می‌شود.

 

No tags for this post.