درختکاری همیشه هم درست نیست!

پیشنهاد کاشت درخت به عنوان موجود زنده بسیار باارزشی که خدمات بیبدیلی به انسان ارائه میدهد، بهجای سبزه سفرههای هفتسین که هیچ بازده مثمرثمری برای طبیعت ندارد، مطرح شده است. از میزان قابلتوجه دیاکسیدکربنی که درخت سالانه جذب میکند و حفظ خاک گرفته، تا محصولی که در آن به بار مینشیند و خدمتی که به تغذیه آبهای زیرزمینی میکند و درواقع مانع جاری شدن آب بر سطح زمین میشود و نیز دیگر خدمات اکولوژیکی در تعاملبخشی به محیط طبیعی و ایجاد زیستگاه مناسب برای گونههای جانوری، دلایل این پیشنهاد هستند.
بنابراین در نگاه اول به نظر میرسد که این جایگزینی بسیار مناسب است که به جای سبزه عید، نهال بکاریم و آن را سر سفره هفتسین بگذاریم و در پایان ایام نوروز آن را در طبیعت بکاریم. به این ترتیب در یک روز حداقل چندین میلیون درخت در سراسر کشور کاشته میشود و اتفاقی مهم در طبیعت به وقوع میپیوندد. پس چرا که نه؟
درختانی که فاجعه میآفرینند!
اما در رابطه با این موضوع چندین نکته مهم و اساسی مطرح است که باید در نظر گرفت، اول آنکه زمان مناسب برای کاشت درخت در بسیاری از مناطق کشور کاملاً متفاوت است با این پیشنهاد مطرحشده در ایام نوروز. محمد درویش در باب همین موضوع در روزنامه همشهری نوشته است: «نباید از خاطر برد که کاشت هر درختی در هر زمانی مناسب نیست. اصولاً بهترین زمان کاشت نهال در نیمه جنوبی ایران تا آذرماه و در دیگر مناطق کشور تا اواسط اسفندماه است.»
او به پویش فراگیری که در شبکههای مجازی به راه افتاده اشاره میکند و مینویسد: «این حرکت بهشدت اشتباه و خطرناک است. کاشت نهال در چنین زمانی به احتمال بسیار زیاد با شکست روبهرو خواهد شد. مهمتر آنکه انتخاب نوع نهال و محل کاشت باید با هماهنگی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور و صرفاً در محل رویشگاههای تخریبشده جنگلی صورت گیرد. اصولاً کاشت گیاهان و درختان آببر در اغلب مناطق خشک و نیمهخشک کشور، نهتنها به بهبود وضعیت محیطزیستی سرزمین ایران کمکی نخواهد کرد، بلکه به افت بیشتر سفرههای آب زیرزمینی و شکاف زمین، نابودی پوششهای علفی و مرتعی منطقه و کاهش توان تابآوری بوم سازگان منتهی میشود. نظیر آنچه در برخی نواحی مرکزی و شرقی ایران در استانهای اصفهان، یزد، فارس و خراسان جنوبی رخ داده است. طرح موسوم به فلاحت در فراغت یک فاجعه تمامعیار در اطراف شیراز به بار آورد که مردم منطقه هنوز آثار شوم آن را از یاد نبردهاند.»
این بدان معناست که نهالی که برای پرورش آن در نهالستان تلاش شده و میتوانسته است در زمان مناسب خودش کاشته شود و سوددهی داشته باشد، هدر داده میشود.
کاشت درخت یا ترویج گونههای مهاجم؟
مسئله مهم بعدی این است که در حفظ یکپارچگی اکوسیستمها و سامانههای جنگلی، توجه به یکدستی انواع گونهها هم بسیار حائز اهمیت است. اصطلاح «گونه مهاجم»، به گونهای اطلاق میشود که میتواند از خلاء گونههای موجود و یا از برتریهایی که نسبت به گونههای موجود دارد، استفاده کند و جایگزین گونههای موجود شود یا یک جای خالی را در یک سامانه طبیعی پر کند. این اتفاق میتواند عواقب بسیار سختی برای موجودات زنده آن اکوسیستم داشته باشد.
به عنوان مثال جنگلهای زاگرس را در نظر بگیرید. در این جنگلها، درختان بلوط نهتنها خانه بسیاری از موجودات زنده مانند سنجابها و انواع پرندگان هستند بلکه منشا بسیار مهمی برای آبی که از کوههای زاگرس سرازیر و جذب سفرههای آب زیرزمینی میشود، به شمار میآیند. از طرفی دیگر، معیشت بسیاری از مردم بومی منطقه هم به این درختان وابسته است. در این شرایط با فراگیر شدن چنین پویشی، اگر سهواً یا عمداً تعداد زیادی از درختان ناسازگار با منطقه در آن نواحی کاشته شوند، این حرکت باعث از بین رفتن درختان بلوط منطقه زاگرس خواهد شد و نه تنها کمکی به محیط زیست آن منطقه نمیکند، بلکه خسارتی جبرانناپذیر به آن وارد خواهد کرد. در حقیقت در چنین وضعیتی، محیطزیست از رفتار به ظاهر دوستانه ما آسیب جدی خواهد دید.
محمد درویش در یادداشت خود نوشته است: «خطر کاشت گونههای مهاجم مثل «سمر» یا همان «کهور پاکستانی یا آمریکایی»، «کنوکارپوس» و برخی از اقلام «اکالیپتوس»، سوزنیبرگان یا درختان میوه نامتناسب با شرایط اقلیمی کشور است که سبب شده در رقابت با گونههای بومی و ارزشمند کشور، خسارتهای سنگین و غیرقابلجبرانی به بانک ژن مملکت وارد شود. کاشت سوزنیبرگهای غیربومی در شمال کشور- منطقه هیرکانی- و بخشهایی از زاگرس یک اشتباه فاحش بود. همچنین انتخاب سمر برای مقابله با بیابانزایی بهمراتب خسارتهای بیشتری به سرزمین وارد کرده تا سودهای احتمالیاش و مجدداً نباید به بهانه موفقیت در کوتاهمدت، یک اشتباه فاحش را دوباره تکرار کنیم.»
بهجای سبزه عید، نگران جنگلهای تخریبشده باشید
پس شاید بهتر باشد اگر قرار است حواسمان به محیطزیستمان باشد و از آن مراقبت کنیم، این کار با مطالعه بیشتری صورت گیرد و پیشنهاداتمان را قبل از انتشار و تبلیغ، با متخصصان این حوزه در میان بگذاریم. اگر به دنبال جایگزینی هم برای سبزه عید هستیم، بهتر است که گیاهشناسان آن را پیشنهاد دهند. ضمن آنکه، واقعیت این است که کاشتن سبزه عید اساساً هیچگونه مشکل کلانی هم برای محیطزیست ایجاد نخواهد کرد چه رسد به آنکه بخواهیم با جایگزین کردن روشی اشتباه برای آن، مشکلاتی جدی و بزرگ برای محیطزیست به وجود آوریم و به قول محمد درویش، کار درست آن است که ۳۰ درصد از جنگلهای تخریبشده در زاگرس را با گونههایی چون بلوط، ارژن و بنه ترمیم کنیم و ۸۰۰ هزار هکتار از جنگلهای مخروبه در هیرکانی را مرمت کنیم؛ به داد ارسباران برسیم و حراها را در سواحل خلیجفارس و دریای عمان پاس داریم.
No tags for this post.
مقالات بسیاری برای انتخاب بهترین گونه درختی برای هر منطقه وجود دارد فقط مشکل عدم توجه به محیط زیست و بودجه هست.