اثبات دیرینگی تکامل انسان مدرن
تیمی از دانشمندان با استفاده از روش مطالعه ساعت مولکولی موفق به ترسیم زمان پیدایش انسان مدرن اولیه در آفریقا شدند و به این ترتیب نتایج تحقیقات پیشین که نشان می داد پیشینه انسان 100 هزار سال از آن چه تصور می شد، قدیمی تر است مورد تائید قرار گرفت. به گفته دانشمندان از نظر آناتومی انسان مدرن در حدود 260 هزار تا 350 هزار سال پیش در آفریقا ظاهر شده است.
در این تحقیقات مارلیز لومبارد (Marlize Lombard) از دانشگاه ژوهانسبورگ با همکاری ماتیاس جاکوبسون (Mattias Jakobsson) و کارینا شلبوش (Carina Schlebusch) از دانشگاه آپسالا با استخراج و مطالعه دی ان ای موجود در استخوان های دو هزار ساله یک پسر بچه جوان که در سواحل کوازولا ناتال (KwaZulu-Natal) در آفریقای جنوبی کشف شده بود، به مطالعه این موضوع پرداختند.
این استخوان های دو هزار ساله با عنوان فسیل فرزند خلیج بالیتو (Ballito Bay child) شهرت داشته و و ژنوم وی نشان می دهد که این کودک عضوی از قبیله خو- سان (Khoe-San) بوده است. به نظر می رسد انسان های خو- سان یک شاخه منشعب شده از اجداد هومو ساپینس ها یا انسان های هوشمند باشند که پیش از سایر گروه ها از این انسان ها منشعب شده اند و به این ترتیب حامل نوعی خاص از دی ان ای هستند که منحصر به فرد است.
در این پژوهش، دانشمندان دی ان ای فرزند خلیج بالیتو را با 6 انسان باستانی دیگر که در منطقه کوا زولا کشف شده بود و به دوره های زمانی 300 تا 2 هزار و 300 سال پیش تعلق داشتند، مقایسه کرده و دریافتند برخی از این فسیل ها به پیش از مهاجرت خو – سان و برخی به دوران بعد از آن تعلق دارند.
در این پژوهش، دانشمندان دی ان ای فرزند خلیج بالیتو را با 6 انسان باستانی دیگر که در منطقه کوا زولا کشف شده بود و به دوره های زمانی 300 تا 2 هزار و 300 سال پیش تعلق داشتند، مقایسه کرده و دریافتند برخی از این فسیل ها به پیش از مهاجرت خو – سان و برخی به دوران بعد از آن تعلق دارند.
پژوهشگران همچنین دریافتند مردم مهاجری که با این جمعیت ترکیب شده اند از شمال آمده اند و در ادامه تحقیقات، پژوهشگران به مطالعه مدت زمان مورد نیاز برای بروز جهش های ژنتیکی در طول نسل های مختلف این جمعیت پرداخته و اعلام کردند که هدف اصلی این مطالعات رسیدن به تاریخ دقیقی برای تقسیم بندی بین انسان های مدرن آناتومیک و انسان های باستان است.
بر اساس این مطالعات پیشنهاد داده می شود، از نظر آناتومی انسان مدرن احتمالا در اماکن مختلفی واقع در قاره افریقا تکامل را تجربه کرده اند.
شلبوش در این رابطه اعلام کرد: « در حال حاضر ما در مرحله ای هستیم که با ارزیابی های دیرینه شناسانه و باستان شناسی بررسی می کنیم تا دریابیم چگونه انسان های باستانی به انسان های مدرن تبدیل شدند.»
پیش از این در خرداد ماه سال جاری گزارش حفاری های مربوط به کشف این فسیل ها منتشر شده بود که بر اساس آن پیشنهاد داده شده بود که سابقه انسان مدرن 100 هزار سال عقب تر از ان چه تا کنون تصور می شد، بوده ولی در مطالعات جدید این موضوع از نظر ژنتیکی اثبات شده است.
ترجمه: فاطمه کردی
منبع: archaeology.org
No tags for this post.
معناي بی ظرفیتی انسان مدرن
به لحاظی ھمه مشکلات و بحرانھا و بدبختی ھا و جنون و جنایات و بی ھویتی بشر مدرن را بایستی
«بی ظرفیتی» نامید، بی ظرفیتی ھم به لحاظ کمّی و ھم کیفی ، ھم به لحاظ مادی و ھم معنوی، ھم
اقتصادی و ھم اجتماعی . و علت اینھمه بی ظرفیتی که منجر به انفجار نفس بشری شده چیزی جز
انفجار تکنولوژی نیست : تکنولوژِی صنعتی و اطلاعاتی و رسانه ای که منجر به بلعیدن و مصرف کردن
بیش از حد ظرفیت گشته است : آزادی مصرف فزاینده و روابط بی قید و شرط و آموزه ھای افسار
گسیخته و ھضم و جذب ناشده . به لحاظی ھمه این مفاسد که حاصل انفجار نفس بشر است بدین
معناست که بشر مدرن دچار اسھال و استفراغ نفس شده است . بشر مدرن شبانه روز مشغول بلعیدن
صدھا نوع خوراکی و اخبار و اطلاعات و روابط بطور مستقیم و غیر مستقیم می باشد. این انفجارات در
جوامع و افراد و طبقات تازه به دوران رسیده تر شدیدتر است . ھر چند که کل تمدن معاصر ما به یک لحاظ
تماماً تمدنی تازه به دوران رسیده است و عمری بیش از یکصد سال ندارد . این انفجارات و استفراغھا در
افراد و گروھھای محدود و بسته و فقیرتر، شدیدتر است مثل جوامع جھان سوم، روستائیان ، زنان و
نوجوانان . روسپی گری ، بی ھویتی ، جنون ، تروریزم ، جنگھا ، طلاق و اعتیاد از جمله برجسته ترین
نمونه ھای این بی ظرفیتی است . این بی ظرفیتی معنای دیگری از آخرالزمان است که عمر تاریخی و
فردی بشر را به پایان رسانیده است . آنچه که در مسیر طبیعی رشد بشری می بایستی تا حدود ھزار
سال دیگر بطول می انجامد در یک نسل رخ نمود . گنجایش نفس بشری به لحاظ شعور و ھضم روانی
اینھمه وقایع و ارتباطات و مصرف پرستی ، تاب تحمل نداشت و پاره شد . کودکان مبدّل به غول بچه
شدند، زنان به ناگاه ھمه روسپی شدند، مردان جملگی جھانخوار گشتند و نفس پاره شدۀ انسان مثل
پاره شدگی لایه اوزون مشغول تشعشعات مرگباری بر علیه حیات و ھستی جھان می باشد و زمین و
آسمان را به فساد کشانیده است .
اینمه اخبار و اطلاعات ، ذھن بشر را دیوانه ساخت. اینھمه آزادی زن و مرد را ذاتاً دریده نمود و شرم را
نابود ساخت . اینھمه کالاھای مصرف بچه ھا را مبدّل به اژدھائی نمود که جز آتش تولید نمی کنند . و ھر
چه می بلعند و می درند بلعنده تر و درنده تر می شوند .
ظرف وجودی بشری در ھم شکسته شده و لذا برای بشریت ھیچ معنا و انگیزه و ھدفی معنوی باقی
نمانده است . زیرا وجود محصول حدود است و حدود ھا نابود گردیده است : حدود عاطفی، حدود عقلی،
حدود غریزی و حتّی حدود حیوانی و نباتی و جمادی در ھم شکسته است . این بی حدودی ھمان معنای
بی ھویتی و احساس پوچی و نابودی است که بصورت جنون و جنایات و خیانت ھا و تبھکاریھا و مفاسد
خودنمائی می کند . و بدینگونه ھیچ راه نجاتی باقی نمی ماند الّا یک جنگ جھانی و یا بلائی آسمانی یا
یک بیماری مسری جھانگیری که بتواند بشر را یکبار دگر به حدود وجودش بازگرداند و او را به خود آورد .
ناجی موعود بدون چنین پیش زمینه ای قادر به نجات ھیچکس نیست .
از کتاب ” دائره المعارف عرفانی ” استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 25