سرنوشت گرنفل و پلاسکو، سرنوشت همه برجهای بلند قدیمی
گفته میشود، ساکنان گرنفل حداقل در 4 سال گذشته بارها در مورد تعمیر و نگهداری بد ساختمان و نبود تجهیزات اعلام آتش و دود هشدار داده بودند. گویا حتی بهسازی این ساختمان هم که در سال 2012 مصوب و در طی 4 سال انجام شده بود، چندان درست نبوده است. اسکلت وساختار بتونی این ساختمان در سال 2015 و 2016 با یک روکش ترکیبی آلمینیومی با خصوصیات عایق حرارتی پوشانده شد که البته خصوصیات ضد حریق نداشت.
آتش در این ساختمان شدت گرفت و با سرعت زیاد از این طبقه به آن طبقه سرایت کرد. اتفاقی که یک ساختمان ایمن و دستورالعملهای جدید مقابله با آتش باید از آن پیشگیری کنند. اساس و پایه مقابله با آتش در این ساختمانهای بلند، مواد ضد حریق در کف و سقف، سرکوب آتش در محل و تخلیه سریع ساختمان است. در آتشسوزی لندن دو تای اولیه وجود نداشت، یعنی مواد سقف و کف ضد حریق نبودند و آتش به سرعت از یک طبقه به طبقه دیگر سرایت کرد. در نتیجه سرکوب آتش در هسته اولیهاش هم غیر ممکن شد.
البته حالا و با گذشتن از زمان آتشسوزی در اولین اظهار نظرها مهندسان حریق در انگلستان میگویند آن روکش کمپوزیت آلمینیومی، نقش مهمی در سرایت و گسترده شدن آتش داشته است. یعنی نه تنها به وطیفهاش درست عمل نکرده، بلکه بر عکس آن عمل کرده است.
پوشش جدید ساختمان نقش مهمی در سرایت آتش داشت. همان طور که دیده می شود حریق از بیرون ساختمان بیشتر شعله می کشد
این پنلهای حرارتی بیرون از ساختمان را به طور کلی با قالب پلیاستایرن یا و یا یک عایق هوایی لاستیکی در بینشان دربرگرفته بودند. این ترکیب قرار بوده ساختمان را عایق بندی کرده و زیباتر نشان دهد. « الکساندر مورگان» مدیر بخش احتراق کاربردی و انرژی دانشگاه دیتون و سردبیر مجله علوم آتش میگوید:« خیلی تعجب برانگیز نیست، این ترکیب بسیار خوب میسوزد». در واقع آتش از یک طبقه از پنجرهها بیرون زده، و بعد این پنلها مثل اتوبان با سرعت تمام آنرا به بقیه نقاط ساختمان رساندهاند. بدتر از آن فاصله بین پنلها و بدنه اصلی ساختمان مانند، دودکش عمل کرده و به خوبی وظیفه اکسیژن رسانی به آتش را بر عهده گرفته است.
آتش در بلندمرتبهها
در نتیجه آتشی گسترده شد، که قرار نبودهد اینطور شود. ساختمانهای بلند باید طوری ساخته شوند که اتش را در درون یک طبقه نگاه دارند، اما حتی ساختمان مدرن دهه هفتاد شهر لندن هم این ویژگی را نداشته استف چه برسد به همتایش در تهران که از ساختمان لندن پیرتر بود.
«رابرت سالمون» مهندس کنترل آتش در آژانس ملی مقابله با آتش بریتانیا میگوید:« هر ساختمانی باید، یک سیستم اعلام حریق خودکار و هشدار برای تخلیه ساختمان داشته باشد. علاوه بر این باید یک سیستم اعلام صوتی وجود داشته باشد، که وقتی تیم مقابله با آتش سر میرسند، با استفاده از آن اطلاعات دست اول گردآورده و به ساکنان بدهند». ساختمان قلب لندن از این سیستم بی بهره بوده و مسلما ساختمان کهنه چهار راه استانبول.
در آتش سوزی پلاسکو، ایمن نبودن ساختمان به سادگی باعث سرایت آتش از درون و سپس فروپاشی اسکلت فلزی ساختمان شد.
در ساختمانهایی که قابلیت محدود کردن آتش را دارند، ایستادن در آپارتمان بهترین راهحل است، اما اگر ساختمان شما اینطور نیست، باید سریعا دنبال خروجیها بگردید. اما خروجیهای یک ساختمان بلند، همیشه در دسترس نخواهند بود، بنابراین وقتی با ساختمانهای بلند طرف هستید، مهار و سرکوب همیشه بهترین استراتژی است، اما همه این ساختمانها از این سیستم بهره نمیبرند و با افزایش تعداد ساختمانهای بلند در جهان،آتشسوزی بلند مرتبهها تبدیل به یک مشکل جدی میشود. در حقیقت دستورالعملهای ایمنی میگویند، که یک ساختمان بلند، باید در مقابل آتش ایمن باشد، اگر نباشد، آنوقت شانس خوبی برای مقابله با آتش در آن وجود نخواهد داشت.
سقف و کف و دیوارهای این ساختمانها باید ضد حریق باشند، و درها امکان ورود دود را به ساختمان ندهند. در ساختمانهای مدرن پنجرههای دو جداره قبل از شکستن میتوانند اکسیژن را محدود کرده، و از سرایت دود به طبقات دیگر جلوگیری کنند. در این صورت میتوان آتش را مهار کرد. در غیر این صورت وسایل خانه ساختمانهای بلند را به یک انبار باروت بدل میکنند، که به سادگی خواهد سوخت. از سوی دیگر تخلیه ساختمان کار بسیار دشواری است و هیچوقت نمیتوان مطمئن بود همه یک ساختمان بلند تخلیه شده است. بنابراین راه حل اول همیشه در الویت است؛ مهار و سرکوب آتش. اما این موضوع ممکن نیست و ایمن نبودن ساختمانهای بلند، یک نگرانی بزرگ در سراسر جهان است، از تهران تا لندن.
از آتش تهران تا آتش لندن، درسهایی برای آینده
با وجود یکسان بودن آتشسوزی در لندن و تهران، یک تفاوت عمده وجود در مورد سرنوشت این دو ساختمان وجود داشت. پلاسکو فروریخت و گرنفل پابرجا ایستاد. البته تفاوتهای دیگری هم وجود دارد که شاید راهگشای معمای سرنوشت متفاوت دو ساختمان باشد. آتش گرنفل در 7 ساعت خاموش شد و آتش پلاسکو تنها 3.5 ساعت طول کشید، چون ساختمان فروریخت. در پلاسکو 21 نفر از جمله 16 آتشنشان مردند، اما گرنفل تنها 12 قربانی گرفت. علاوه بر این در حادثه گرنفل تجهیزات اطفاء حرق پیچیدهتری به کار گرفته شده و از تجمع تماشاگران موبایل به دست هم خبری نبود.
در یک ساختمان بلند مرتبه ضد حریق، آتش به طبقه و حتی واحد بروز آتش سوزی محدود مانده و عدم سرایت کنترل آتش را بسیار آسان می کند.
اما از همه مهمتر اینکه ساختمان گرنفل دارای سازه بتنی بود و پلاسکو سازه فلزی داشت. شاید این مسئله تنها دلیل پابرجا بودن گرنفل و ریزش پلاسکو بود. فولاد در مقابل حرارت آسیبپذیرتر بوده وبه سادگی دچرا خمش و تغییر شکل پلاستیک میشود. اما بتن اینچنین نبوده و هرچند در ساختار داخلیاش آهن وجود دارد، اما به آسیبپذیری سازه فلزی نیست. در نتیجه سازههای فلزی بیشتر از سازههای بتنی در مقابل ویرانی بر اثر آتش آسیبپذیر هستند. اما از این نکته فراتر، مسئله ایمنی ساختمانهای بلند است. ایا آماری وجود دارد که چه تعداد ساختمان بلند، در تهران و دیگر شهرها ویژگیهای مورد نظر و گفته شده در بالا برای مقابله با حریق را دارند؟
آیا شهرداریها در هنگام اعطای مجوز ساخت و ساز سازههای بلند مرتبه، ایمنی و ضد حریق بودن این سازههای را جزء شروط قرار میدهند، یا خیر؟ و اگر اینطور است آیا نظارت صحیحی بر اجرای این دستورالعملهای ایمنی وجود دارد؟ از همه مهمتر برنامه بر ایمن سازی ساختمانهای بلندی که این ویژگیهای را ندارند در کشور چیست؟ بی پاسخ ماندن این سوالها به معنای این است که میتوان در هر لحظه و هر جای کشور، در هر سازه بلندی، انتظار وقوع یک پلاسکوی دیگر را کشید.
علی رنجبران
منابع: weird و Guardian
No tags for this post.