به انتخاب مجله معتبر نیچر؛
بانوی ایرانی در میان ۱۰ فرد تاثیرگذار جهان علم در سال ۲۰۲۵

مجله نیچر به معرفی ۱۰ نفر از افرادی پرداخته است که تغییرات قابل توجهی در جهان علم در سال ۲۰۲۵ میلادی ایجاد کردند. یک مقام برکنارشدهی سلامت عمومی، یک پرورشدهندهی پشه و یک نوزاد با لبخندی که در سراسر جهان دیده شد. اینها فقط چند نفر از افراد قابل توجهی هستند که برای فهرست ۱۰ نفر سال نیچر (Nature’s 10) انتخاب شدهاند.
به گزارش خبرگزاری سیناپرس، فهرست ۱۰ فرد منتخب نیچر (Nature’s 10) روندها و کشفیات مهم علمی در طول یک سال را بیان میکند و داستان افرادی را روایت میکند که در آنها نقش داشتهاند. این فهرست توسط سردبیران نیچر گردآوری میشود تا برخی از تاثیرگذارترین پژوهشها و مهمترین تحولاتی را معرفی کند که جهان ما را شکل میدهند. برگزیدگان امسال دانشمندانی هستند که به دورترین نقاط کیهان و عمیقترین بخشهای اقیانوسها مینگرند، و همچنین یک کارمند دولتی که در میانهی یک آشفتگی عظیم در ایالات متحده، از سیاست سلامت عمومی مبتنی بر شواهد دفاع کرد. در ادامه با این ۱۰ نفر آشنا میشویم.
سارا تبریزی؛ دانشمندی که پشت نخستین ژندرمانی بیماری هانتیگنتون است

در یک تماس ویدئویی در اوایل سپتامبر، سارا تبریزی برای نخستین بار دادههایی را دید که او و سایر پژوهشگران مطالعهکنندهی بیماری هانتینگتون دههها به دنبال آن بودند: شواهدی قانعکننده مبنی بر اینکه یک درمان هدفگیریکنندهی ژن، میتواند سرعت پیشرفت بیامان این اختلال زوال عصبی مغزی را کاهش دهد.
پیش از این نتایج، تبریزی، عصبشناسی که مرکز بیماری هانتینگتون در کالج دانشگاهی لندن را هدایت میکند میگوید: داشتم کمی نگران میشدم که شاید زمانی که افراد علائم را بروز میدهند، دیگر برای درمان خیلی دیر شده باشد. اما اینجا، یک تایید قدرتمند وجود داشت که نشان میداد پنجرهی درمان برای این وضعیت نادر و ارثی هنوز باز است و فرصتی برای مداخلات معنادار و تغییردهندهی بیماری باقیمانده است. این یک گام عظیم رو به جلو است.
این ژندرمانی که در نوع خود اولین بود، AMT-130 نام دارد و توسط شرکت زیستفناوری uniQure در آمستردام توسعه یافته و از یک ویروس بیخطر برای رساندن رشتههایی از مادهی ژنتیکی به نواحی آسیبدیدهی مغز استفاده میکند. هنگامی که به آنجا میرسد، این درمان تولید پروتئین معیوبِ جهشیافتهٔ هانتینگتون را که بهآهستگی سلولهای مغزی را نابود میکند، خاموش میسازد.
مجموعهی دادههای کارآزمایی کوچک بود و تنها شامل ۱۲ فرد که دوز بالای درمان را دریافت کردند، میشد. درمان تهاجمی است و نیاز به جراحی طولانی مغز دارد. اما نتایج چشمگیر بودند. روی یک مقیاس استاندارد که برای ارزیابی عملکردهای حرکتی و شناختی و سایر معیارهای زندگی روزمره استفاده میشود، امتیازهای شرکتکنندگان دریافتکنندهٔ دوز بالا در طول سه سال تنها ۰٫۳۸ واحد کاهش یافت. این در مقایسه با ۱٫۵۲ واحد کاهش در گروه کنترل است یعنی درمان، سرعت افت عملکرد را ۷۵ درصد کاهش داده بود.
سطح مایع نخاعی یک پروتئین مرتبط با مرگ سلولهای مغزی در دریافتکنندگان درمان کاهش یافته بود که درست برخلاف حالتی است که معمولا با پیشرفت بیماری رخ میدهد.
قدم بعدی برای تبریزی، ایفای نقشهای رهبری در ارزیابی پنج درمان دیگرِ کاهشدهندهی هانتینگتون است که در مرحلهی توسعه بالینیاند؛ بهعلاوهی چندین درمان دیگر که بهزودی وارد کارآزماییهای انسانی میشوند.
تبریزی همچنین هدایت مطالعات آزمایشگاهی دربارهی مکانیسمهای زوال عصبی را بر عهده دارد که میتواند تعداد زیادی گزینهی دارویی دیگر در آینده بهثمر برساند.
نقشداشتن در تقریبا همهی پیشرفتهای مهم بالینی یعنی او همچنین زخمهای دردناکترین شکستهای این حوزه را نیز با خود حمل میکند. تنها چهار سال پیش، یک درمان امیدوارکنندهی دیگرِ بهنام تومینرسن در کارآزماییهای مرحلهی نهایی ناکام شد. در کل، این دارو نتوانست نتایج افراد را نسبتبه گروه کنترل بهبود دهد و در دوزهای بالاتر با عوارض جانبی خطرناک همراه بود.
بهعنوان پژوهشگر اصلی این کارآزماییِ نزدیک به ۸۰۰ نفره، وظیفهی ناخوشایند توضیح نتایج برای خانوادههای شرکتکننده بر دوش تبریزی بود. او پیامش به جامعهی اندوهگین را به یاد میآورد: از شکست هرچقدر هم دردناک باشد، درس خواهی گرفت.
درسهایی که در این مسیر آموخته شد، در توسعهی AMT-130 نقش داشت. دارویی که اکنون توسط بسیاری بهعنوان امیدبخشترین پیشرفت در درمان هانتینگتون تا امروز توصیف میشود. اما تبریزی تنها بر درمان هانتینگتون تمرکز ندارد: او در تلاش برای پیشگیری از آن است. در هشت سال گذشته، او هدایت یکی از بزرگترین مطالعات سلامت مغز در بزرگسالان جوانی را بر عهده داشته که جهشِ عاملِ بیماری را دارند اما هنوز دهها سال با بروز علائم فاصله دارند.
سوزان مونارز؛ مدیر برتر سلامت آمریکا که از علم دفاع کرد و اخراج شد

زمانی که سوزان مونارز سوگند یاد کرد تا رهبری «مراکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا (CDC)که معتبرترین نهاد سلامت عمومی کشور به حساب میرود را برعهده بگیرد، بسیاری از پژوهشگران سراسر کشور نفس راحتی کشیدند.
مونارز که در رشتهی میکروبیولوژی و ایمونولوژی آموزش دیده است، نزدیک به ۲۰ سال یک دانشمند دولتی غیرحزبی بود. او انتخابی بسیار غیر بحثبرانگیز از سوی رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ بود؛ کسی که پیشتر «دیو وِلدون»، پزشک و مخالف واکسن که بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۹ عضو جمهوریخواه کنگره بود را معرفی کرده بود اما بعدا نامزدی او را پس گرفت.
اما در ماه اوت، کمتر از یک ماه پس از بهعهدهگرفتن سمت مدیر، مونارز برکنار شد. او در یک جلسهی پرتنش در کنگره در ماه سپتامبر شهادت داد: من بهخاطر پایبندی به یکپارچگی علمی اخراج شدم.
به گفته او، وی از اجرای دستور «رابرت اف. کندی جونیور»، وزیر سلامت آمریکا برای اخراج دانشمندان برجسته مرکز کنترل وپیشگیری بیماری و تایید قبلی توصیههای واکسن بدون بررسی دادههای علمی مربوطه امتناع کرده بود.
کندی این روایت را رد میکند و در شهادت خود میگوید که مونارز به او گفته که قابل اعتماد نیست، بنابراین او را کنار گذاشته است.
مونارز یکی از برجستهترین دانشمندان دولت است که دربارهی تغییرات سیاستی دولت ترامپ که سلامت عمومی را تهدید میکند هشدار داده است. این اقدامات بخشی از مجموعهای گسترده از تصمیمات هستند که جامعهی علمی آمریکا را در طول سال دچار اختلال کردهاند. دولت آمریکا هزاران کمک هزینه مالی را لغو کرده، صدها پژوهشگر دولتی را اخراج کرده، تأمین مالی دانشگاهها را مسدود کرده و کاهشهای بیسابقهای در بودجهی پژوهش پیشنهاد داده است. دولت ادعا میکند که این اقدامات برای بهبود علم و نوآوری و بازگرداندن اعتماد عمومی به نهادهای علمی و سلامت اتخاذ شدهاند.
آیندهی مرکز کنترل و پیشگیری بیماری و رهبری آن نامشخص است. در حال حاضر، جیم اُنیل یک سرمایهگذار حوزهی زیستفناوری و معاون کندی مدیر موقت آن است.
با وجود همهی اتفاقات، مونارز میگوید برای مدیر بعدی بهترین آرزوها را دارد. او در مصاحبهای با نیچر در ماه اکتبر گفت: این نقش ذاتا سیاسی است، اما این به آن معنا نیست که باید از نظر سیاسی آلوده شود. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری بسیار مهمتر از آن است که به حال خود رها شود.
آچال آگراوال؛ این کارآگاه علمی بحران ابطال مقالات در دانشگاههای هند را آشکار کرد

آچال آگراوال لحظاتی قبل یک سخنرانی را تمام کرده بود که یک دانشجوی کارشناسی مشتاق، با ایدهای برای یک پروژه پژوهشی به او نزدیک شد. آگراوال خوشحال شد البته این خوشحالی تا زمانی ادامه داشت که دانشجو توضیح داد که چگونه قبلا از یک نرمافزار برای «بازنویسی» کارهای منتشرشده استفاده کرده است.
آگراوال توضیح داد که این کار سرقت ادبی محسوب میشود و نقض جدی اصول اخلاق پژوهش است اما دانشجو اصرار داشت که اینطور نیست، زیرا کارش از آزمونهای تشخیص سرقت ادبی دانشگاه عبور کرده است. آگراوال میگوید: من شوکه شدم.
این برخورد در اواخر سال ۲۰۲۲ به او نشان داد که چنین سوءرفتارهایی چقدر گسترده شدهاند و او را مصمم کرد که کاری در اینباره انجام دهد. او یک ماه بعد از شغل دانشگاهیاش استعفا داد و از آن زمان تمام وقت خود را صرف افزایش آگاهی دربارهی تخلفات پژوهشی در هند کرده است. این کار داوطلبانه، او را در مرکز بحث ملی دربارهی نظام پاداشدهی علمی قرار داده است.
تلاشهای او و دیگران امسال به یک تغییر سیاست تاریخی در شیوهی رتبهبندی دانشگاههای هند منجر شد. در ماه اوت، دولت هند اعلام کرد که «چارچوب رتبهبندی ملی موسسات» (NIRF) که هر سال دانشگاهها را ارزیابی میکند و بر دسترسی آنها به برخی کمک هزینههای مالی تاثیر میگذارد از این پس دانشگاههایی را که تعداد قابل توجهی مقالهی ابطالشده دارند، مورد تنبیه قرار خواهد داد. این نخستینبار است که چنین معیاری در یک نظام رتبهبندی اعمال میشود. برخی موسسات از سال جاری امتیازشان کم شده و انتظار میرود سال آینده جریمهها شدیدتر شوند. آگراوال میگوید: آن روز واقعا خوشحال بودم.
رتبهبندیهای پیشین تنها به تعداد زیاد مقاله پاداش میدادند بدون توجه به کیفیت آنها و او در تلاش است نشان دهد که معیارهای اشتباه هدف قرار گرفتهاند.
آگراوال دکترای خود را در ۲۰۱۶ از دانشگاه پاریس-سَکلی گرفت. در ۲۰۱۸ به هند بازگشت و در دانشگاههای مختلف کار کرد. در آنجا دید که چگونه هدفگذاریهای اجباری انتشار مقاله، اخلاق پژوهش و آموزش را مختل کردهاند. او به یاد میآورد که همکارانش از وظایف آموزشی خود میزدند تا مقاله بیشتری منتشر کنند.
او ماهها احساس میکرد که انگار در خلاء فریاد میزند. اما به مرور، نوشتههایش دیده شد و حساب لینکدین او اکنون بیش از ۷۷ هزار دنبالکننده دارد. این پلتفرم حتی یک بخش مخصوص گزارشدهی محرمانه تخلفات پژوهشی دارد. اکنون آگراوال روزانه حدود ۱۰ گزارش دریافت میکند.
تأثیر کارهای آگراوال حتی فراتر از هند نیز رفته است. وقتی آگراوال موارد مشکوک را نشانه گذاری میکند، بسیاری از پژوهشگران حوزهی اخلاق علمی در کشورهای دیگر نیز موارد مشابه پیدا میکنند.
اما این پیشرفتها بهایی سنگین برای آگراوال داشتهاند. او نتوانسته شغل پیدا کند و اکنون با شکایت قضایی یک دانشگاه خصوصی علیه هفت عضو گروهش روبهروست. او میگوید: بعضی روزها فشارها واقعا خستهکننده میشود. گاهی فکر میکنم شاید باید دست بکشم.
تونی تایسون؛ فیزیکدان پیشرو که راهی تازه برای دیدن کیهان به ما ارائه داد

اوایل سال، تونی تایسون پیشنمایشی از نخستین تصاویر «رصدخانه ورا روبین» در شیلی که پروژهای است که ۳۰ سال پیش رویای آن را داشت، مشاهده کرد. پس از ماهها رفع مشکلات سختافزاری و نرمافزاری، هزاران کهکشان بهطور کامل در فوکوس قرار گرفتند. تایسون میگوید: اینکه بدانی همه چیز کار میکند یک چیز است، اما دیدنش با چشمان خودت چیز دیگری است.
این رصدخانه که بر قلهی «سرو پاچون» در کوههای آند قرار دارد، بهزودی با بزرگترین دوربین دیجیتال جهان شروع به ثبت یک ویدیوی پیوسته از آسمان نیمکره جنوبی خواهد کرد. این تلسکوپ با وجود وزن ۳۵۰ تُن، طراحی فشردهای دارد که اجازه میدهد بسیار سریع حرکت کند و هر ۴۰ ثانیه یک تصویر بگیرد. این رصدخانه مادهی تاریک را در سه بُعد نقشهبرداری میکند، میلیونها ستارهی متغیر یا منفجرشونده را شناسایی میکند و سیارکهایی را که ممکن است برای زمین تهدید باشند، ردیابی خواهد کرد.
این طراحی بیسابقه و هزینهی ۸۱۰ میلیون دلاری روبین، آن را به پروژهای پرخطر اما پربازده تبدیل کرده بود. تایسون میگوید: ریسک بالا بود، اما ارزشش را داشت. ما آن ریسک را پذیرفتیم. او نه تنها این پروژه را طراحی کرد، بلکه بهرغم تردیدهای اولیه آن را بهپیش برد.
علاقهٔ تایسون به علم از کودکی شروع شد. وقتی پنجساله بود، به علت بیماری ریوی و روماتیسم مجبور بود ساعتها در یک چادر بخار بنشیند و رادیوی موجکوتاه گوش کند. او میگوید همین تجربه علاقهٔ مادامالعمرش به استخراج اطلاعات از سیگنالهای پرسروصدا را ایجاد کرد. او همچنین خیلی زود به علم گرانش علاقهمند شد.
پس از گرفتن دکترای فیزیک، در سال ۱۹۶۹ به آزمایشگاه بل AT&T پیوست. او روی یک آشکارساز اولیهٔ امواج گرانشی کار کرد، و سپس به «حسگرهای CCD» علاقهمند شد که تازه «در اتاق کناری» اختراع شده بودند. او متوجه شد که توانایی این حسگرها در ثبت کوچکترین مقدار نور، میتواند نجوم را متحول کند. بنابراین تلاش کرد از آنها برای آشکار کردن دورترین کهکشانها استفاده کند.
هدف نهایی او تصویر برداری از بخشهای وسیع آسمان و اندازهگیری تغییر شکل ظاهری کهکشانها بود، تغییری که هنگام عبور نور آنها از میان تودههای عظیم ماده تاریک رخ میدهد. او از ۱۹۷۳ برای گرفتن وقت تلسکوپ درخواست میداد اما بارها رد شد. اما در سال ۲۰۰۰، تایسون یکی از نخستین دانشمندانی بود که با استفاده از روش «همگرایی گرانشی ضعیف»، حضور ماده تاریک را آشکار کرد.
او در دهههای بعد دوربینهای دیجیتال بزرگتر و پیشرفتهتری ساخت. یکی از دوربینهایی که او و گَری برنستاین در اوایل دههی ۹۰ ساختند، روی یک تلسکوپ در شیلی نصب شد و در کشف انرژی تاریک در ۱۹۹۸ نقش داشت.
رصدخانهی روبین اکنون بزرگترین دوربین دیجیتال جهان را با قدرت ثبت ۳۲۰۰ مگاپیکسل در هر تصویر دارد.
تایسون که اکنون ۸۵ ساله است قصد ندارد سرعتش را کم کند. او انتظار دارد تلسکوپی که سالها برای ساخت آن جنگید، بزرگترین نقشهبرداری مادهی تاریک در تاریخ را انجام دهد. او همچنین انتظار دارد این پروژه چیزهای کاملا غافلگیرکنندهای آشکار کند.
پِرِشِس ماتسوسو؛ اولین معاهدهی همهگیر جهانی و زنی که آن را ممکن کرد

در سال ۲۰۲۵، اغلب احساس میشد که جهان دارد از هم فرو میپاشد. سپس، در روز ۱۶ آوریل حدود ساعت دو بامداد به وقت محلی ژنو، سوئیس، روزنهای از اتحاد به چشم آمد.
حدود ۱۹۰ کشوری که عضو سازمان جهانی بهداشت (WHO) هستند، بر سر متن پیشنویس اولین معاهده جهانی همهگیری به توافق رسیده بودند. این سند، که نتیجهٔ بیش از سه سال مذاکرهی طاقتفرساست، اصول راهنما را مشخص میکند برای اینکه جهان چگونه باید برای پیشگیری، آمادهسازی و پاسخ به همهگیری بعدی با هم همکاری کند.
ماتسوسو، که ریاست مشترک گروه هدایتکنندهی مذاکرات در سازمان بهداشت جهانی را بر عهده داشت، آن صبح گفت: من غرق احساساتم، سرشار از شادی هستم.
یکی از منابع بزرگ اصطکاک در طول مذاکرات، این بود که چگونه میتوان برنامهای نوشت که عادلانهتر از پاسخ به همهگیری کووید-۱۹ باشد.
اشتراک آزاد نمونهها و دادهها دربارهی گسترش و تکامل ویروس سارس-کوو-۲ باعث شد درمانها و واکسنهای نجاتبخش توسعه پیدا کنند. اما این مزایا بهطور برابر بین کشورها تقسیم نشد. کشورهای کمدرآمد مجبور بودند برای داروهای نجاتبخش صبر کنند و کشورهای ثروتمند متهم به احتکار آنها شدند. ماتسوسو، که چهرهای باتجربه در سلامت جهانی است، جایگاه مناسبی برای هدایت این مذاکرات گاهبهگاه پرتنش داشت. او در چند مقطع از دوران کاریاش، به گسترش دسترسی به داروهای HIV کمک کرد.
ماتسوسو از تاکتیکهای مختلفی برای تشویق به مصالحه استفاده میکرد. گاهی لازم بود در برابر بحثهای تند و تیز، قاطع باشد. اما او همچنین گرما و اصالتی به فرآیند وارد میکرد که مورد تحسین است. با اینکه هیچکس خواهان همهگیری دیگری نیست، وقتی زمان اقدام فرا برسد، ماتسوسو خوشبین است که جهان آمادهتر از قبل خواهد بود. او میگوید: امیدوارم چند دهه بعد، وقتی مردم به گذشته نگاه میکنند، بگویند: میدانی، ارزشش را داشت.
منگران دو؛ این پژوهشگر عمیقترین زیستبومهای جانوری روی زمین را پیدا کرد

نگاهکردن از درون زیردریایی Fendouzhe، در عمقی بیش از ۹ کیلومتر زیر سطح اقیانوس، برای منگران دو لحظهای بود که میدانست دارد چیزی کاملا جدید برای علم میبیند. نورهای این وسیلهی زیرآبی، یک زیستبوم شکوفا را روشن میکرد که در آن، کِرمهای شبحگونه میان میدانهایی از کِرمهای لولهایِ سرخِ خونآلود شنا میکردند. دو و همکارانش در حال بررسی پایینترین لایهی اقیانوس که در اعماق بیش از ۶ کیلومتر یافت میشود، بودند.
دو، زمینشناسِ آکادمی علوم چین در موسسه علم و مهندسی اعماق دریا در سانیا، میگوید: بهعنوان یک دانشمند غواص، همیشه کنجکاوی دارم که ناشناختههای گودالهای هدال را بشناسم. بهترین راه شناخت ناشناخته این است که به آنجا بروی و آن را با قلب، تجربه و چشمان غیر مسلح و بیواسطه خودت احساس و مشاهده کنی. زیستبومی که خدمهی Fendouzhe کشف کردند، بر منبع انرژی غیرمعمولی تکیه دارد.
برخلاف بیشتر شکلهای حیات در نزدیکی سطح که به نور خورشید وابستهاند، این زیستبوم انرژی خود را از متان، سولفید هیدروژن و دیگر ترکیباتی میگیرد که در مایعات نشات گرفته از بستر اقیانوس حل شدهاند.
دو میگوید او نخستین کسی بود که چندین گونهی گاستروپود، کِرم لولهای، صدف و دیگر موجودات ساکن این «چشمههای سرد» را مشاهده کرد. چند گونه که احتمالا برای علم کاملا جدید هستند.
دو که افسر ارشد علمی این مأموریت بود و همکارانش ۲۴ غواصی در زیردریایی انجام دادند که هرکدام بهطور متوسط حدود ۶ ساعت طول میکشید. این زیردریایی که از تیتانیوم ساخته شده تا فشار خردکننده ۹۸ مگاپاسکال یعنی حدود هزار برابر فشار هوا در سطح دریا را تحمل میکند و بخشی برای خدمه دارد که فقط ۱٫۸ متر است و سه نفر را در خود جای میدهد. دو مشتاق است بار دیگر به این دنیای تاریک برود و رازهایش را کشف کند. او میگوید در حالی که ممکن است دیگران فضای کوچک زیردریایی را خفه کننده بدانند، خودش همیشه برای سوارشدن هیجان دارد و آن را به ماشین زمان تشبیه میکند که میتواند تو را به درهایی مختلف ببرد که هرکدام تو را به دنیایی کاملا جدید هدایت میکنند.
لوسیانو مورِیرا؛ این دانشمند در حال پرورش میلیاردها پشه برای مبارزه با بیماری در برزیل است

درون یک کارخانهی عظیم در منطقهی صنعتیِ کوریتیبا در برزیل، میلیونها پشه آئدس (Aedes aegypti) در اتاقی با کنترل دما که پر از قفسهای توری است، در حال تولیدمثل هستند. این مرکز هر هفته بیش از ۸۰ میلیون تخم پشه تولید میکند.
در قلب این تلاش، لوسیانو مورِیرا قرار دارد؛ مهندس کشاورزی و حشرهشناس که کارخانه را در ماه ژوئیه افتتاح کرد. کارخانهای که بخشی از تلاشهایش برای مبارزه با بیماریهای منتقلشده توسط پشه در این کشور است.
در مرکز کوریتیبا، پشهها با یک باکتری به نام ولباخیا (Wolbachia) آلوده میشوند؛ باکتریای که انتقال عوامل بیماریزای مضر انسانی را کاهش میدهد. نوزادان این پشهها در شهرهای برزیل رها میشوند تا به کنترل دِنگی کمک کنند.
علاقهی مورِیرا به پشهها در اواخر دههی ۱۹۹۰ آغاز شد؛ زمانی که او پژوهشگر پسادکتری در آزمایشگاه حشرهشناس مولکولی مارسِلو جِیکوبز-لورِنا در دانشگاه کیس وِسترن رزرو در کلیولند، اوهایو بود. در آنجا مورِیرا به توسعهی اولین پشهٔ مهندسیشدهی ژنتیکی برای جلوگیری از انتقال مالاریا کمک کرد.
چند سال بعد، او بهعنوان پژوهشگر مهمان به آزمایشگاه حشرهشناس اسکات اُنیل در دانشگاه موناشِ ملبورن، استرالیا پیوست. مورِیرا تصمیم گرفت بررسی کند که آیا ولباخیا توانایی پشهها برای انتقال عوامل بیماریزای انسانی را تحتتأثیر قرار میدهد یا نه و پاسخ بله بود.
این نتایج مثبت، علاقهٔ گستردهتری را برانگیخت و مورِیرا و همکارانش تصمیم گرفتند عملیات را گسترش دهند.
او به راهاندازی یک همکاری میان برنامهی جهانی پشه (World Mosquito Program) و موسسه زیستمولکولی پارانای وابسته به فیوکروز، کمک کرد. این همکاری به تولد شرکتی منجر شد که کارخانهی تولید پشههای آلوده به ولباخیا موسوم به «وُلبیتو» را اداره میکند. مورِیرا مدیرعامل این شرکت است.
او درخواست کشورهای دیگر را رد کرده تا تمرکزش را روی تامین نیاز شهرهای برزیل نگه دارد؛ جایی که دنگی سال گذشته بیش از ۶۳۰۰ نفر را کشت. این شرکت اکنون ۷۵ کارمند دارد.
لیانگ ونفِنگ؛ دانشمند چینیِ نابغهی مالی که مدل هوش مصنوعی دیپسیک او جهان را شوکه کرد

در ماه ژانویهی سال جاری، یک اعلامیه از چین دنیای هوش مصنوعی را تکان داد. شرکت دیپ سیک (DeepSeek) مدل قدرتمند اما ارزان R۱ را ناگهان و بدون مقدمه منتشر کرد و فورا نشان داد که ایالات متحده آنقدرها هم که بسیاری از کارشناسان فکر میکردند در هوش مصنوعی جلوتر نیست.
پشت این اعلامیهی ناگهانی، لیانگ ونفنگ قرار دارد؛ تحلیلگر مالی ۴۰ ساله سابق که تصور میشود میلیونها دلار با بهکارگیری الگوریتمهای هوش مصنوعی در بازار بورس به دست آورده، پیش از آنکه از این پول در سال ۲۰۲۳ برای تأسیس دیپ سیک در هانگژو استفاده کند.
مدلهای لیانگ بهاندازهی خودش که پنهانکار است، باز و آزاد هستند. R۱ یک مدل زبان بزرگ «استدلالگر» است که در حل وظایف پیچیده مانند ریاضی و کدنویسی با شکستن آنها به مراحل کوچک، عملکردی عالی دارد. این مدل اولین نمونهای بود که متن باز منتشر شد؛ یعنی مدل را میتوان آزادانه دانلود کرد و بر پایهی آن توسعه انجام داد. بنابراین نعمتی برای پژوهشگرانی شد که میخواهند الگوریتمها را برای حوزهی خودشان تطبیق دهند. موفقیت دیپ سیک باعث شده شرکتهای دیگری در چین و ایالات متحده نیز مدلهای آزاد خود را منتشر کنند.
با وجود اینکه R۱ بسیاری از تواناییهای مشابه بهترین مدلهای آمریکایی از جمله مدلهای پشتیبان چت جیپیتی را دارد، هزینهٔ آموزش آن بسیار کمتر از رقبا بوده است.
اوجگیری هوش مصنوعی فاصلهٔ زیادی دارد با روستایی در استان گوانگدونگ که لیانگ در آنجا بهعنوان فرزند دو معلم دبستان بزرگ شد. تحصیلات عالی او را به دانشگاه معتبر ژجیانگ در هانگژو برد؛ جایی که در سال ۲۰۱۰ با مدرک کارشناسیارشد مهندسی فارغالتحصیل شد. پایاننامهٔ او شامل طراحی الگوریتمهایی برای ردیابی اشیا در ویدئوها بود. او خیلی زود عشقش به هوش مصنوعی را به بازارهای مالی برد و در سال ۲۰۱۵ صندوق پوشش ریسک High-Flyer را بنیانگذاری کرد و دیپ سیک را در سال ۲۰۲۳ از آن منشعب نمود.
در آن زمان، چین با مانعی در توسعه مدلهای زبانی بزرگ روبهرو بود. کنترلهای صادراتی آمریکا شرکتهای چینی را از خرید تراشههای قدرتمند خاص ساخت شرکت انویدیا که برای آموزش مدلهای زبانی بزرگ مناسباند، منع میکرد. اما لیانگ از قبل آمادگی داشت. او در دههی پیشین ۱۰ هزار تراشه انویدیا خریده بود، از روی کنجکاوی دربارهی اینکه چه پژوهشهایی میتواند با آنها انجام شود. مثل بسیاری از کارآفرینان غربیِ هوش مصنوعی، لیانگ هدف رسیدن به هوش مصنوعی عمومی را دنبال میکند.
اکنون جهان مشتاقانه منتظر مدل استدلالگر بعدی شرکت، یعنی R۲، است که گفته میشود به دلیل مشکلات سختافزاری و دادههای آموزشی به تعویق افتاده است. یک حدس خوب این است که شرکت لیانگ قصد دارد R۲ را نیز بهطور رایگان در اختیار جهان قرار دهد.
ییفات مربل؛ این دانشمند با جستوجو در زبالههای سلولی، ترفند جدیدی از سیستم ایمنی کشف کرد

کارآگاهها اغلب با جستوجو در زبالهها سرنخهای مهمی پیدا میکنند. این روش برای زیستشناس سامانهای یفات مربل بسیار پربار بود. هنگامی که او و گروهش مراکز بازیافت سلولی معروف به پروتئازومها را بررسی کردند، بخش کاملا جدیدی از سیستم ایمنی را کشف کردند.
مربل و گروهش از طیفسنجی جرمی برای شناسایی پپتیدهای تولید شده توسط پروتئازومها در انواع سلولها استفاده کردند. سپس توالی این پپتیدها را با پپتیدهای دارای عملکرد شناختهشده در پایگاههای دادهی عمومی مقایسه کردند. بسیاری از آنها با پپتیدهایی که باکتریها را نابود میکنند، مانند سوراخکردن غشاهایشان، مطابقت داشتند. این گروه پپتیدهای دیگری که در مجموع حدود ۱,۰۰۰ مورد بودند را شناسایی کردند که طبق یک الگوریتم، احتمالا خاصیت ضد میکروبی دارند.
هنگامی که مربل و همکارانش با مدلهای رایانهای تمام پروتئینهای انسانی را به تمامی قطعات پپتیدی ممکن تقسیم کردند، دریافتند بیش از ۲۷۰ هزار پپتید بالقوهٔ ضد میکروبی وجود دارد. گروه به چیزی دست یافته بود که به نظر میرسید یک مکانیزم جدید دفاعی ایمنی باشد.
کیجی مالدون؛ نوزادی که زندگیاش با اولین درمان شخصیسازیشده ویرایش ژن کریسپر نجات یافت

نام کیجی و لبخند پرانرژی و گونهچاقش در روزنامهها و خبرگزاریهای سراسر جهان منتشر شد، چرا که او نخستین فرد شناختهشدهای بود که درمان ژنومی شخصیسازیشده مبتنی بر کریسپر دریافت کرد.
زمان زیادی از تولد کیجی نگذشته بود که والدینش متوجه شدند که او بیش از حد میخوابد و کم غذا میخورد. پس از انجام چندین آزمایش، مشخص شد که کیجی یک بیماری ژنتیکی بسیار نادر به نام کمبود کاربامویل-فسفات سنتتاز ۱ (CPS۱) دارد که توانایی بدن برای پردازش پروتئین را مختل میکند.
وقتی بدن پروتئینها را تجزیه میکند، آمونیاک تولید میشو. مادهای سمی که معمولا توسط آنزیمهای کبد پردازش و از طریق ادرار دفع میشود. کمبود CPS۱ یکی از این آنزیمها را مختل میکند و باعث تجمع آمونیاک در خون میشود، که میتواند در نهایت به مغز آسیب برساند. این بیماری را میتوان با پیوند کبد درمان کرد، اما حدود نیمی از نوزادان مبتلا به CPS۱ در اوایل نوزادی جان خود را از دست میدهند.
یکی از پزشکان کیجی، پزشک کودکان ربکا آهرنس-نیکلَس در بیمارستان کودکان فیلادلفیا در پنسیلوانیا، پرسید آیا راه حل دیگری برای اصلاح آنزیم معیوب در کبد به جای دریافت عضو وجود دارد یا خیر. او و همکارش برنامهای جسورانه داشتند برای درمان کودکان مبتلا به بیماریهای ژنتیکی نادر با استفاده از درمانهای ویرایش ژن که برای توالی دیانای منحصر به فرد هر فرد طراحی شده است. کیجی میتوانست نخستین داوطلب آنها باشد.
درمانهای قبلی ویرایش ژن برای درمان تعداد زیادی از افراد طراحی شده بودند. اولین درمان کریسپر تایید شده، به نام Casgevy، میتوانست به دهها هزار نفر با یکی از دو اختلال خونی کمک کند. در مقابل، درمان کیجی فقط برای خود او کار میکرد.
چنین درمان فوقالعاده شخصیسازیشدهای هرگز تا این حد سریع ساخته نشده بود؛ کیجی شاید تنها چند ماه وقت داشت قبل از اینکه آمونیاک بدن کوچک او را تهدید کند.
در نهایت، برای تحقق این امر، گروه بزرگی از پژوهشگران در دانشگاه و صنعت لازم بود. در حالی که کیجی همه را در بیمارستان شیفته خود میکرد، موسونورو و اعضای آزمایشگاهش خود را از دانستن جزئیات شخصی او، حتی نامش، محفوظ نگه داشتند. موسونورو میگوید: نقاط تصمیمگیری مشخصی وجود داشت که باید تصمیمات کلیدی گرفته میشد. ما باید نسبت به دادهها بیطرف میبودیم.
شرکتهای تولیدی شبانهروز کار کردند تا اجزای ویرایش ژن مورد نیاز برای درمان کیجی ساخته شود. سندی اوتنسمن، میگوید: ما برآورد کرده بودیم که ۱۸ ماه طول میکشد. ما آن را در ۶ ماه انجام دادیم.
در ۲۵ فوریه، کیجی اولین دوز از سه تزریق را دریافت کرد. تحمل او برای پروتئین در رژیم غذایی افزایش یافته است، اما هنوز به دارو و نظارت منظم نیاز دارد تا سطح آمونیاک او کنترل شود.
پس از گذراندن نخستین ۳۰۷ روز زندگی خود در بیمارستان، کیجی در ژوئن به خانه رفت. هنگام خروج، کارکنان بیمارستان در راهروها و خیابان بیرون ایستادند و دست زدند. در خانه، کیجی به پیشرفتهای رشدی خود ادامه داد: خوردن غذاهای جامد و تلاش برای برداشتن نخستین قدمها. مادرش، نیکول آرون، میگوید: او همیشه لبخند میزند.
سؤال اکنون این است که چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که دیگر کودکان هم همین فرصت را داشته باشند. درمان یک نفر با Casgevy میلیونها دلار هزینه دارد و سرمایهگذاران از شرکتهای ویرایش ژن فاصله گرفتهاند. چندین شرکت کارکنان خود را اخراج کرده و برنامهها را متوقف کردهاند. جوزف هاشیا، ژنتیکدان پزشکی در دانشکده پزشکی کک دانشگاه کالیفرنیا جنوبی در لس آنجلس، میگوید: اکنون به نظر میرسد خیلی مواقع همه چیز به پول مربوط است. اما امید تازهای وجود دارد؛ دو برنامه اعلام شده توسط آژانس پروژههای پیشرفته تحقیقات سلامت آمریکا (ARPA-H) هدف دارند که «داروهای ژنتیکی دقیق» را برای افراد مبتلا به بیماریهای نادر فراهم کنند.
همه امکان پذیر بودنش را دیدهاند و فکر کردند، چرا این برای فرزند من در دسترس نیست؟
اکنون که به پایان فهرست ۱۰ نفر برتر جهان علم در سال ۲۰۲۵ به انتخاب مجله نیچر رسیدهایم، نگاهی خواهیم داشت به افرادی که که باید در سال ۲۰۲۶ زیر نظر داشته باشیم. افرادی که شاید در فهرست ۱۰ نفر بعدی سال ۲۰۲۶ نیچر قرار بگیرند.
- رید وایزمن: فرمانده ماموریت آرتمیس ۲، ناسا
اعضای خدمه آرتمیس ۲ یک سفر به دور ماه خواهند داشت تا فضاپیمای اوریون را آزمایش کنند و مسیر را برای ماموریتهای آینده به سطح ماه هموار کنند.
- جورجینا لانگ: متخصص انکولوژی پزشکی
او به توسعه یک درمان ایمنی برای نوعی تومور مغزی تهاجمی و دشوار در درمان کمک کرده است. این درمان اکنون وارد آزمایشهای بالینی میشود.
- عماد اوسال: ویروسشناس
مجتمع تولید واکسن در آفریقا برای واکسیناسیون و ایجاد خودمختاری که او در ساختش نقش داشته، احتمالا تولید واکسنهای باکیفیت برای بیماریهایی مانند ابولا و سرخک را آغاز کند.
- آلیس شیانگ: رئیس جهانی حاکمیت هوش مصنوعی
به نقل از ایسنا، شیانگ نشان داده است که میتوان مدلهای هوش مصنوعی را روی مجموعهای از تصاویر آموزش داد که به صورت اخلاقی گردآوری شدهاند و تعصبات را کاهش میدهند. آیا دیگران نیز از این روش پیروی خواهند کرد؟
- کولت دلاوالا: مدیرعامل و بنیانگذار
او تمرکز خود را بر ساخت مقاومت در برابر هدفگیریهای دولت آمریکا نسبت به جامعه علمی کشور پیش از انتخابات میاندورهای سال ۲۰۲۶ گذاشته است.