ارومیه بهشتی پنهان اما خالی از المان های تاریخی و فرهنگی

ارومیه بهشتی پنهان با قدمتی هفت هزارساله موسوم به دیار اقوام و ادیان، بی نصیب از نمادها و المان های تاریخی است و جای خالی این نمادها هرذهنی را به تفکر وا می دارد که چرا شهری با این قدمت و تاریخ و فرهنگ، خالی از المان های فرهنگی و تاریخی باید باشد؟
به گزارش خبرگزاری سینا، هرشهری دارای تاریخ و تمدن، قهرمانان و مفاخر فرهنگی و هنری است که آن شهر با آن مفاخر، قهرمانان و هنرهایی که دارد شناخته می شود. ورودی شهر اولین نقطه ای است که شهر را با نمادها و المان هایش معرفی می کند، اما متاسفانه ورودی شهر تاریخی ارومیه خالی از این المان هاست.
پس از ورودی شهر، میادین شهر است که نشانه ای از نمادهای تاریخی و فرهنگی ندارد؛ ارومیه مفاخری چون صفی الدین ارموی ستاره درخشان موسیقی جهان اسلام، سرداران بی بدیلی چون شهید باکری، نقاشان و مجسمه سازان زبردستی چون زین العابدین گوهرانی دارد که هرکدام میتوانند المانی از فرهنگ و تاریخ غنی این شهر باشند.
ارومیه قطب تولید محصولات خوش طعم و نابی چون انگور و سیب است اما نمادی از آنها در نقاط دیگر شهر خودنمایی نمیکند تا گردشگران به خود خیره کرده باشد.
در این شهر میتوانست المانهای مختلف تاریخی نیز قرار گیرد تا برای لحظه ای هم شده هر مسافر و میهمان کنجکاوی را به مطالعه گوشهای از تاریخ این منطقه دعوت کند.
این شهر دایره المعارف، گنجینه و آلبومی از تاریخ و تمدن و فرهنگ و هنر است، اما خواسته یا ناخواسته و یا از سر بی تفاوتی به این مهم توجه نشده و این زمینه فراهم شده تا برخلاف شهرهای دیگر این شهر کهن، خالی از نمادهای تاریخی و فرهنگی باشد.
تنها چیزی که به یاد برخی هنرمندان و یا شخصیت ها درست شده سردیس هایی است که در بیشتر چهار راه ها نصب شدهاند؛ سردیس هایی که هیچگونه ظرافت و زیبایی نداشته و حتی به زحمت می توان تشخیص داد که برای پاسداشت یادو نام چه شخصیتی نصب شدهاند.
به طور مثال در میادین و نقاط مختلف مراغه، شهرتاریخی آذربایجان شرقی، مجسمه ها و نمادهای مفاخر فرهنگی تاریخی نصب شده است که هر فردی ناخود آگاه با ورود به این شهر با تاریخ کهن آن در هم آمیخته میشود.
اما ارومیه همان بهشت پنهان، محروم از این نمادهاست.
صفی الدین ارموی
کارشناس حوزه هنری در مصاحبهای اظهار کرد که ارومیه دارای هنرمندان بسیاری از جمله«دولو مصطفی» در حوزه موسیقی عاشیقی و همچنین «صفی الدین ارموی» که در موسیقی و خوشنویسی بسیار توانا بوده و تمبر مربوط به وی۵۰ سال پیش در یونسکو چاپ و هنر وی ثبت جهانی شده است، اما در هیچ جای شهر حتی خیابانی هم به اسم این هنرمندنامگذاری نشده است.
احد هوشمندیادآورشد: تنها مجسمه ای که نمادی از هنر و مشاهیر ارومیه ای است مجسمه عاشیق با هفت متر ارتفاع در پارک اللرباغی و آنهم در محیطی نامناسب نصب شده است.
رئیس سابق حوزه هنری آذربایجان غربی اظهار کرد: میدان ایالت ارومیه، معروفترین و تاریخی ترین میدان ارومیه است ولی هیچ نماد فرهنگی و تاریخی که اصالت شهر ارومیه را نمایش دهد در آن نصب نشده است.
المان ها افراد را با فرهنگ شهر آشنا می کنند
کارشناس دیگر حوزه هنری آذربایجان غربی معتقد است: المان ها توریست ها، میهمانان و افراد مختلف را با فرهنگ و تاریخ شهر آشنا می کنند.
داریوش علیزاده ادامه داد: برخی از سردیس ها در نقاطی از شهر نصب شده اند که قابل مشاهده برای مسافر و میهمان و توریست نیست و این یک ایراد بزرگ برای این حوزه محسوب میشود.
این کارشناس خاطرنشان کرد: علاوه براین در برخی از نقاط شهر، به جای نصب المان های تاریخی و فرهنگی ارومیه المان های غیر ایرانی ساخته شده که نه تنها ارتباطی با فرهنگ ارومیه ندارد بلکه با فرهنگ ایرانی هم همخوانی ندارد؛ اید المان هایی مرتبط با تاریخ و فرهنگ این شهر ساخته میشد.
ورودی ارومیه نشانی از ارومیه ندارد
مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزه شهرسازی، معماری، گردشگری و میراث فرهنگی در سفر اخیر خود به ارومیه و درنشستی تخصصی گفت: در ورودی ارومیه هیچ نشانی از ارومیه ندیدم که معرف این شهر باشد.
ناصر مشهدی زاده دهاقانی افزود: حتی در فرودگاه ارومیه هم به هر طرف که نگاه کردم اثری از معرفی ارومیه نبود که به مسافر بفهماند که به ارومیه آمده و به این شهر سفر کرده است.
این پژوهشگر معماری، شهرسازی و گردشگری و میراث فرهنگی خاطرنشان کرد: تنها چیزی که در ورودی شهر دیدم مجسمه پرنده ای بود که خودنمایی می کرد آیا این شهر شهرگنجشگ است؟
ورودی های سابق ارومیه مورد تحسین شرق شناسان
رییس بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجان غربی هم گفت: ارومیه از جمله شهرهای نادر در ایران به شمار میرود که بسیاری از محققان، سیاحان، مستشرقین از طبیعت فرحبخش و سرورانگیز آن صحبت کرده و به وجود یک طبیعت بکر و کممانند در این خطه اذعان کردهاند، بهطوریکه این شهر در سراسر ایران در طول تاریخ همچون نگینی میدرخشد.
سعید عضدالدینی ملکی ادامه داد: اغراق نیست اگر بگوییم، زیباییهای غیرقابلوصف و فرهنگ خاص این شهر زبانزد عام و خاص بوده و هست؛ چنانکه «ایزابلا بیشاپ» جهانگرد، نویسنده، عکاس و طبیعتگرای اهل بریتانیا، از این خطه به عنوان سرزمین بهشت آسیا یاد میکند و درباره ورودی آن چنین مینویسد «مناظر زیبای سرسبز و سایهگستری که دیدگاه مسافر را لذت میبخشد، باغهای میوه پر از درختانی است که اطلاق صفت باشکوه برآنها زیبنده است طبیعت کار را به سرحدکمال رسانده است».
جای خالی المان های کشاورزی
رییس بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجان غربی ادامه داد: ارومیه علاوه بر مفاخر فرهنگی و تاریخی، آداب و رسوم و هنرهای فاخر، قطب کشاورزی بوده و از دشت ها و باغات زیبایی بهره مند است که برخی از آنها از شهره خاصی برخوردارند که لازم است المان این زیبایی ها در ورودی و نقاط مختلف شهر نصب شود.
وی ادامه داد: یاقوت حموی در «معجم البلدان» در قرن هفتم چنین می نویسد: «من آن(ارومیه) را در سال ۶۱۷ هجری قمری دیدهام شهر زیبا و پرنعمتی است هوای آن سالم و آب آن فراوان است» در ادامه همین سده، زکریای قزوینی این شهر را چنین توصیف میکند: «ارومیه شهری است با جمعیت زیاد و بسیارآباد، باغات و میوههای خوب از هر نوع در اطراف و پیرامون ارومیه بیش از حد و شمار است.»
ملکی خاطرنشان کرد: در دوره تاریخی قاجار در زمان حکومت فتحعلیشاه، ارومیه به دارالنشاط لقب گرفت که این نام، از وجود باغهای آباد و مفرح در اطراف و داخل این شهر و همچنین از توصیفات دیگران نشات میگیرد.
رییس بنیاد ایران شناسی شعبه آذربایجان غربی افزود: «اوژن فلاندن» دانشمند و جهانگرد فرانسوی وقتی به ایران سفر می کند به هنگام نزدیک شدن به شهر ارومیه با دیدن اراضی سرسبز، باغات فراوان پیرامون شهر، میگوید: تصور نمی کردم ایران ناحیهای اینطور پر جمعیت و حاصلخیز دارد.
عضدالدینی ملکی افزود: با توجه به اینکه ارومیه در طول تاریخ به داشتن باغات و تاکستانهای بیشمار معروف بوده، امروزه جای برخی از المانهای تولیدات کشاورزی اعم از سیب، انگور و توت و دیگر تولیدات در سطح شهر و در میادین ارومیه خالی است.
شهر نقل و بیدمشک خالی از المان نقل و بیدمشک
شهری که نقل و حلوایش شهرت دارد و به عبارتی سوغات زیبای این شهر است، نه نمادی دارد و نه المانی و جای خالی المان های این تولیدات ناب و خوش طعم همچنان خالی است و هنوز به ذهن متولیان خطور نکرده است.
کمتر کسی است که نقل و حلوای ارومیه را نشناسد؛ این تولیدات خوش طعم و زیبا نه تنها زینت بخش مناسبت های خاص و سفره های مردم این شهر و استان است بلکه فراتر از آن هدیه ای است برای هر مسافر داخلی و خارجی تا به سرزمین و شهرش ببرد.
اما کجای این شهر نمادی از این تولیدات دیده می شود؟ کجای این شهر المانی برای آن ساخته شده است؟ دهکده چی چست هرساله میزبان صدها میهمان می شود آیا نمی توانستند المانی هم از این تولیدات شهر بسازند و در معرض دید مسافران بگذارند؟
قبول کنیم شهر تاریخ و فرهنگ، آداب و رسوم کهن و تولیدات بی نظیر را معرفی نکرده ایم. المان ها می توانستند روایتگر فرهنگ و تاریخ و داشته های این شهر باشند که از آن دریغ کرده ایم.
ورودی شهر را مکانیکی ها، اوراق فروشی ها و ضایعاتی ها احاطه کرده اند که چهره نامناسبی به آن بخشیده است؛ داخل شهر هم بسنده کرده اند به نصب چندین المان و تابلو از حیوانات و پرندگان و اجسام نا مرتبط!
گویی آنچه جهانگرادان و محققان از ورودی ارومیه، پیرامون آن و خود شهر توصیف کرده اند و آن زیبایی هایی که چشم جهانگردان را خیره کرده و آنان را به تفکر وا داشته امروز به خاطره ها پیوسته است دیگر خبری از آن زیبایی ها که معرف فرهنگ و تاریخ ارومیه است نیست.