نامزد جایزه آسترید لیندگرن در گفتوگوی اختصاصی با خبرگزاری سینا:
چند فیلم درباره کوروش و زردشت و رستم ساخته شده است؟

نامزد ایرانی جایزه آسترید لیندگرن اقتصاد هنر را در پیوند با ادبیات کودک و اسطورههای ایرانی تحلیل میکند و میگوید: در حالی که هالیوود سالانه میلیاردها دلار بر روی اسطورههای جهان سرمایهگذاری میکند، در ایران نهتنها فیلمی درباره کوروش، زردشت و رستم ساخته نمیشود، بلکه نبود سیاستهای حمایتی، عضویت در کپیرایت و سرمایهگذاری در تولید فرهنگی، مانعی جدی برای دیدهشدن جهانی ادبیات و هنر کودک ایران است.
زهره نیلی: جوایز ادبی، همواره نقش مهمی در هدایت جریانهای فرهنگی و معرفی آثار شاخص به مخاطبان داشتهاند. این جوایز نهتنها به نویسندگان، تصویرگران و دیگر دستاندرکاران صنعت نشر اعتبار میبخشند، بلکه به خوانندگان هم در انتخاب آثار برتر یاری میکنند.
این جوایز در حوزه کتاب کودک و نوجوان، اهمیتی دوچندان دارند؛ چراکه میتوانند به دیدهشدن آثار خلاقانه، ترویج فرهنگ مطالعه و رشد کیفی ادبیات این حوزه کمک کنند. جایزه یادبود آسترید لیندگرن به مناسبت بزرگداشت نویسنده محبوب سوئدی که خالق «پیپی جوراب بلند» و یکی از پرطرفدارترین نویسندگان جهان است از سال ۲۰۰۲ توسط دولت سوئد بنیان گذاشته شده. جایزه نقدی آلما بهعنوان گرانترین جایزه ادبیات کودکان و نوجوانان و دومین جایزه بزرگ ادبیات، پس از جایزه هانس کریستین اندرسن در جهان مطرح است.
در حال حاضر، شورای کتاب کودک، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان چهار نهاد ایرانی هستند که امتیاز معرفی نامزد برای دریافت این جایزه را دارا هستند و شورای کتاب کودک آرمان آرین را در بخش نویسندگی و هدا حدادی را به عنوان تصویرگر به جایزه آلمای 2026 معرفی کرده است.
چرا نویسندگان و تصویرگران ایرانی نتوانستهاند برنده جایزه اندرسن یا آسترید لیندگرن باشند؟ اصلاً چرا ادبیات کودک و نوجوان ما نتوانسته توجه مخاطب جهانی را به خود جلب کند؟ این به محدودیت زبان فارسی و ترجمه نشدن یا برگردانهای ضعیف آثار نویسندههای ایرانی برمیگردد؟ علت این مساله را باید در ضعف تالیف جستوجو کرد یا عوامل دیگر بر آن تاثیر میگذارند؟
آرمان آرین، نامزد دریافت جایزه آسترید لیندگرن یا آلما و نویسنده کتابهایی چون سهگانه «پارسان و من»، مجموعه «پتش خوآرگر» در گفتوگوی اختصاصی با خبرگزاری سینا به این پرسشها پاسخ داده است. به باور او یکی از دلایل مهم جهانینشدن ادبیات کودک ایران، نبود عضویت در کنوانسیون برن و پذیرفتن حق کپیرایت است. این عدم عضویت باعث میشود ناشران خارجی، مترجمان بینالمللی و آژانسهای ادبی هیچ پشتوانه حقوقی مشخصی برای کار با ناشران ایرانی نداشته باشند و طبیعی است که این بیاعتمادی، مانعی جدی بر سر راه ورود آثار ایرانی به بازار جهانی است.
برخی محدودیت زبان فارسی را نسبت به زبانهای چون انگلیسی و اسپانیایی، یکی از عوامل جهانی نشدن ادبیات کودک و نوجوان میدانند اما آرین براین باور است که هیچ محدودیتی در زبان فارسی وجود ندارد بلکه محدودیت به شناخت دنیا از ما برمیگردد. مشکل اصلی ما متولیان ناشایستهای هستند هستند که از فرهنگ و هنر، چیز زیادی نمیدانند. اگر ما عضو کپیرایت نیستیم؛ آژانسهای فعال ادبی نداریم؛ اگر دنیا به ما اعتماد ندارد و به ما به چشم بد نگاه میکند؛ اگر فرهنگ غنی و ارزشمند ما از زایش و پویش بینالمللی باز مانده؛ اگر ناشران جهان، ما را به حساب نمیآورند بهخاطر حکومت است.
به گفته نویسنده «رویای باغ سپید» جایزه آسترید لیندگرن، تاکنون بههیچ نویسنده آسیایی تعلق نگرفته؛ پس دغدغه من فراتر از دریافت این جایزه است. همه فکر و ذکر من این است که ایران را به شاعرانی چون خیام و مولانا و حافظ و در نهایت نویسندگانی چون صادق هدایت و ایرج پزشکزاد میشناسند و دیگران را یا نمیبینند یا به دیدن موضوعاتی خاص بسنده میکنند. اصلا ما را به شکل یک کل منسجم در نظر نمیگیرند و دلیل این مساله را باید در رفتارهای ناپسند حکومت در عرصههای سیاسی و عدم تعامل درست دانست. راستش را بخواهید دولتها در ایران یا کارهای نیستند یا بسیار کمکارند. در واقع دولتها، بخشی از بدنه حکومت بوده و هستند.
آرمان آرین به اینکه برنده و نامزد شدن در هر زمینهای موجب بهتر دیده شدن یک اثر ادبی و هنری میشود، اشاره و بیان میکند: وقتی سیستم، مسموم است، هم اوضاع اقتصادی به هم میریزد هم سرانه مطالعه پایین میآید. اصلا مردم پولی برای کتاب خریدن و حوصلهای برای خواندن ندارند. انگشتشمار آژانسهای ادبی هم که وجود دارند، نمیتوانند به درستی کار کنند چون همه چیز در دست نهادهای دولتی است و این سازمانها بهخاطر نگاه ایدئولوژیک خود نمیگذارند فیلم رستم، زردشت، کوروش کبیر و درکل فیلمهایی براساس داستانهای شاهنامه ساخته شود.
نویسنده «رویای باغ سپید» گفتههای خود را با این پرسش ادامه میدهد: مگر چند تمدن کهن چون ایران در جهان وجود دارد؟ شما نگاه کنید براساس همه پهلوانهای عالم از هرکول تا زیگفرید، فیلم ساخته شده؛ اما چند فیلم درباره رستم وجود دارد؟ در میان پیامبران کهن دنیا، چند پویانمایی و فیلم بر اساس داستان زندگی زردشت ساخته شده است؟ کوروش بزرگ یکی از پادشاهان جهان است که شهرت عالمگیر دارد، چند فیلم درباره او و اندیشهاش میشناسید؟ در این شرایط، روشن است که کتابها یا فیلمنامههای آرمان آرین به فیلم یا انیمیشن تبدیل نمیشوند. حالا منِ نوعی، یک جاهایی توانستهام بازی رایانهای گرشاسب یا سیاوش را پیش برم اما در زمینه تولید فیلم و پویانمایی، اصلا این اراده وجود ندارد.
به گفته آرمان آرین، ساخت فیلمی چون «کوروش بزرگ» نیازمند هزینههای بسیار است که نهادهای خصوصی از عهده تامین آن برنمیآیند وگرنه ما هم نیروی انسانیاش هم امکانات فنیاش را داریم یا میتوانیم داشته باشیم اما ترجیح این است که بودجهها در جاهای دیگری هزینه شود و به معرفی فرهنگ واقعی ایران تعلق نگیرد؛ طبیعی است که بخشی از این فرهنگ به پیش و قسمت دیگری از آن به پس از اسلام برمیگردد. البته تنها بودجه مهم نیست. نگاه حاکمیتی هم اهمیت دارد. اگر قرار است شاهنامه تحریف یا داستان کوروش کبیر با جریانات روز سیاسی هماهنگ شود، همان بهتر که هیچکاری براساس داستانها و فیلمنامههای من انجام نگیرد.
نویسنده «کابوس باغ سیاه» براین باور است که ادبیات اسطورهای برای همه مردم دنیا جذاب است. هالیوود و شبکههای مهم و بزرگ تلویزیونی، هرساله در این زمینه سرمایهگذاری میکنند. درست است که بیشتر این فیلمها بر اساس اسطورههای غربی است اما نمونههای شرقی را هم میتوان دید. جدای از اینکه کشورهای چین، ژاپن، هند و ترکیه به معرفی داستانها و اساطیر خود میپردازند، هالیوود هم به اسطورههای شرقی توجه میکند و این نشاندهنده گرایش مردم به این گونه ادبی است. در کشور ما هم وقتی یک سریال ترکیهای، مربوط به دوران عثمانی یا یک مجموعه از تاریخ کهن کره از تلویزیون پخش میشود، توجه مخاطب را جلب میکند. پس طبیعی است که پخش یک مجموعه ارزشمند و خوشساخت درباره تاریخ و اسطورههای ایران، بدودن تحریفهای سیاسی میتواند جذاب و پرفروش باشد.
آرمان آرین، ابراز امیدواری میکند که بتواند اسطورههای ایرانی را در قالب فیلم و پویانمیی تصویر کند و میگوید: یک رشته اصلی من سینما بوده و من از سال 1378 تاکنون دلم میخاسته تاریخ و اسطورههای ایرانی را به تصویر بکشم اما چون نتوانستم و امکانش فراهم نشد به متن رو آوردم. امیدوارم شرایطی پیش آید تا من بتوانم به فیلم و انیمیشن و بازی روی آورم. در هر حال، باور قطعی من این است که اسطورههای ایرانی بهخاطر بکر بودنشان، قابلیت بالایی در جذب مخاطب دارند.