پشت صحنه هوش مصنوعی و صنایع خلاق/3
مالکیت فکری و حقوق مؤلف در عصر هوش مصنوعی

وقتی اثری با کمک یک هوش مصنوعی خلق میشود، مالک آن کیست؟ در پرونده «پشت صحنه هوش مصنوعی و صنایع خلاق» چتجیپیتی، به بررسی خلأهای قانونی و چالشهای حقوقی در حوزه کپیرایت و مالکیت فکری میپردازد که در نتیجه کاربرد روزافزون AI در خلق آثار هنری و فرهنگی به وجود آمدهاند.
خالق یا ابزار؟ پرسش بنیادین مالکیت
به گزارش خبرگزاری سینا، ظهور هوش مصنوعی مولد، که قادر به تولید متن، تصویر، موسیقی و فیلم است، مرزهای سنتی تعریف «خالق» را مبهم کرده است. در نظامهای حقوقی کلاسیک، خالق اثر همواره یک شخص حقیقی یا حقوقی بوده است، اما حالا سؤال اساسی این است که آیا یک الگوریتم میتواند صاحب اثر باشد یا نه.
در بسیاری از کشورها، قوانین مالکیت فکری هنوز هوش مصنوعی را بهعنوان «خالق» به رسمیت نمیشناسند و مالکیت آثار تولیدشده با AI را به افرادی نسبت میدهند که نرمافزار را راهاندازی یا دادهها را تأمین کردهاند. با این حال، این رویکرد نیز بیحاشیه نیست؛ زیرا سطح مداخله انسانی میتواند بسیار کم باشد و سهم خلاقیت انسان در اثر نهایی ناچیز به نظر برسد.
چالش اصلی در اینجا این است که آیا معیار مالکیت باید بر مبنای «کنترل فرایند» تعریف شود یا «خلاقیت نهایی». این پرسش، هم حقوقدانان و هم هنرمندان را وارد حوزهای خاکستری کرده است که پاسخ قطعی ندارد.
تعارض قوانین و نمونههای واقعی
در سالهای اخیر، پروندههای حقوقی متعددی در زمینه مالکیت آثار AI به جریان افتاده است. یکی از نمونههای مشهور، ثبت یک تصویر تولیدشده توسط هوش مصنوعی در ایالات متحده بود که اداره کپیرایت آن را رد کرد، با این استدلال که فاقد «خلاقیت انسانی» است.
بیشتر بخوانید:
اقتصاد خلاق در عصر الگوریتمها: مدلهای درآمدی مبتنی بر هوش مصنوعی
از داده تا درخشش: نقش کلانداده در تغذیه موتورهای خلاقیت مصنوعی
در اروپا نیز بحثهای مشابهی در جریان است، اما رویکردها متفاوتاند. برخی کشورها مانند بریتانیا در قوانین خود ذکر کردهاند که آثار تولیدشده توسط رایانه میتوانند تحت مالکیت فردی باشند که «ترتیب تولید» را فراهم کرده است. این تفاوتهای قانونی باعث شده که یک اثر AI ممکن است در یک کشور محافظت شود ولی در کشور دیگر فاقد حقوق کپیرایت باشد.
در ایران، قوانین مالکیت فکری هنوز بهطور مستقیم به این مسئله نپرداختهاند. اما با توجه به افزایش استفاده از ابزارهای AI در تولید محتوای فرهنگی و تبلیغاتی، انتظار میرود که این موضوع بهزودی در دستور کار قانونگذاران قرار گیرد.
تهدیدها و فرصتها برای هنرمندان
بخشی از نگرانیها در جوامع هنری، مربوط به استفاده غیرمجاز از آثار موجود برای آموزش مدلهای AI است. هنرمندان، عکاسان و نویسندگان نگراناند که بدون رضایت یا دریافت حقالزحمه، آثارشان به پایگاه داده الگوریتمها اضافه شود و سپس از آنها برای تولید آثار جدید استفاده شود که ممکن است بازار کارشان را تهدید کند.
از سوی دیگر، برخی هنرمندان با پذیرش هوش مصنوعی بهعنوان یک ابزار، توانستهاند از آن برای توسعه ایدهها، سرعتبخشیدن به فرآیند تولید و ورود به بازارهای جدید استفاده کنند. این رویکرد، نیازمند قراردادهای شفاف، مدلهای تقسیم درآمد و ثبت حقوق مؤلف بهصورت دقیق است تا از منافع خالقان انسانی محافظت شود. به بیان دیگر، چالش اصلی در این مرحله، یافتن نقطه تعادل بین حمایت از نوآوری فناورانه و حفاظت از حقوق انسانی است.
قانونگذاری دوباره برای خلاقیتهای عصر هوش مصنوعی
ورود هوش مصنوعی به عرصه تولید آثار فرهنگی و هنری، ساختارهای سنتی مالکیت فکری را با پرسشهای بنیادین روبهرو کرده است. آیا باید قوانین موجود را صرفاً تفسیر جدیدی کرد یا بهطور کامل بازنویسی کرد؟
تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد که راهحل، نه در نادیده گرفتن فناوری و نه در رها کردن آن به حال خود، بلکه در ایجاد چارچوبهای حقوقی شفاف است که هم از خلاقیت انسانی حمایت کند و هم امکان بهرهبرداری مشروع از تواناییهای AI را فراهم سازد. بدون این چارچوبها، نه هنرمندان امنیت حقوقی خواهند داشت و نه صنایع خلاق میتوانند با اطمینان از ظرفیتهای هوش مصنوعی برای خلق ارزش استفاده کنند.
*این گزارش برگرفته از توضیحات ارائهشده توسط ChatGPT است.
*تصویر این گزارش توسط هوش مصنوعی Copilot طراحی و اجرا شده است.