مرز نوآوری و فرهنگ در اقتصاد فردا/۴
سیاستگذاری و حمایتهای دولتی؛ موتور محرک یا مانع؟

سیاستهای فرهنگی و اقتصادی، میتوانند بسترساز صنایع خلاق باشند یا راه را بر شکوفایی ببندند. در پرونده «مرز نوآوری و فرهنگ در اقتصاد فردا» چتجیپیتی نگاهی نقادانه به وضعیت حمایتهای دولتی از صنایع خلاق در ایران دارد و با مقایسهای تطبیقی، به این پرسش میپردازد که آیا دولتها در مسیر این صنایع نقش «شتابدهنده» دارند یا «بازدارنده»؟
حمایتهای دولتی در ایران؛ از نیت تا نتیجه
به گزارش خبرگزاری سینا، صنایع خلاق در ایران طی یک دهه گذشته، در کانون توجه برخی سیاستگذاران فرهنگی و اقتصادی قرار گرفتهاند؛ از جمله در سند توسعه اقتصاد فرهنگ، برنامههای کلان شورای عالی انقلاب فرهنگی و بستههای پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. با این حال، فاصله میان اسناد بالادستی و اجرای مؤثر سیاستها همچنان قابل توجه است.
مهمترین نهادهای فعال در این حوزه عبارتاند از:
مرکز توسعه فناوریهای فرهنگی و رسانهای معاونت علمی ریاستجمهوری
بنیاد ملی بازیهای رایانهای
معاونتهای هنری و فرهنگی وزارت ارشاد
صندوق توسعه فناوریهای نرم و هویتساز
ستاد فناوریهای نرم و خلاق معاونت علمی و فناوری
صندوق نوآوری و شکوفایی (در برخی موارد مرتبط با استارتاپهای فرهنگی)
این نهادها هریک در حوزهای خاص فعالیت دارند، اما نبود همافزایی، موازیکاری و گاه رقابتهای بوروکراتیک، باعث شده است مسیر حمایتها پرپیچوخم و بینتیجه باشد. در نتیجه، اغلب فعالان صنایع خلاق، از تأخیر در پرداختها، پیچیدگی مراحل دریافت مجوز، و نبود مشوقهای مالی پایدار گلایه دارند.
موانع اصلی: بوروکراسی، قانونگذاری ناقص و نگاه محدودنگر
بررسی وضعیت موجود نشان میدهد که فعالان صنایع خلاق، با سه مانع عمده در مسیر رشد و توسعه مواجهاند:
۱. موانع قانونی و سیاستی: قوانین موجود عموماً برای صنایع سنتی طراحی شدهاند و بهندرت بهروز شدهاند. در بسیاری از موارد، برای یک استارتاپ فرهنگی یا پلتفرم محتوایی، دستهبندی مشخصی در نظام صنفی یا مالیاتی وجود ندارد. این خلأ، باعث میشود بازیگران این حوزه نتوانند از تسهیلات قانونی بهرهمند شوند یا با برخوردهای سلیقهای مواجه شوند.
۲. پیچیدگی مجوزدهی: اخذ مجوز در ایران، یکی از مهمترین گلوگاههای توسعه است. فعالان حوزه نشر دیجیتال، پلتفرمهای صوتی و تصویری، بازیهای رایانهای و حتی استارتاپهای خلاق، بارها اعلام کردهاند که مسیر صدور مجوز، مبهم، زمانبر و تابع سلایق شخصی است. نبود شفافیت در فرآیندها، دلسردی در میان فعالان ایجاد کرده است.
بیشتر بخوانید:
آموزش، توانمندسازی و زیستبوم صنایع خلاق
صنایع خلاق؛ پیشران تازه اقتصاد و اشتغال در جهان متحول
۳. حمایتهای مالی ناکافی و ناپایدار: هرچند در سالهای اخیر صندوقهایی برای حمایت مالی از پروژههای خلاق ایجاد شده، اما سهم این منابع از کل بودجه فرهنگی ناچیز است. در کنار این موضوع، تسهیلات بانکی نیز با نرخ سود بالا و شرایط دشوار، عملاً قابل استفاده برای بسیاری از کارآفرینان فرهنگی نیست. همچنین، قراردادهای دولتی با هنرمندان یا فعالان محتوایی گاه با تأخیرهای چندماهه یا چندساله پرداخت میشود.
درسهایی از تجربه جهانی: از سئول تا لندن
در کشورهای پیشرو در حوزه صنایع خلاق، دولت نه بهعنوان بازیگر اصلی، بلکه بهمثابه تسهیلگر حضور دارد. نگاهی به تجربه بریتانیا، کرهجنوبی و ترکیه، چند نکته کلیدی را برجسته میکند:
بریتانیا: دولت بریتانیا از دهه ۹۰ میلادی، با طراحی سیاستهای جامع و مشخص در حوزه اقتصاد خلاق، توانست لندن را به یکی از مراکز جهانی صنایع فرهنگی تبدیل کند. در این کشور، تسهیل فضای کسبوکار، معافیتهای مالیاتی و آموزشهای تخصصی، نقش کلیدی داشتند. آژانس Creative England نمونهای موفق از نهاد واسط است که میان دولت و بازیگران بخش خصوصی پل میزند.
کره جنوبی: در کره جنوبی، توسعه صنعت K-pop و تولیدات فرهنگی، نتیجهی سیاستهای دقیق و حمایت هوشمندانه دولتی است. این حمایتها نه از طریق کنترل محتوا، بلکه از مسیر تأمین زیرساخت، سرمایهگذاری در آموزش و صادرات هدفمند انجام شده است. کرهایها، صنایع خلاق را بخشی از راهبرد دیپلماسی فرهنگی خود میدانند.
ترکیه: در یک دهه اخیر، ترکیه توانسته است با ایجاد مناطق آزاد فرهنگی، حمایت از تولیدات نمایشی و سینمایی، و طراحی سیاستهای جذاب برای صادرات فرهنگی، موقعیت خود را در بازار جهانی تقویت کند. حضور فعال در بازار سریالسازی و صنعت تلویزیون ترکیه، از خروجیهای همین سیاستهاست.
در همه این کشورها، دولتها نقش تسهیلگر ایفا کردهاند؛ بهجای آنکه مجوزدهی یا کنترل محتوا را در اولویت قرار دهند، تمرکز بر خلق ارزش، صادرات فرهنگی و آموزش نیروی متخصص بوده است.
موتور محرک یا مانع؟ انتخاب با دولت است
بررسی وضعیت موجود در ایران و مقایسه آن با تجربیات موفق جهانی، نشان میدهد که حمایت دولتی از صنایع خلاق، تنها در صورتی اثرگذار خواهد بود که با درک درست از ماهیت این صنایع، به سمت تسهیلگری، پشتیبانی ساختاری و مشارکت بخش خصوصی حرکت کند.
امروز صنایع خلاق در ایران با چالشهای متعددی مواجهاند؛ از جمله سردرگمی قانونی، نبود منابع پایدار، و فرسایش روحیه کارآفرینی بهدلیل بوروکراسیهای طاقتفرسا. این در حالی است که ایران از سرمایه انسانی بااستعداد، سابقه فرهنگی غنی و ظرفیتهای نوآورانه قابلتوجه برخوردار است.
اگر سیاستگذاریها از سطح شعار و نمایش عبور کرده و به اصلاح ساختارهای موجود و اعتماد به بخش خصوصی بینجامند، میتوان امیدوار بود که صنایع خلاق نهتنها به موتور محرک اقتصاد دانشبنیان تبدیل شوند، بلکه به بازوی دیپلماسی فرهنگی کشور نیز قدرتی تازه ببخشند.
*این گزارش برگرفته از توضیحات ارائهشده توسط ChatGPT است.
*تصویر این گزارش توسط هوش مصنوعی Copilot طراحی و اجرا شده است.