مغز گیمر چه تفاوتی میانی بازی جنگی و دنیای واقعی می‌گذارد؟

 

 

در روزهای اخیر با تشدید بحران‌های منطقه‌ای و برجسته شدن تجربه‌ی زیسته‌ی جنگ در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، پرسش‌های تازه‌ای برای من و شما مخاطبان شکل گرفت؛ آیا مغز گیمرها به شکلی مشابه با مغز رزمندگان واقعی واکنش نشان می‌دهد؟ ذهن انسان یا گیمر چه نسبتی بین واقعیت و تخیل برقرار می‌کند؟ آیا افرادی که بازی‌های شوتر و ژانرهای مشابه آن را بازی می‌کنند سرعت پاسخ‌دهی و تصمیمی گیری بالاتری در شرایط حساس دارند؟ پاسخ به این پرسش‌ها، نیازمند ورود به قلمرو علوم شناختی بود.

 

به گزارش خبرگزاری سینا، به همین منظور، گفت‌وگویی با دکتر محسن دادجو ترتیب داده شد؛ متخصص عصب‌روان‌شناسی شناختی، مدیر مرکز مغز و شناخت یکتا و استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز. او ازجمله متخصصان و پژوهشگران فعال در حوزه‌ی علوم شناختی هستند که به‌ویژه در تعامل با دانشجویان رشته‌ی چندرسانه‌ای، نقش مؤثری در پیوند میان هنر، فناوری و علم ایفا است.

 

دکتر محسن دادجو، متخصص عصب‌روان‌شناسی شناختی، مدیر مرکز مغز و شناخت یکتا و استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز
دکتر محسن دادجو، متخصص عصب‌روان‌شناسی شناختی، مدیر مرکز مغز و شناخت یکتا و استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز

 

علوم شناختی در مواجهه با بازی‌های ویدئویی چه می‌گوید؟

علوم شناختی تأثیر بازی‌ها و واقعیت مجازی بر توجه، حافظه، تصمیم‌گیری و انعطاف‌پذیری مغز را بررسی می‌کند. مثلاً بازی‌های استراتژیک مهارت‌های اجرایی مانند چندوظیفگی را تقویت می‌کنند و بازی‌های جهان باز توانایی‌های بصری-فضایی را بهبود می‌بخشند. همچنین، محیط‌های مجازی می‌توانند ادراک را دست‌کاری کنند؛ مثلاً حالت جریان (Flow) دربازی‌ها شبیه تمرکز در دنیای واقعی است، درحالی‌که مواجهه مکرر با خشونت ممکن است تنظیم هیجانی را مختل کند. واقعیت مجازی (VR) نیز به درک «شناخت تجسم‌یافته» کمک می‌کند؛ یعنی حرکات در بازی (مثل شمشیر زدن) مناطق مغزی مرتبط با حرکت واقعی را فعال می‌کنند. این یافته‌ها در درمان‌های توان‌بخشی و آموزش مهارت‌ها کاربرد دارند.

 

تفاوت تجربه بازی‌های جنگی با درک واقعی از خشونت در چیست؟

مطالعات نشان می‌دهند اگرچه بازی‌های جنگی مناطق مرتبط با پرخاشگری (مثل آمیگدال) را فعال می‌کنند، واکنش‌های هیجانی و فیزیولوژیک آن‌ها بسیار ضعیف‌تر از موقعیت‌های واقعی است. گیمرها ممکن است برانگیختگی بیشتری تجربه کنند، اما فاقد افزایش کورتیزول و رمزگذاری خاطرات آسیب‌زا هستند که در سربازان دیده می‌شود. بااین‌حال، مواجهه مداوم با خشونت مجازی می‌تواند به کاهش حساسیت هیجانی منجر شود، اما بحث‌ها درباره انتقال این اثر به خشونت واقعی ادامه دارد. برخی پژوهش‌ها ارتباط ضعیفی را گزارش کرده‌اند، درحالی‌که دیگران معتقدند عوامل دیگری مانند شخصیت و محیط اجتماعی نقش کلیدی دارند.

 

آیا مغز گیمرها شبیه مغز رزمندگان واقعی عمل می‌کند؟

تا حدی بله اما با تفاوت‌های مهم. بازی‌های پرتنش پاسخ‌های استرسی (مثل افزایش ضربان قلب یا فعال شدن قشر پیشانی) مشابه تهدیدهای واقعی ایجاد می‌کنند، اما فاقد ترشح هورمون‌هایی مانند آدرنالین به میزان جنگ واقعی هستند. مطالعات fMRI نشان می‌دهند مدارهای ترس (مثل اینسولا) دربازی‌های جنگی VR و موقعیت‌های خطر واقعی مشترکاً فعال می‌شوند، اما گیمرها از مجازی بودن موقعیت آگاه‌اند و این آگاهی واکنش‌های آن‌ها را تعدیل می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، مغز تفاوت بین واقعیت و بازی را می‌فهمد!

 

آیا گیمرها جنگ را متفاوت از سایر مردم درک می‌کنند؟

گیمرهای حرفه‌ای اغلب درک روشی بهتری از جنگ دارند (مثل تاکتیک‌ها)، اما ممکن است هزینه‌های هیجانی آن را دست‌کم بگیرند. این «پارادوکس واقع‌گرایی» نامیده می‌شود: بازی‌ها مکانیک جنگ را آموزش می‌دهند، اما اگر فاقد عمق روایی باشند، ممکن است پیامدهای انسانی آن را عادی‌سازی کنند. جالب اینجاست که برخی مطالعات روی جانبازان نشان می‌دهند آموزش با VR می‌تواند آگاهی موقعیتی آن‌ها را بهبود بخشد، اما استفاده صرفاً تفریحی از بازی‌های جنگی بدون بازتاب انتقادی ممکن است درک نادرستی از جنگ ایجاد کند.

 

آیا رفتار گیمرها در دوران بحران تغییر می‌کند؟

در دوران آرام، بازی‌ها بیشتر برای سرگرمی استفاده می‌شوند، اما در تنش‌های سیاسی یا اجتماعی، کاربران به سمت بازی‌های آرامش‌بخش (مثل Animal Crossing) یا تعامل اجتماعی بیشتر (مثل چت در پلتفرم‌های چندنفره) گرایش پیدا می‌کنند. در مقابل، در بحران‌های کوتاه‌مدت (مثل جنگ)، جستجوی اخبار افزایش می‌یابد، اما استرس طولانی‌مدت باعث بازگشت به فرار از واقعیت می‌شود. این نشان می‌دهد بازی‌ها می‌توانند به‌عنوان تنظیم‌کننده‌های هیجانی عمل کنند.

 

آیا وابستگی به دستگاه‌های دیجیتال در بحران بیشتر می‌شود؟

بله به‌ویژه در نسل جوان. در بحران‌ها، دستگاه‌های دیجیتال به ابزاری برای اطلاع‌رسانی، حمایت اجتماعی و تنظیم استرس تبدیل می‌شوند. بااین‌حال، استفاده افراطی ممکن است به «خستگی دیجیتال» بینجامد، یعنی کاهش تاب‌آوری هیجانی به دلیل تحریک بیش‌ازحد.

 

جایگزین این وابستگی دیجیتال چیست؟

برخی افراد به فعالیت‌های غیر دیجیتال (مثل کتاب خواندن یا طبیعت‌گردی) روی می‌آورند، اما بسیاری صرفاً به فضای مجازی دیگری (مثل شبکه‌های اجتماعی) مهاجرت می‌کنند. جالب اینجاست که VR می‌تواند هم فرار از واقعیت را تشدید کند و هم به‌عنوان ابزار درمانی (مثل شبیه‌سازی طبیعت برای کاهش استرس) مفید باشد.

 

آیا گیمرها که تجربه‌های مختلفی از بازی‌های اکشن ‌دارند هنگام وقوع حوادث، با واقعیت «برخورد» می‌کنند؟

گیمرهایی که زمان زیادی در دنیاهای دیجیتال می‌گذرانند، ممکن است هنگام بازگشت به واقعیت دچار «ناهماهنگی لودیک» شوند، یعنی تضاد بین منطق بازی و پیامدهای دنیای واقعی. این می‌تواند به تحریک‌پذیری یا احساس گسست کوتاه‌مدت منجر شود، اما بیشتر افراد به‌سرعت سازگار می‌شوند. از طرفی، مهارت‌های حل مسئله آن‌ها ممکن است در مواجهه با چالش‌های واقعی مفید باشد.

 

درنهایت، آیا بازی‌های جنگی به درک واقعیت جنگ کمک می‌کنند؟

در اینجا پاسخ به طراحی بازی بستگی دارد. بازی‌هایی با پیچیدگی اخلاقی (مثل This War of Mine) همدلی را تقویت می‌کنند، درحالی‌که بازی‌هایی که خشونت را قهرمانانه نشان می‌دهند ممکن است حساسیت‌زدایی ایجاد کنند.

جالب است که شبیه‌سازی‌های VR برای درمان PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) امیدوارکننده بوده‌اند، اما بازی‌های تفریحی به ندرت این ظرافت را دارند.

 

منبع
زومیجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا