تأملی بر مسئله قیمتگذاری کتاب

محمدحسن شاهنگی، نویسنده و پژوهشگر حوزه کتاب و ادبیات در یادداشتی به بررسی قیمتگذاری کتاب پرداخته است. او معتقد است؛ در مسئله قیمتگذاری کتاب نباید تکبعدی به ماجرا نگریست و علاوه بر ملاحظات اقتصادی، باید ملاحظات فرهنگی و اجتماعی را نیز مد نظر داشت. در این یادداشت آمده است:
به گزارش خبرگزاری سینا، طبق آمارهای رسمی و غیررسمی به دلیل اوضاع نابسامان اقتصادی و معیشتی در کشورمان، سهم کتاب در سبد خرید خانوارهای ایرانی بسیار ناچیز است؛ این وضعیت در کاهش سرانه مطالعه و نیز تنزل مؤلفههای فرهنگ عمومی ایرانیان تأثیرگذار است. طبقات زیادی از مردم در تأمین خوراک فکری از طریق کتاب ناتواناند و دچار سوءتغذیه فرهنگی از این حیث میگردند.
شاید در این شرایط طرح کالابرگهای اختصاصی دائمی برای عموم افراد (و نه طبقات خاص) برای خرید کتاب در کنار بن خریدهای کتاب مقطعی در موسم نمایشگاه کتاب بتواند در دهکهای مختلف راهگشا باشد. همان طور که دولت، دغدغه سیر کردن شکم افراد جامعه را دارد، به همان اندازه نیز باید برای پر کردن اذهان دغدغه، طرح و برنامه داشته باشد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری نهادها و اتحادیههای صنفی در حوزه نشر میتوانند متقاضی، مبدع و مطالبهکننده چنین ایدهای باشند و در این زمینه پیشتاز شوند.
در مسئله قیمتگذاری کتاب نباید تکبعدی به ماجرا نگریست و علاوه بر ملاحظات اقتصادی، باید ملاحظات فرهنگی و اجتماعی را نیز مد نظر داشت؛ همزمان که تورم مالی در جامعه فزونی مییابد، تورم اندیشگانی نیز بالا میرود و نیاز و عطش فکری افراد جامعه مخصوصاً جوانان میطلبد تا آثار و کتابهای متنوعی برای پاسخ به این تقاضای بر حق آنان تهیه، تدارک و عرضه شود.
هزینههای آمادهسازی (اعم از تایپ، صحافی، لیتوگرافی، فیلم و زینک و…) در کنار قصه پرغصه قیمت کاغذ سرسامآور است؛ ضمن اینکه هزینههای جنبی مربوط به توزیع و پخش کتاب نیز به دلیل افزایش هزینههای سربار پیرامونی، روز به روز افزایش مییابند. تنها بخشی که شاید بتوان آن را کاهش یا تعدیل کرد، حقالتألیف نویسندگان است که آن هم در مقایسه با دیگر هزینهها دردی را درمان نمیکند.
بسیاری از فعالان حوزه نشر و کتاب، سوای فعالیت فرهنگی ارزشمندی که انجام میدهند، کسب و پیشهشان نیز همین است و به همین دلیل باید بتوانند امورات زندگی خود را بچرخانند و امرار معاش کنند، دخل و خرجشان به هم بخورد، سود کنند و متضرر نشوند؛ در شرایط بغرنج کنونی که قیمت کتاب سربه فلک کشیده، اگر حمایتهای دولتی از این طیف به عمل نیاید، سونامی ورشکستگی اقتصادی آنها، تغییر شغلی و کاربری اماکن مرتبط با حوزه کتاب به وقوع خواهد پیوست. از سوی دیگر محاسبه ارزش کتاب مطابق با قیمت روز با توجه به سیر نزولی آمار کتاب خوانان چندان منطقی به نظر نمیرسد؛ باید به فکر چارهای دیگر بود.
برای اینکه دولت نیز در جریان این حمایتها، نفعی به طور مستقیم بَرد، میتواند مسائل و اولویتهای گفتمانی خود را ناظر به حوزه سیاستگذاری فرهنگی به عموم ناشران اعلام و ابلاغ کند تا کسانی که به این مسائل توجه کنند، از حمایت بیشتری برخوردار شوند. ارائه بستهها و مشوقهای مالی مستمر برای فعالان عرصه کتاب، گزینه دیگری است که میتوان به آن فکر کرد. این بستهها با همکاری برخی وزارتخانهها (وزارت آموزش و پرورش، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت کشور، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و وزارت ورزش و جوانان) و… امکانپذیر است.
در این میان یکی از راهکارهای ناشران خارجی در مواجهه با افزایش هزینههای نشر، تقطیع آثار حجیم به دفاتر مستقل است؛ ذائقه فرهنگی انسان اپیزودیککردن محصولات فرهنگی را مانند سریالهای تلویزیونی میپسندد و آنها را دنبال میکند. این راهکار میتواند درباره برخی آثار مطول در بین ناشران ایرانی مورد توجه قرار گیرد. یکی دیگر از ترفندهای جذب بودجه در میان ناشران خارجی، استفاده از ظرفیت تبلیغات بازرگانی و درج آگهیهای شرکتهای خصوصی است؛ این موضوع به شکل تبلیغ نام و برند شرکت در غرفه ناشر در نمایشگاههای مختلف، تبلیغ در قالب پشت جلد و… قابل انجام و ذیل مباحث مربوط به اقتصاد نشر، متعارف است.
ناشران، امروز به شمارگان محدود اقبال دارند؛ یکی از دلایل این امر، رهایی از هزینههای انبار و دپو است تا بلکه بتوانند صرفهجویی ریالی انجام دهند و اندکی از قیمت پشت جلد آثار خود بکاهند. ارائه تسهیلات و بهطور مشخص اعطای بلاعوض فضا برای انبار کتاب ناشران در این خصوص از سوی دولت میتواند مورد توجه قرار گیرد. موضوع دیگر زمینهچینی برای جذب سرمایهگذاری مردمی در حوزه کتاب است؛ اگر بتوانیم اصول حرفهای بازاریابی را به درستی اجرا کنیم، میتوان به این ظرفیت کمتراستفاده شده، بیشتر اندیشید.