نگاهی به جذب گردشگر از طریق جشنوارههای هنری/15
قونیه روی موج مولانا؛ نیشابور در سکوت عطار

ترکیه با بهرهگیری از ظرفیت جهانی مولانا، قونیه را به پایتخت گردشگری عرفانی جهان بدل کرده است. در مقابل، نیشابور و دیگر شهرهای ایران با وجود مفاخر بزرگی چون عطار، خیّام و شمس، از برنامهریزی هدفمند در گردشگری فرهنگی و ادبی بیبهره ماندهاند.
زهره نیلی: ادبیات عرفانی فارسی، یکی از ارزشمندترین گنجینههای فرهنگی جهان اسلام و ایران است. این شاخه از ادبیات با محتوای معنوی و زیباییشناسی منحصر به فرد، در کنار شخصیتهای بزرگی چون عطّار نیشابوری، سنایی غزنوی و مولانا جلالالدین بلخی، میتواند به عنوان موتور محرک گردشگری فرهنگی در منطقه ایفای نقش کند.
به گزارش خبرگزاری سینا، گردشگری فرهنگی بهعنوان یکی از مهمترین اشکال گردشگری، میتواند در حفظ میراث فرهنگی، شناخت تمدنها، و توسعه اقتصادی کشورها نقش مؤثری ایفا کند. ادبیات عرفانی فارسی که از دل تاریخ، مذهب و فرهنگ برخاسته، واجد ظرفیتی عظیم برای جذب گردشگر از سراسر جهان بهویژه دوستداران فرهنگ شرقی و عرفان است.
عطار نیشابوری، شاعر و عارف قرن ششم هجری، یکی از ستونهای اصلی ادبیات عرفانی فارسی است. «منطقالطیر» او که داستان سفر مرغان به سوی سیمرغ را روایت میکند، نمادی از سلوک عرفانی و سفر روح بهسوی حقیقت است. آرامگاه خیام در شهر نیشابور میتواند پذیرای گردشگران بسیاری از داخل و خارج کشور باشد که برای شناخت بیشتر این شخصیت معنوی به آنجا سفر میکنند.
سنایی غزنوی با اثر برجستهاش «حدیقةالحقیقه»، یکی از نخستین شاعران فارسیزبان است که عرفان را به شکل منسجم وارد شعر فارسی کرد. او الهامبخش شاعرانی چون عطار و مولوی بود. شهر غزنه، با وجود چالشهای امنیتی، یکی از نقاط مهم فرهنگی در افغانستان بهشمار میآید و میتواند در آیندهای با ثبات به مقصدی جذاب برای گردشگران فرهنگی بدل شود.
مولانا هم با آثار درخشانی چون مثنوی معنوی و دیوان شمس، یک شاعر جهانی و مروج عشق الهی است. امروز شهر قونیه در ترکیه به یکی از مهمترین مقاصد گردشگری عرفانی در جهان تبدیل شده و هر ساله میزبان هزاران گردشگر از سراسر جهان است.
بنابراین ترسیم یک مثلث گردشگری فرهنگی با محوریت نیشابور، غزنه و قونیه، فرصتی بینظیر برای همکاریهای منطقهای و ارتقای گردشگری عرفانی فراهم میآورد. این سه شهر با توجه به پیشینه غنی و آثار معنوی گسترده خود میتوانند گردشگرانی را که علاقهمند به سیر درون، ادبیات و عرفان هستند جذب کنند. تورهای ادبی و معنوی، مسیرهای زیارتی- فرهنگی و همایشهای بینالمللی میتوانند این ایده را به واقعیت بدل کنند. از سوی دیگر ایران، افغانستان و ترکیه میتوانند با ایجاد بسترهای مشترک فرهنگی، از این میراث مشترک برای توسعه اقتصادی بهرهبرداری کنند.
بیشتر بخوانید:
سفر به مازندران بدون موسیقی بومی، مثل رفتن به اسپانیاست بدون فلامینکو
نگاه جزیرهای، مانع بهرهبرداری فرهنگی و اقتصادی از رویدادها
ترکیه، در تمام این سالها توانسته مولانا را بهعنوان بخشی از هویت فرهنگی خود معرفی کند و با تلفیق تاریخ، هنر، فناوری و مدیریت درست فرهنگی و البته فراهم کردن زیرساختهای مهم گردشگری، قونیه را به یکی از قطبهای گردشگری عرفانی در جهان تبدیل کند. امروز، مقبره مولانا به شکل موزهای مدرن و پر بازدید اداره میشود. متن آثار او به زبانهای مختلف ترجمه و معرفی شده و فیلمهای مستند، اپلیکیشنهای موبایل و راهنماهای چندزبانه در اختیار گردشگران و علاقهمندان به مولانا قرار گرفته است.
شهردار قونیه و متولیان فرهنگی این شهر، هر سال به برگزاری سه رویداد مهم در ارتباط با سراینده مثنوی معنوی میپردارند. نخست، سالروز ورود حضرت مولانا و خاندانش به این شهر را جشن میگیرند. این مراسم که «تشریف مولانا» نام دارد، سوم ماه می برابر با ۱۳ اردیبهشت با حضور مسئولان فرهنگی و گردشگری قونیه و شمار بسیاری از مردم برگزار میشود. دومین رویداد به زادروز حضرت مولانا برمیگردد و مهرماه به اجرا درمیآید و مراسم عرس هم آخرین و مهمترین رخدادی است که آذرماه هر سال در شهر قونیه برپا شده و توجه گردشگران بسیاری را به خود معطوف میکند.
علاوه براین، مراسم سماع، در تمام طول سال و در سه سالن نسبتا بزرگ و مجهز که به شهرداری قونیه تعلق دارند اجرا میشود و گردشگران میتوانند بلیت تهیه کنند و به تماشای این رقص و دستافشانی عرفانی بپردازند. این در حالیست که ایران با گنجینهای بینظیر از شعرای عرفانی چون عطار، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، خیام و شمس تبریزی هنوز نتوانسته از این ظرفیت بهدرستی استفاده کند و هیچ برنامهای در سطح جهانی برای تولد، وفات یا نکوداشت این شاعران اجرا نمیکند.
در ایران، عمدتاً گردشگری مذهبی (مثل مشهد و قم) یا تاریخی (مانند اصفهان و یزد و کرمان) مورد توجه بوده و گردشگری ادبی و عرفانی، کمتر مورد توجه قرار گرفته و نگاهها بیشتر پروژهای و کوتاهمدت بوده تا برنامهریزیهای کلان و منطقهای.
ما در تمام این سالها نتوانستهایم مفاخرفرهنگی خود را به درستی به مردم جهان معرفی کنیم در حالیکه ترکیه توانسته از مولانا برند جهانی بسازد. نداشتن محتوای چندزبانه، مستندات حرفهای، فیلم و وجود همایشها وجشنوارههای بینالمللی در این زمینه بسیار مشهود است. از سوی دیگر زیرساختهای گردشگری را نه در سطح جهانی که در حد و اندازه گردشگران داخلی هم فراهم نکردهایم. این در حالی است که مثلث عطار، سنایی، مولوی میتواند به پروژهای منطقهای با حمایت سازمانهایی چون یونسکو تبدیل شود.
یکی دیگر از دلایلی که موجب مهجور ماندن عرفان و گردشگری عرفانی در این سرزمین شده اینکه برخی نهادهای فرهنگی به دلیل برداشتهای متفاوت از عرفان یا دغدغههای مذهبی با ادبیات عرفانی از سر احتیاط یا بیعلاقگی برخورد کردهاند؛ در حالیکه عرفان ایرانی اخلاقی، انسانی و دینی است.
عکسها: نفیسه حاجاتی