تکم‌چی‌ها؛ پیام‌آوران بهار
قصه‌ مردی که با عروسکش بهار را نوید می‌دهد

با فرارسیدن واپسین روزهای زمستان، صدای تکم و تکم‌چی‌ها در کوچه‌پس‌کوچه‌های آذربایجان طنین‌انداز می‌شود. آیینی که ریشه در باورهای کهن دارد و قرن‌ها است نویددهنده‌ بهار و رویش دوباره‌ طبیعت است.

 به گزارش خبرگزاری سینا، در روزگاری که بسیاری از آیین‌های کهن در هیاهوی زندگی مدرن کمرنگ شده‌اند، تکم‌گردانی همچنان در برخی مناطق آذربایجان زنده است؛ آیینی که به زبان موسیقی و نمایش، خبر از پایان زمستان و آغاز بهار می‌دهد. رقص عروسک چوبی بُز نر، آوازهای شیرین تکم‌چی‌ها و همراهی مردم با این نمایش آیینی، نه‌تنها یادآور گذشته‌ای دور، بلکه نشانه‌ای از پیوند ناگسستنی فرهنگ، طبیعت و آیین‌های نوروزی است. این سنت کهن به‌عنوان بخشی از هویت فرهنگی منطقه، در فهرست میراث ناملموس ملی ایران نیز ثبت شده است.

فصل زمستان که به پایان می‌رسد، تکم نخستین موجودی است که آمدن بهار را خبر می‌دهد. خبررسانی تکم در حد فاصل میان دو فصل، که دگرگونی اساسی را در پی دارد، وقوع می‌یابد. پایان سکون و سکوت و در مقابل، بیداری و سر و صدای ترنم‌آمیز پرندگان، زادوولد و حیات دوباره‌ی دیگر موجودات است و خود طبیعت نقش معنایی تکم را به واسطه‌ی زمان ظهور و نمایش‌اش پراهمیت‌تر می‌کند.

در زمان اجرای تکم‌گردانی، مجموعه‌ای دیگر از وقایع رخ می‌دهد که با جنبه‌های مختلف زندگی مردم، حلول سال نو و آیین‌های آن ارتباط دارد. آمادگی مردم برای کشت و زرع، احیا و ابقای روابط خصوصی و حتی اجتماعی، اندیشه به رویش دوباره‌ی طبیعت و تقدیس آن، از طریق انجام آداب و رسوم نهادمندِ مرسوم در ایام عید نوروز، همگی شرایطی را فراهم می‌آورد تا نمایش آیینی ـ عروسکی به معنی نخستین گام در طی انجام تحولی عظیم به کار رود.

«در اواخر فصل زمستان، زمانی که برودت و سرما می‌خواهد با طبیعت خداحافظی کند و طراوت و نشاط بهار جایگزین آن شود و به هنگامی که برف‌ها در سینه‌ی ساوالان آب شده و به‌صورت رود در سرزمین پهناور آذربایجان جاری می‌شود، صدای تکم و تکم‌چی‌ها نیز در شهر و روستا می‌پیچد که با زبان شیرین و آهنگین خود به مردم نوید آمدن بهار را می‌دهند و خلق را برای پاک کردن کینه از دل‌ها و گرد و غبار از خانه‌هایشان دعوت می‌کنند.» (نادری، ۱۳۷۸: ۷۸)

در مناطق مختلف آذربایجان غربی، مردم در فاصله‌ی بین دو چهارشنبه‌ پایانی سال یعنی «کؤل چرشنبه» (چهارشنبه‌ی خاکستر) و «گؤل چرشنبه» (چهارشنبه‌ی کل) چشم‌انتظار آمدن تکم و تکم‌چی هستند. بر اساس رسمی دیرین در خطه‌ آذربایجان، در اسفندماه، هر هفته جشنی برای استقبال از بهار برپا می‌شد. مردم این جشن‌ها را از اولین چهارشنبه‌ اسفندماه، «یالانچی چرشنبه» (چهارشنبه‌ی دروغین)، شروع می‌کردند و در دومین چهارشنبه، «خبردی چرشنبه» (چهارشنبه‌ی خبری)، «کؤل چرشنبه» (چهارشنبه‌ی خاکستر) و «گؤل چرشنبه» ادامه می‌دادند.

به اعتقاد مردمان این سرزمین، عدد چهار اصل و ریشه‌ طبیعت جاودانه است و با اعتقاد عمیقی که به چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش در زندگی مردم این خطه وجود دارد، اولین چهارشنبه‌ ماه آخر سال را منسوب به باد، دومین چهارشنبه را منسوب به خاک، سومین چهارشنبه را منسوب به آتش، و چهارمین چهارشنبه را هم منسوب به آب می‌دانستند.

تکم با حضور در پایان زمستان و آغاز بهار و عمل بشارت‌آمیز، نمایش‌هایی را یادآور می‌شود که با ماهیت تحول‌آمیز همراه‌اند. چنین آیین‌هایی نفوذ عمیقی در اذهان جامعه دارند و حتی با معانی تقدس‌آمیز تولد و تناسخ تفسیر و تأویل می‌شوند. تکم به پایان زمستان اشاره می‌کند و از آغاز بهار خبر دارد. بهار قرین رستاخیز عالم و آدم و مترادف حکمی و معنایی عروسکی است که بر مبنای تفکر کهن خلق و ابداع شده است. بدین لحاظ، زمان اجرای تکم‌گردانی در تفسیر معانی و اجزای پیرامون آن نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.

مروری بر مفهوم «تِکه» یا «تکم» 

تِکه نام عروسکی است که آمدن بهار را نوید می‌دهد. این عروسک به هیبت و هیکل بُز نر ساخته می‌شود، بدین لحاظ واژه‌ی «تِکه» مسمای معنایی دارد و اساساً «تَکَم» کلمه‌ای است ترکی که از واژه‌ «تِکه» به معنی بُز نر و ضمیر ملکی «م» تشکیل شده و به معنای «بُز نر من» است. کلمه‌ «تَکَم» در نسبت به کسی که تِکه را بازی می‌دهد، به صورت «تَکَم‌چی» درآمده است که اشعاری را از زبان تِکه‌ متعلق به خودش بیان می‌کند. تِکه در گذر زمان به صورت «تَکَم» و «تِکه‌چی» به صورت «تَکَم‌چی» درآمده است. در اغلب کتاب‌هایی که درباره‌ی این عروسک آیینی بحث می‌شود، این واژه‌ها به همین صورت بیان شده‌اند و مردم نیز امروزه از روی عادت این کلمات را به همین شکل به کار می‌برند.

تِکه، که پیش‌قراول گلّه و نیز پیام‌آور بهار است، در دو نسبت وقوع عینی و تمثیلی تداعی‌گر معنای واحدی است که نمایش آیینی-عروسکی تِکه‌گردانی به آن وابسته است. جنبه‌ی واقعی در معنای تِکه، زمینه‌های اندیشه‌ی تمثیلی را پیرامون تکوین نمایش تِکه‌گردانی می‌سازد، زیرا همان بُز نری که گلّه را به مقصدی خاص برده و بلدراه است، در اواخر زمستان یا اوایل فصل بهار سر می‌رسد و زمان بهار را نشان می‌دهد. این نیز نوعی پیش‌قراولی و نوروزخوانی است. تِکه در معنای واقعی، طی مکان می‌کند و فاعل شناساندن رویش و سرسبزی زمین است. چرخش معنا و ترجمه‌ی مکان‌مندی تِکه در هنر نمایش و نمایش آیینی-عروسکی، محصولی زمان‌مند نیز دارد که تمثیل بهار به مثابه‌ی طی زمان از سردی و خشکی به سرسبزی و شُعَف است.

«رقص با سماچۀ بز کوهی، با در دست گرفتن شاخه‌های سبز درختی که دارای شاخه‌های متقارن است، ما را به یاد موضوع مذهبی و اساطیری از این روزگاران می‌اندازد که بارها و بارها روی ظرف‌ها و آثار دیگر نقاشی شده و آن نقشه‌ی دو بز کوهی (نماد خدای کوهستان‌ها) به حال نیم‌خیز در دو سوی (درخت زندگی) دارای شاخه‌های متقارن است. این نقشه یکی از موضوع‌های بسیار متداول آن زمان‌هاست و عقیده‌ مذهبی و همگانی مردم آسیای غربی را نشان می‌دهد. از نگاره‌ی این تکه سفال چنین می‌توان برداشت که اجراکنندگان این رقص دسته‌بند مذهبی در مرودشت، تخت جمشید، هنگام بهار و سرسبزی درختان و گیاهان می‌خواستند همان داستان بزکوهی و درخت زندگی را تجسم بخشیده و جشن و شادمانی خویش را با این رقص مذهبی رونق دهند.» (ذکاء، ۲۵۳۷، شماره ۱۸۹ و ۱۹۰، ص ۵)

تشابه آمده مبنی بر تداعی نشانه‌شناسانه‌ معنی بهار، درخت زندگی و سرسبزی درختان و گیاهان در رقص آیینی دسته‌بند، که با سماچۀ بزکوهی به اجرا درمی‌آمده، با آنچه در نمایش تکه‌گردانی روی می‌دهد، این باور را قرین به یقین می‌کند که تکه‌گردانی با آیین‌های پیشین در هزاران سال قبل قرابت دارد و مهم‌ترین معنی نشانه‌ای آن باروری، رویش و سرسبزی و حیات عالم است.

بز در متون کهن نشانه‌ استحکام، صعود و بالاروندگی و نیز منشأ باروری است. در دوره‌ی جدید تحت‌تأثیر این معانی، هنوز در برخی نقاط کشور این اهمیت به جای خود باقی است و رفتار دامداران و کشاورزان با بز و مخصوصاً بز نر، رفتاری آیینی و بسیار ویژه است که کلیت آن به کاربردهای فراگیر معنایی و نشانه‌های تثبیت‌شده‌ی برآمده از آن بازمی‌گردد.

«در سنگسر به بز پیشاهنگ پاچنگ می‌گویند. این بز نر وقتی به هفت‌سالگی می‌رسد، به نام پیره‌بز در گله می‌ماند؛ نه ذبح می‌شود و نه به فروش می‌رسد. سنگسری‌ها بیش از ۲۶۰ نام برای نام‌گذاری بز و گوسفند دارند. زیباترین گوسفند را عروس می‌نامند و به گردن آن گردنبند مخصوصی برای رفع و دفع چشم‌زخم می‌بندند.» (بیهقی، ۱۳۲۵، ص ۵۲۳) چنین تزیینی، علاوه بر معانی آیینی تعریف‌شده، شباهت فراوانی با تزیین عروسک تکه دارد، اما مهم‌ترین نشانه‌های ظهور یافته در نمایش تکه‌گردانی، که تاکنون هم معنی خود را حفظ کرده، ارتباط آن با زمان باروری و رویش دوباره‌ی طبیعت است که تحت تأثیر آن، رویدادهای اجتماعی که متناسب با فصل بهار وقوع می‌یابند، نشانه‌های دیگری را می‌نمایانند که برخی از آن‌ها به روابط و مناسبات اجتماعی و برخی دیگر به مناسبات معیشتی مردم بازمی‌گردد. این معنی با معانی نشانه‌شناختی قرین است که پیدایی دوباره‌ی فصل کار و رویش را تداعی می‌کند. تکه مهم‌ترین نشانه‌ی این رویداد اساسی در بطن عالم و طبیعت به اعتبار جامعه‌ی انسانی است.

آیین تکم‌گردانی چه قدمتی دارد؟ 

درباره‌ پیدایش تکه‌چی‌ها هنوز نظر مشخصی وجود ندارد، ولی از شواهد این‌گونه برمی‌آید که این‌ها بازمانده‌های سایاچی‌ها هستند که خود این سایاچی‌ها شاید شاخه‌ای از گوسان‌های باستانی باشند. دکتر جواد برومند، در کتاب نوروز جمشید، قدمت حضور گوسان‌ها را به زمان هخامنشیان نسبت می‌دهد و متذکر می‌شود در زمان جمشید «از چند روز پیش از نوروز، گوسان‌های شاهی با «علم عید» در شهر می‌گشتند و فرارسیدن نوروز را با موسیقی و سرود به آگاهی مردم رسانده و هزینه‌ی عید را از آنان دریافت می‌کردند.» (برومند سعید، ۱۳۷۷، ص ۲۹۹) از آنجا که تکه‌چی‌ها و سایاچی‌ها نیز فرارسیدن بهار را نوید می‌دهند و انعام یا شاباشی از اهل خانه دریافت می‌کنند، آیین آن‌ها کاملاً با مراسم دوره‌ی هخامنشیان قیاس‌پذیر و شبیه است.

با رسم باستانی دیگری که انطباق‌پذیر با این‌گونه نمایش‌های آیینی است و با مضمون بشارت بهار برپا می‌شود، رسم «نوروز نثار» است. واژه‌ی نثار به کسر اول به معنی پاشیدن (منتهی‌الارب) است. پولی که در عروسی یا در روز عید میان مردمان می‌افشانند و بشار نیز گویند. (ناظم‌الاطباء).» (دهخدا، ۱۳۷۷، ج ۱۴، ص ۲۲۳۳۶)

دکتر ابوالفضل مصفا درباره‌ی «رسم نثار» این‌گونه توضیح می‌دهد: «نثار در شکل خاص خود از سنن بسیار کهن درباری، اشرافی و اجتماعی ایران بوده و در ادوار مختلف به وضوح از آن یاد شده و بعضی از اشکال آن هنوز بر جای است و در شکل خود رسمی جهانی است که زندگانی افراد با یکدیگر آن را به وجود آورده است و نوعی دیده‌ی مخصوص محبت و سازش و هم‌زیستی صلح‌آمیز به شمار می‌آید. موارد اصلی نثار در ایران قدیم بدین قرار است: در نوروز و تاج‌گذاری‌ها و به هنگام انتخاب ولیعهد و عروسی و تولد و …» (مصفا، ۱۳۵۰، ص ۲۸۹)

پس، از شواهد و قراین برمی‌آید که از ادوار باستان تاکنون، پیگ‌های نوروزی در سراسر ایران وجود داشته‌اند و با اندک تفاوتی در نحوه‌ی اجرای مراسم آیینی و نیز نام‌گذاری بومی و محلی، با خواندن ترانه‌های نوروزی و با نثار شادباش و محبت و صفا در منطقه، با گرفتن انعامی از قبیل شیرینی، آجیل، برنج، روغن و پول، محله‌ها را یکی پس از دیگری طی می‌کردند و با انباشتن کیسه‌هایشان از پیشکش‌های مردمی، تا سالی دیگر و نوروزی دیگر به شهر و دیار خود بازمی‌گشتند.

سرودهای ستایشی سایاچی‌ها در سینه‌ها محفوظ مانده و آن را نسل به نسل منتقل کرده‌اند. در نوشته‌ها و تحقیق‌هایی که انجام گرفته، سایاچی‌ها افرادی محترم و مورد ستایش مردم هستند که مأوا و مکان خاصی برای زندگی ندارند و اغلب در میان کوه‌نشینان و روستاییان به سر می‌برند.

تکه عروسکی چوبی به شکل بز است، ولی در بعضی مناطق در اشکال دیگری همچون شتر هم گزارش شده است. شکل بز را روی چوبی ضخیم می‌کشند و دورتادور آن را می‌برند یا با وسایلی آن را تراش می‌دهند. دست‌ها و پاها نیز جداگانه بریده و با استفاده از میخ یا اتصالاتی دیگر به تنه وصل می‌شود. مفاصل حرکتی دست‌ها کمک می‌کند تا رقص تکه و حرکت‌های چرخشی‌اش به زیبایی به نمایش درآید.

طراحی و ساختمان «تِکه»

برای به حرکت درآوردن این عروسک آیینی، صفحه‌ای گرد یا چهارگوشی لازم است تا تکه‌گردان عروسک تکه را روی آن به نمایش بگذارد و نیز چوبی که با آن تکه را به رقص درآورد. نمادشناسی صحنه‌ی دایره‌شکل یا چهارگوشی که تکه روی آن هنر نمایی می‌کند، نشانه‌هایی از زمان و مکان را در اعتقادات مردم از کهن‌ترین دوران بشری تا به امروز دربرمی‌گیرد: «پیدایش کائنات فقط با یک مربع صورت می‌گیرد و به تبع آن تمدن یکجانشینی نیز در مربع تصویر می‌شود، درحالی‌که خیمه‌ها و سیاه‌چادرهای کوچ‌گران به شکل دایره است. ضرباهنگ عمر دنیا، ضرباهنگ زندگی بشری و ماه‌های قمری همگی چهارگانه هستند، اما چهار مرحله‌ی حرکت فصول به صورت دایره نشان داده می‌شود؛ صلیبی با دو قطر عمود بر هم، تربیعی واقعی در دایره‌ی فصول می‌سازد. شکل مربع واحد یکپارچه نیست، پس با زمان ارتباط دارد و برعکس، ابدیت با شکل دایره نشان داده می‌شود، زیرا دایره، پس از تقویم سال، ابتدا زمان و بعد ابدیت را می‌سنجد و سرانجام بی‌نهایت را تعیین می‌کند.» (شوالیه، گربران، ۱۳۸۷، ص ۱۸۲-۱۹۰)

بنابراین مجموعه‌ عروسک تکه از سه قسمت مجزا تشکیل شده است: اول، عروسکی چوبین که به شکل بز بریده شده؛ دوم، صفحه‌ای گرد یا چهارگوش که سوراخی در وسط آن تعبیه شده؛ و سوم، میله‌ای چوبی. در واقع، به‌رغم اجزای تعریف‌شده در ساختمان تکه، سازندگان آن اصراری بر طراحی آناتومی رئالیستی ندارند و ساختار ابتدایی (نائیف) یکی از ویژگی‌های مهم تکوین عروسک تکه به شمار می‌آید.

قصه‌ مردی که با عروسکش، بهار را نوید می‌دهد

استفاده از اشیا و تزئینات دم‌دست و هر آنچه ممکن است در هر خانه‌ای یافت شود، ویژگی دیگر طراحی و ساخت این عروسک آیینی است. اما همواره در هیکل و صورت این عروسک‌ها، ویژگی نهانی از حیات و زندگی یافت می‌شود که بیننده، حتی هنگامی که هیچ حرکتی ندارد، آن را دریافت می‌کند.

استفاده از نشانه‌های قمادین در آراستن این عروسک آیینی نشانگر اعتقادات و برگرفته از رسوم رایج در آذربایجان است. تکه را معمولاً با مخمل و پارچه و نوارهای رنگی و شاد، به‌خصوص قرمز، تزئین می‌کنند. رنگ قرمز، علاوه بر گرمی و نشاطی که به همراه دارد، یکی از رنگ‌های مورد علاقه‌ی مردم آذربایجان است؛ چنان‌که در زمان‌های قدیم و گاه در دوره‌ی معاصر نیز لباس عروسان آذری به رنگ قرمز است.

قصه‌ مردی که با عروسکش، بهار را نوید می‌دهد

استفاده‌ نمادین از آینه در تنه‌ی عروسک تکه نشان از ارتباط معنایی آن با تفکر و باورهای باستانی دارد: «آینه از نظر واژه‌شناسی از “ادونک” (Advenak) آمده که به معنای شکل و دیدار یکی از نیروهای تشکیل‌دهنده‌ی انسان است. بنابر اساطیر ایرانی، نخستین روز نوروز بود که در آن انسان کیهانی بر اثر آمیختن فروهر مینوی با نیروهای دیگر شکل گرفت. ازاین‌رو، آینه نمادی از آن است که در بالای خوان نوروزی نهاده می‌شود.» (یاحقی، ۱۳۷۵، ص ۵۳)

آینه همواره نمادی از روشنایی و نور است؛ همچنان که هنوز هم رسم حضور آینه، علاوه بر سفره‌ی نوروز، بر سر خوان عقد نیز رایج است. همراه شدن این آیین با آینه و تکم، علاوه بر عروسک تکه، اهمیت معنایی آینه را نیز گوشزد می‌کند. در قدیم و در میان اغلب فرهنگ‌های باستانی، تصور می‌رفت که آینه خواص جادویی دارد و این مطلب با توجه به نقش‌مایه‌ها و نوشته‌های یَشت آن به اثبات می‌رسد. شخص می‌توانست در آینه، آگاهی مختصری از همه‌ی دانش‌ها به دست آورد و به درون روح خود بنگرد. آینه می‌توانست ارواح خبیثه را هم در این جهان و هم در جهان دیگر دور کند… در هنر مسیحی، آینه‌ی بدون نقص مظهر مریم عذرا و بکرزایی اوست. (هال، ۱۳۸۰، ص ۲ و ۵)

آینه تمثیل روح پاک یا روان ازلی است و حضور آن مصادف با نگرش همزمان به گیتی و به مینو است و چنان‌که اشاره شد، در متون مسیحی آینه‌ کامل مظهر مریم مقدس است. آینه با بینایی انسان و نور، که مسبب روشنایی عالم است، مرتبط است. قدما برای بازتاب نور در آینه خاصیت نگهبانی قائل بودند و در نهایت، آینه یکی از مهم‌ترین متعلقات نمایش آیینی-عروسکی تَکم و نشانه‌ی ظهور نور و روشنایی و بالا آمدن خورشید بر آسمان است که همه‌ی این‌ها نشان‌دهنده‌ی فرارسیدن بهار است.

نصب آینه روی پیکره‌ تکه نیز نمادی از رسیدن نور و روشنایی است. برای همین، گاهی اوقات، با توجه به آینه‌ای که در بدنه‌ی عروسک تکه استفاده شده، آن را «آینه تکه» نیز نامیده‌اند؛ چراکه این عروسک آیینی، نویدبخش آغاز سال نو نوروزی نو است.

رسیدن بهار و درخشش آفتاب بهاری و زنده شدن دوباره‌ی طبیعت در مردم شور و شوقی زایدالوصف به وجود می‌آورد که آنان همراه با «تکه»، که مظهری از صفا، روشنایی و نشاط است، به شادمانی می‌پردازند.

زنگوله و دکمه‌هایی نیز که برای تزئین عروسک «تکه» استفاده می‌شوند، حکمتی دارند. همان‌طور که اشاره شد، تکه‌خوان با به رقص درآوردن تکه نمایشی شاد اجرا می‌کند؛ ترکیب این اشیا باز ما را به یاد ساخته‌هایی می‌اندازد که نحوست و یَلیَدی را دور می‌کنند و خود این امر در نهایت با تقدیس اشیا و نصب آن‌ها بر اماکن و موجودات مقدس مانند درختان و دروازه‌ها ارتباط دارد. عروسک تکه، بدین ترتیب، معنای تقدیس‌آمیز خود را بارورتر می‌کند.

قصه‌ مردی که با عروسکش، بهار را نوید می‌دهد

عروسک تکه با صفحه‌ چوبین و آواز تکه‌خوان موسیقی شگفتی به وجود می‌آورد تا همه با شنیدن صدای تکه‌چی از خانه بیرون بیایند. در این میان، کودکان شوق و اشتیاق فراوانی از خود نشان می‌دهند و با شنیدن صدای تکه‌خوان به دورش حلقه می‌زنند و همراه او خانه‌به‌خانه می‌گردند و شادمانی می‌کنند. همچنین، برای آراستن بیشتر تکه از بارچه‌ها و برهای رنگی و منجوق نیز در بدنه‌ی عروسک استفاده می‌کنند و برایش دُمی از مو نیز می‌چسبانند تا در هیئت بُزِ پیشاهنگ تمام‌عیار خودنمایی کند.

تکه‌خوان برای رقصاندن بز، میله‌ای چوبی را به زیر شکم بز وصل می‌کند که عامل حرکتی تکه محسوب می‌شود و سپس آن را از سوراخ وسط صفحه‌ی کرد یا چهارگوش رد می‌کند و با یک دست صفحه را نگه می‌دارد و با دست دیگر میله را می‌چرخاند و با خواندن آواز، به عروسک تکه حرکات چرخشی می‌دهد.

تکه به هر سمتی می‌چرخد و می‌رقصد و با هر حرکتی، چهار دست و پای بز، در محور خود، هماهنگ به جلو و عقب می‌روند. بعضی اوقات، هنگام توقف، دست‌ها و یا پاها روی صفحه قرار می‌گیرند و حالت بز نشسته‌ای را تداعی می‌کنند. همچنین، عروسک تکه با حرکت دست تکه‌چی حرکت می‌کند که چوب یا میله‌ی حرکتی تکه را بالا و پایین می‌برد و با کف دست و انگشتان خود آن را می‌چرخاند.

بدین ترتیب، انجام سه نوع حرکت ایستاده، نشسته و دورانی برای تکه امکان‌پذیر است که از ادغام آن‌ها، رقصی نمادین و آیینی به تصویر کشیده می‌شود. حرکات تکه‌خوان در هماهنگی جالب توجهی با عروسک تکه، تداعی‌کننده‌ی جنسی از رقص مبتنی بر قواعد ساده است.

همراهی تماشاگران با حرکات تکه‌خوان و حضور تکه، فضایی کامل ایجاد می‌کند که در آن نقش تمام عوامل، اعم از تماشاگر، نمایشگر و عروسک، به گونه‌ای درهم‌تنیده مشاهده می‌شود. عروسک در حال چرخش است و تکه‌خوان هم با حالتی دوار در برابر تماشاگران خود به اجرای نمایش مشغول است و تماشاگران نیز جایی که تکه‌خوان برای لحظاتی می‌ایستد تا شاباش و هدایای خود را دریافت کند، به صورت دوار و اغلب ایستاده، نظاره‌گر آیین تکه‌گردانی هستند.

منبع
ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا