نگاهی به جذب گردشگر از طریق جشنوارههای هنری/۳
وقتی آدمها به جذب فالوور فکر میکنند

به گفته سرپرست گروه موسیقی «گیل و آمارد»، ما نه تنها برنامه درست و دقیقی برای جذب گردشگر خارجی نداریم که به گردشگران داخلی هم فکر نکردهایم. خود من بارها و بارها در جنوبیترین نقاط ایران برنامه داشته و دیدهام که مردمان جنوب چه مشتاقانه به کنسرت من آمدهاند. پس مردم، موسیقی اقوام مختلف ایران را دوست دارند و دلشان میخواهد با آداب و رسوم و فرهنگ هموطنان خود با قومیتهای مختلف آشنا شوند.
زهره نیلی: جشنوارهها در همه جای دنیا، یکی از مهمترین فرصتها برای جذب گردشگرند و میتوانند به توسعه پایدار صنعت گردشگری کمک کنند. رویدادهای مختلف فرهنگی چون جشنوارههای موسیقی، فیلم، هنر و آیینهای سنتی، افراد زیادی را از سراسر جهان به سوی خود میکشانند. از سوی دیگر این برنامهها، نقش مهمی در حفظ و معرفی میراث فرهنگی دارند و سبب میشوند تا گردشگران با سبک زندگی، موسیقی، غذا و آداب و رسوم یک منطقه آشنا شوند.
23 تا 26 بهمن، نمایشگاه صنعت گردشگری در تهران برگزار شد و جشنواره بینالمللی موسیقی فجر هم تا 29 ماه جاری ادامه دارد. اما جشنوارهها و نمایشگاههای مختلفی که در ایران برپا میشوند تا چه اندازه در جذب گردشگر موثرند؟ ناصر وحدتی در گفتوگو با خبرگزاری سینا و در پاسخ به این پرسش میگوید: گردشگران خارجی دوست دارند با مناسبتهایی چون چهارشنبه سوری و مراسم قاشقزنی، شب چله، جشن سده آشنا شوند اما هیچ برنامهریزی درست و مشخصی برای معرفی آیینها و سنتهای ایرانی و جذب گردشگر از طریق آن وجود ندارد. گویی بسیاری از متولین فرهنگی، برخلاف آنچه ادعا میکنند، دغدغه چندانی برای جذب گردشگر ندارند؛ وگرنه برای برگزاری رویدادهای فرهنگی و جذب گردشگر، تلاش بیشتری میکردند.
به گفته نویسنده کتاب «آوازها و نغمههای موسیقی فولکلور گیلان»، ما نه تنها برنامه درست و دقیقی برای جذب گردشگر خارجی نداریم که به گردشگران داخلی هم فکر نکردهایم. خود من بارها و بارها در جنوبیترین نقاط ایران برنامه داشته و دیدهام که مردمان جنوب چه مشتاقانه به کنسرت من آمدهاند. پس مردم، موسیقی اقوام مختلف ایران را دوست دارند و دلشان میخواهد با آداب و رسوم و فرهنگ هموطنان خود با قومیتهای مختلف آشنا شوند و این برعهده دولت و متولیان فرهنگی است که زمینه یا زمینههای بیشتری را برای رسیدن به این شناخت فراهم آورد.
بیشتر بخوانید:
موسیقی نواحی، ظرفیتی مغفول برای جذب گردشگر و درآمدزایی
گردشگران خارجی دوست دارند با مناسبتهایی ایرانی آشنا شوند
وحدتی براین باور است که موسیقی اقوام ایرانی با توجه به قابلیتها و ظرفیتهایی که دارد میتواند برای هر مخاطبی، چه داخلی چه خارجی جذاب باشد. به همینخاطر بهتر است در مرکز هر استان، فضایی برای ارائه رقصها و موسیقیهای محلی وجود داشته باشد. اصلا چه چیز بهتر از موسیقی لری و کردی و آذری و کرمانی و کرمانجی میتواند آداب و رسوم مردم و خوشیها و ناخوشیهاشان را روایت کند؟ چه چیز برای گردشگران از موسیقی نواحی جذابتر است؟
بعضی معتقدند «بهروز شدن»، یکی از ویژگیهای مهم قصهها و افسانههای محلی است در حالیکه برخی دیگر براین باورند که ترانههای فولکلوریک باید به همان شکل ثبت و ضبط شوند و باقی بمانند و این همان کاری است که ناصر وحدتی در کتاب «آوازها و نغمههای موسیقی فولکلور گیلان» که از سوی حوزه هنری منتشر شده، کرده است. چرا که او به گفته خودش با تغییر مخالف است و فکر میکند، اصل ترانه نباید دگرگون شود. چراکه ترانههای بومی، بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ ما را روایت میکنند و باید به همان شکل، حفظ شوند. اصلا همین اصالت برای گردشگران، جذاب است. کسانی که میخواهند با ترانههای عامیانه، تاریخ و هنر غیر رسمی ما آشنا شوند.
به گفته خواننده آلبوم «آها بوگو»، با روی کار آمدن رادیو و آموزش و پرورش نوین در ایران، ادبیات عامیانه کمرنگ و کمرنگتر شد. چون نسل جوان تصور میکرد فولکلوریک به دوران بیسوادی انسانها تعلق دارد و بهتر است از زبان و واژههای امروزی استفاده و سازهای الکترونیک را جایگزین سرنا کند. تکلیف امروز هم که روشن است؛ خیلی جیزها سطحی شده. همه دنبال جذب فالوور بیشتر برای شبکههای اجتماعی خود هستند. گیلهزنان با همان لباسی که نشا میکارند و وجین میکنند با همان لباس هم ترانه میخوانند؛ ترانههایی که «کارآوا» نامیده میشود(یعنی آوازهایی که به وقت کار خوانده میشود) من ندیدهام زنی را که با لباس محلی چند میلیون تومانی به شالیزار برود و ترانه بخواند.
وحدتی، ثبت موسیقی فولکلوریک را ضروری میداند و معتقد است: ما نباید موسیقی را از هویت واقعیاش جدا کنیم. از نگاه من، موسیقی و ترانههای فولکلوریک باید ثبت و ضبظ شوند؛ آن هم به همان صورت که بودهاند. حالا بعضی بر این باورند که این کار به موسیقی نواحی ما جنبه موزهای میدهد و به جاری شدن آن در زندگی امروز مردم کمکی نمیکند. من میگویم حتی اگر چنین باشد، نگهداری و ثبت این نوع موسیقی لازم است؛ چون بخشی از تاریخ و هویت و فرهنگ ماست.
به گفته این خواننده گیلانی، روزگاری که آدمها شناسنامه یا به اصطلاح «سهجلد» نداشتند از مطربها میخواستند تا به مجالس عروسی بروند و ساز (همان سرنا) بنوازند و با این نواختن، عقد زوج جوانی را اعلام کنند و به آن رسمیت ببخشند. حالا همهچیز تغییر کرده؛ حتی معنی و مفهوم «مطرب» عوض شده در حالیکه یک روزگار، مطربها نقش مهمی در مناسبات اجتماعی داشتند؛ چون مردم عادی، کشاورز بودند و نواختن نمیدانستند. حالا اگر شما بیایید، جشنوارهای برگزار کنید و از دهل و سرنانوازان گیلان بخواهید تا بنوازند و داستانهاشان را روایت کنند، طبیعی است که برنامهتان، دیدنی و شنیدنی است. اصلا هرچه مردم را با پیشینهشان آشنا کند و پیوند دهد، خوشایند و دلنشین است.
وحدتی معتقد است که موسیقی نواحی با تمام ظرفیتها و قابلیتهایش، نیازمند معرفی و حمایت جدی است. بهتر است بیشتر به هنرمندان موسیقی محلی اهمیت داده شود و بودجه مستقلی به این نوع موسیقی تعلق بگیرد. آن هم در شرایطی که قومیتهای گوناگون از کرد و لر و ترک و بلوچ در ایران زندگی میکنند و هرکدام آداب و رسوم و موسیقی خاص خود را دارند. از سوی دیگر، خوب است نهادهای دولتی، امکانی برای حضور گروههای محلی در جشنوارههای بینالمللی فراهم آورند و صدا و سیما هم توجه بیشتری به ترانههای بومی داشته باشد.
به گفته این پژوهشگر موسیقی گیلکی، بعضی جوانان، موسیقی اقوام ایرانی را نمیشناسند و آن را یک موسیقی بدوی و تکراری میدانند. اما وقتی با آن آشنا میشوند و میبینند موسیقی محلی هم، ساختار و ویژگیهای خاص خود را دارد و میتواند با مخاطب خود ارتباط بگیرد، از شنیدنش لذت میبرند و در حفظ آن میکوشند. از اینرو پرداختن به موسیقی نواحی، به هر بهانه و در هر فرصتی خوشایند است. جشنواره موسیقی فجر، همچنین جشنواره موسیقی نواحی، زمینهای را فراهم میآورد تا هم مخاطبان با موسیقی نواحی مختلف ایران آشنا شوند هم اهالی موسیقی یکدیگر را بشناسند. جشنوارههایی که اگر درست و هدفمند برگزار شوند سهم و نقش موثری در جذب گردشگر دارند.