سفری خیالانگیز در آرزوهای کودکانه
نمایش «دنیا و یک روز عجیب» سفری خیالانگیز میان رویاهای عجیب و غریب دخترانی است که در خواب آرزوهایشان برآورده میشود اما نظم جهان پذیرای آن نیست.
به گزارش خبرگزاری سینا، داستان نمایش دنیا و یک روز عجیب، درباره دخترانی است که برای این روز خانه را تزئین کردند و با آرزوهای مختلف منتظر برگزاری این جشن تولد هستند، در دقایق پایانی پدر یکی از بچهها در تماس تلفنی خبر میدهد که نمی تواند خودش را به تولد برساند و جشن را به روز دیگری موکول میکند.
طراحی لباس، دکور، نمایش موزیکال، همه چیز آماده است که دخترها در دنیای کودکی سفری خیالانگیز را تجربه کنند. بچهها انگار برای اولین بار در زندگی طعم شکست را تجربه میکنند و در ادامه کودکانی که به خانه برگشتند در خواب هایشان با آروزها و محدودیت ها روبرو می شوند.
در این نمایش پنجاه دقیقهای خیالبافی حرف اول را میزند. از طرف دیگر نویسنده از نمایش خلاقه، ظرفی برای رشد کودکان و نوجوانان ساخته است. دخترها از دنیای نظم خسته بودند. روز تولد را غنیمت شمردهاند تا با آرزوهایشان دنیایی متفاوت خلق کنند. یکی دستانِ دراز مادر را آرزو میکند که مادر او را با همه وجود در آغوش بگیرد. یکی آرزو دارد از آسمان غذا ببارد.
دیگری دلش میخواهد ابرها به زمین بیایند. یا از آسمان بجای باران، سنگ ببارد. دخترها فراموش کرده اند این نظم است که به کار جهان سر و سامان داده است. دخترهای کوچک، انگار به خیالات خود بافته شدهاند. در یک شب جادویی آرزوها برای دخترها محقق میشود.
دختر توی خوابی عمیق، خیالبافیهای خود و دوستانش را میبیند. میبیند که از آسمان سنگ میبارد اما سنگها بیآزار نمیمانند و آدمها را زخمی میکنند. طرف دیگر را میبیند که از آسمان غذا میبارد ولی کسی دلش نمیخواهد لب به غذاهای له شده را بزند.
دختر در عالم خواب دستان دراز مادر را میبیند و همین دستها که آرزوی چند ساعت قبل او بودند، او را به وحشت میاندازد. در پایان مساله «پذیرش» است که مخاطب کودک را هشیار میکند و به او میگوید جهان هستی بر پایه نظم استوار است. مخاطب در این نمایش، شاهد یک مسیر پر تلاطم است. مسیری که در دلش شکست، نگرانی، ناخشنودی دارد و در آخر با پذیرش همراه با شادی پایان میگیرد.
این نمایش به نویسندگی و کارگردانی مریم شعبانی و تهیه کنندگی مرتضی اسدی مرام در تالار اندیشه حوزههنری به روی صحنه رفته است.
منبع: ایرنا