عطار نیشابوری؛ تاملی بر معنای عرفان حقیقی

پرچم فرهنگ تمدن ساز ایرانیان چنان در درازنای تاریخ استوار و سترگ و افراشته است که حتی تنگ نظرترین و سیاه بین ترین عاندان و حاسدان این خاک پرگهر نیز در هیچ مقال و مجالی نتواسته اند بر نمط این فرهنگ سازی و جریان سازی بی بدیل ممهور به نام ایرانی خللی وارد کنند.

به گزارش ایرنا ، اما اگر در سیر تطور و تحول تاریخ تمدن بشر این افتخار به نام ایران و ایرانی تا به امروز و فردای هست جهان ثبت شده است، قطره قطره از این بحر پرگهر را مدیون بزرگان، اندیشمندان، ادبا، شعرا و دانشمندانی است که هر یک با ریشه کردن در بخشی از مام وطن متولد شده، زیست کرده و بر درخت تنومند تاریخ تمدن ساز ایرانی برگ و بری افزوده اند.

با تورق صفحات تقویم شمسی نیز می توان به برگ های فراوانی رسید که هر یک به نام یکی از این بزرگان در ساحت ملی یا بین المللی مُهر شده است که یکی از زرین ترین برگ های آن تقویم را می توان در صفحه بیست و پنجم فرودین ماه به پاس تولد یکی از ستاره های درخشان آسمان فرهنگ و ادب کشورمان رصد کرد و او کسی نیست جز فریدالدین ابوحامد محمد عطار نِیشابوری شاعر، فیلسوف وعارف بزرگ اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری. 

عطار را کلیددارخزانه پر در و گهر عرفان اسلامی و ایرانی می دانند و به زعم کارشناسان ملی و بین الملل بی هیچ شک و شبهه ای این نام و جایگاه تنها شایسته و سزای این شاعر و عارف بزرگ ایرانی است.

حال امروز که تنها یک روز با هشتصد و نود و هفتمین سال روز تولد این بزرگ مرد تاریخ ادب و عرفان ایرانی و اسلامی فاصله داریم (618- 540 قمری)، چنین مناسبتی را چون دُر مغتنم دانسته تا با مداقه بر عرفان اصیل و استوار بر شریعت و ولایت پذیری عطار نیشابوری، وی را به عنوان سمبل حقیقی از معنای عرفان اسلامی و ایرانی در برابر خرده مناسک و کذب شیوه هایی قرار دهیم که دشمنان فرزندان این آب و خاک با سمبه پرزور رسانه های شان آنها را به عنوان عرفان های مدرن برای به گمراهی کشاندن ادامه دهندگان نسل ایرانیان به فرزندان این دیار مهرپرور معرفی می کنند. 

عرفان های کاذب و دروغین غربی که با چاشنی رنگ و لعاب های جوان پسندانه با هجمه رسانه ای غرب امروز بر آسمان و زمین کشورهای صاحب تمدن چون ایران می بارد بی هیچ شک و شبه ای هدفی جز گسست ایرانیان با بزرگان و پیشینیان خود نداشته و ندارند.

چرا که بنابر متون متعدد دانشمندان و مستشرقان غربی عطار سمبل تجلی روح قرآن بر اقلیم آداب و ادب و ادبیت ادبیات ایران و ایرانی است و پی جویی و راهجویی جوانان ایرانی از شیوه، مرام، مسلک و نمط زیست عطار نیشابوری در مسیر شناخت ذات پروردگار بخشاینده مهربان که از آن به عنوان غایت عرفان ایرانی و اسلامی نام می برند بیش از هر مساله ای به طرد و وحشت دشمنان فرهنگ این آب و خاک از مرزهای روحی، معنوی و جغرافیایی ایران انقلابی و اسلامی می انجامد.

** عرفان حقیقی و عرفان مجازی

برهیچ کس پوشیده نیست که بشر در راه پیمودن مسیر تعالی خود تا رسیدن به سعادت، در مهمترین گام باید پی جو و پیگیر حقیقت ذاتی و وجودی هستی خود باشد و این چیزی است که از آن به عنوان نیاز فطری بشر به خداجویی یاد شده است. 

به موازات ورود بشر به دوران تمدن و درگیری های او با آسیبی به نام گمگشتگی هویتش، بر میزان تلاش و جدیت او برای شناخت حقیقت ذات خداوند گسترش یافت، چرا که انسان متمدن به وضوح می دانست که هدف از آفرینش او و جهان پیرامونش بی علت نیست و در پس این آفرینش خارج از توان بشر، قدرتی لایزال وجود دارد که اشرف مخلوقات تا یافتن آن راز سر به مهر آرام نخواهد گرفت و این سرآغاز بحثی است که امروز از آن به عنوان عرفان یاد می شود.

بی شک شناخت نوری از انوار بی نهایت رحمت خداوند جهان آفرین از خرد هر فردی بر نمی آید و مردان راه خود را طلب می کند و اینچنین بود که بار دیگر بزرگان و مشاهیر تمدن بشری در این راه پیشگام شدند و طبق سنت تاریخ و به گواهی برگ برگ آن، بزرگمردان این راه را باید در بین مردان تاریخ ساز جست و جو کرد و چه کسانی تاریخ ساز تر از قافله سالاران تمدن امروز جهان، ایرانیان! 

ایرانیانی که در کنار دستیابی به قله های دانش و در سایه سار اسلام توانستند از چشمه های جوشان معرفت و دانش معنوی این دین کامل بهره برند و اینچنین است که در این دنیای پهناور وقتی نامی از عرفان برده می شود نمی توان در پژواک صدای آن، نام بزرگان ادب پارسی را نشنید.» 

اینها بخش هایی از گفته های صابر امامی شاعر، پژوهشگر و مدرس دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران است. 

وی همچنین در تعریف عرفان در گفت وگو با ایرنا می افزاید: «درک و شناخت عمیق باطنی و شهودی از ذات خداوند متعال، افعال او، صفت های بی نهایتش و اسماء اعظم، ساده ترین تعریف از تعاریف موجود در باب عرفان است.»

امامی همچنین تأکید می کند:«عرفان یکی از موارد و عناصری است که پیوسته در ذهن و روان حقیقت جو و پیگیر مشاهیر فرهنگ و ادب ایرانی حضور داشته و در اغلب آثار منظوم و منثور بزرگان ادب پارسی قابل رصد است. شاید پایه گذاران عرفان در ادب پارسی را سنائی، خواجه عبدالله انصاری یا ابوسعید ابوالخیر بدانند اما عرفانی که امروزه در بین مردم و نه خواص وجود دارد و ذهن جمیع انسان ها را به خود اختصاص داده را باید مرهون عطار و گنجینه آثار بی مثالش بدانیم. زبان ساده، اشارات عمیق اما در عین باورپذیری برای ذهن هر مخاطب و استواری بینش عطار بر بینش مکتب اسلام، زمینه ساز آن شد که حتی مولانا به عنوان عارف ترین شاعر ایرانی، خود را شاگرد عطار نیشابوری بداند.»

این پژوهشگر ادبیات عرفانی – اسلامی ایرانی معتقد است: نگاه توأم با مردم داری و عام فهمی عطار است که باعث شد حتی مردمان عادی ایران نیز از چشمه های ناب و صحیح معرفتی و خداجویی وی بهره مند شوند و راه سره را از ناسره در پیش روی پیمودن تاریخ پرافتخار این مرز پرگهر در پیش گیرند.

اما با رسیدن بشر به دوران مدرن و معاصر و شکل گیری خوی تسلط بر آحاد افراد این کره خاکی در ذهن برخی سیاستمداران و استعمارگران جهت رسیدن به مطامع دنیوی شان، باعث شد که آن سودجویان دست به طرح و توطئه ای برای فاصله اندازی بین صاحبان تفکر با پیشینیان آنها بزنند و اینجا بود که در قالب آرای فکری پوچ و واهی به تبلیغ راه های ساده تر از مسیرهای صعب عرفان حقیقی برای رسیدن به معرفت الهی دست زدند و عرفان های مجازی متعددی از هندو، بودا، سرخ پوستی، کابلا، یهودی و نظایری از این دست را به وجود آوردند و با تمام توان خود دست به تبلیع آنها زدند تا جوانان پی جوی حقیقت ناب را به بیراهه بکشند که متأسفانه باید اذعان داشت در برخی موارد نیز موفق بوده اند.

** عرفان اسلامی در مقابل عرفان پوشالی غرب

اما با رسیدن بشر به دوران مدرن و معاصر و شکل گیری خوی تسلط بر آحاد افراد این کره خاکی در ذهن برخی سیاستمداران و استعمارگران جهت رسیدن به مطامع دنیوی، باعث شد که آن سودجویان دست به طرح و توطئه ای برای فاصله اندازی بین صاحبان تفکر با پیشینیان آنها بزنند و اینجا بود که در قالب آرای فکری پوچ و واهی به تبلیغ راه های ساده تر از مسیرهای صعب عرفان حقیقی برای رسیدن به معرفت الهی دست زدند و عرفان های مجازی متعددی از هندو، بودا، سرخ پوستی، کابلا، یهودی و نظایری از این دست را به وجود آوردند و با تمام توان خود دست به تبلیع آنها زدند تا جوانان پی جوی حقیقت ناب را به بیراهه بکشند که متأسفانه باید اذعان داشت در برخی موارد نیز موفق بوده اند.

علیرضا قزوه شاعر و پژوهشگر شناخته شده ادبیات کشور با اشاره به این نکته که عرفان حقیقی پاسخگوی کمال گرایی انسان در برابر پرسش های او برای پی جویی ذات مقدس حق تعالی است در گفت و گو با ایرنا می افزاید: « نمی توان هر عرفانی را که از آبشخور دین ارتزاق می کند عرفان حقیقی خواند. چرا که ممکن است آن دین و عرفان برخاسته از آن، دستخوش تحریفاتی شده باشند. در چنین دین هایی که تحریف شده اند، هر چند ادعای عرفان شان، وصول انسان به خدا باشد، باید تأمل کرد، چرا که ممکن است خدای ارائه شده در آنها خدای حقیقی نباشد. به عنوان مثال عرفان یهودی، یا همان عرفان «کابالا» (که گاه از آن به عنوان قبالا نیز نام برده می شود) به دلیل تحریفاتی که در دین یهود صورت گرفته و در قرآن مجید هم به آنها اشاره شده، نمی تواند برای عارف پی جوی حقیقت و ذات خداوندی منبعی قابل اعتماد باشد. یا در دین مسیح با وجود قدم های بسیار مهمی که در راه رسیدن به جلوه حق تعالی در آن صورت گرفته به دلیل وجود عنصر «تثلیث»، باز نمی توان به عرفان و وصول ناب معبود به عبد خود ایمان داشت.»

قزوه در این میان به عطار و عرفان ایرانی و اسلامی آن در منطق الطیر اشاره می کند و می گوید: «عطار، عارفی است که در اثر جاودانه و ماندگار خود به نام منطق الطیر داستانی را روایت می کند که در دل آن می توان اصول ناب عرفان وام گرفته از اسلام را مشاهده کرد و به وضوح می توان مدعی شد که عطار با هرگونه عرفان کذاب و صوفیانه که همراه با جار، جنجال، شعبده و سحر است به ستیز بر می خیزد.

او کمال جویی پرندگان (که تمثیلی از انسان های روی زمین هستند) را برای دست یافتن به یک مظهر قدرت که همانا خداوند است، تصویر می کند و راه رسیدن به آن را راهی سخت و توأم با مشقت و خلوص نیت عنوان می کند. عطار رسیدن به پرتویی از ذات حق تعالی را بدون راهبر میسر نمی داند و اینچنین است که در این راه راهبری را برای پرندگان تا رسیدن به سر منزل مقصود بر می گزیند. آیا این چیزی جز اصل ولایت و تبعیت از ولایت پذیری برای رسیدن به حق تعالی است؟ در آخر ماجرا از خیل مرغان در این راه، آنهایی که کوچکترین تعلقی به امور دنیوی دارند در راه رسیدن به هدف ناکام می مانند و نهایتا تنها 30 مرغ باقی می مانند و اینچنین است که افسانه «سیمرغ» در ذهن فرد فرد ایرانی جاودانه می شود.»

وی خاطرنشان می کند: «حتی در انتها ضربه آخری زده می شود و آن اینکه پرندگان متوجه می شوند آن «سیمرغ» افسانه ای وجود تک تک 30 نفره آنها است که آن افسانه را شکل داده و آنجاست که می گوید، عرفان حقیقی همان خود شناسی است که به خداشناسی می انجامد. آیا این داستان و اثر نغز چیزی جز متن زلال قرآن کریم و فرمایش خاتم رسولان الهی است که اشاره داشته خداشناسی ناب و حقیقی، همان خود شناسی است.»

این استاد ادبیات همچنین با بیان آنکه فراموش نکنیم که عطار تذکره الاولیاء خود را با ذکر امام صادق(ع) آغاز می کند و پایان آن را با فرمایشات امام باقر(ع) به انجام می رساند، تأکید می کند: «اما استعمارگران و چپاولگران فرهنگ و تمدن که چنین دانشی را از افراد بشر بر نمی تابند و آن را سد محکمی در برابر سودجویی های کلان خود می بینند سعی کردند با عَلَم کردن عرفان های کاذب و دروغین خود، راه راست و صواب را از پیش چشمان انسان ها بردارند و آنها را در دامی گرفتار کنند تا به امیال پلیدشان برسند.»

** پرسشگری در دانشگاه با چاشنی تأسف 

پس از این گفته و سخنان حال زمان آن فرا رسیده بود تا سنجش و معیاری از سخنان این اساتید را در بین دانشجویان و اهالی فرهیخته کشور رصد کرد تا این نتیجه حاصل شود که آیا فرزندان امروز ایران ادامه دهندگان راه سلف بزرگان خود بوده اند و با لغزشی در دام زرق و برق تزویرهای رسانه های غربی شده اند و از اصل خود دور مانده اند. 

بر همین اساس طی یک پرسشنامه از 24 دانشجوی دانشگاه تهران (شش دانشجوی فنی و مهندسی، شش دانشجوی علوم تجربی و پزشکی، شش دانشجوی ادبیات و علوم انسانی و شش دانشجوی هنر) این سؤالات پرسیده شد:

1) عطار نیشابوری شاعر است یا عارف یا هر دو؟

2) چند اثر از آثار منظوم و منثور عطار نیشابوری نام ببرید.

3) از سایر شقوق عرفان های رایج چند نمونه نام ببرید.

4) چند اثر از آثار اوشو، پائولو کوئیلو، کاستاندا یا سایر مدعیان عرفان غربی نام ببرید.

5) این بیت از کیست «هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم»؟

6) عطار در عرفان وامدار چه کسی بود و معلم چه کسی شد؟

پاسخ : 

1) بیش از 80 درصد عطار را شاعر و عارف نامیدند، 20 درصد مابقی او را صرفاً شاعر دانستند.

2) تمامی افراد منطق الطیر و تذکره الاولیاء عطار را ذکر کرده بودند و شش نفر از دانشجویان ادبیات و علوم انسانی به آثار دیگری از عطار مانند مختارنامه، الهی نامه، اسرارنامه، حیدرنامه و بلبل نامه نیز اشاره داشتند یعنی 25 درصد از جمعیت آماری ما بیشتر از دو اثر از عطار را می شناختند.

3) 75 درصد به عرفان هایی کاذب اما متداول که برخی از آنها در جامعه ما نیز قابل رصد است چون «سای بابا»، «اوشو»، «سرخپوستی»، عرفان«کیهانی» یا عرفان «حلقه» و پائولو کوئیلو اشاره داشتند و 25 درصد هم به عرفان هایی که حتی نام برخی از آنها برای نگارنده نیز عجیب بود، مانند: «فالون دافا»، «لی هنگ جی»، «مدیتیشن متعالی»، «ماهاریشی ماهاش یوگی» و«تی اس ام» اشاره کردند!

4) صددرصد دانشجویان نام کتاب «کیمیاگر» پائولو کوئیلو را بردند اما تنها نیمی از آنها کتاب را خوانده بودند. همچنین اسامی کتاب هایی چون «تانتارا»، و «راز» از اوشو، «افسانه قدرت» و «سفر به دیگر سو» از کارلوس کاستاندا و «کنار رود پیدرا نشستم و گریستم» و«عشق زندگی است» از نوشته های کوئیلو از دیگر آثاری بود که در پاسخ دانشجویان به چشم می خورد.

5) 88 درصد بیت را متعلق به عطار دانسته! و تنها یک نفر اشاره داشته که متعلق به مولاناست (از قضا پاسخ صحیح همین است) و سه نفر دیگر هم سؤال را بی پاسخ گذاشته اند.

6) 25 درصد، عطار را وامدار سنایی و معلم مولانا (پاسخ صحیح) دانسته اند و مابقی به نام هایی اشاره کردند که حتی نوشتن آنها بیشتر باعث شرمندگی قشر دانشجویان می شود.

** چه باید کرد؟

از این جدول سؤالات و پاسخ ها می توان دریافت که میزان شناخت دانشجویان از آثار و خط فکری بزرگان ادب و عرفان پارسی در قیاس با همتایان دروغین غربی خود در رتبه پایین تری قرار دارد. 

همچنین پیشتر حجت الاسلام ابراهیم کلانتری مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران با بیان اینکه در فضای دانشگاه آمار دقیقی نسبت به گرایش جوانان به عرفان های دروغین وجود ندارد، اظهار کرده بود: «به نظر من دانشگاه، فضای حضور نسل جوان است و نسل جوان نسبت به مسائل معنوی، احساس علاقه زیادی دارد و چون آنها شعار معنویت را می دهند، جریانات معنویت گرا ولو معنویت گرای جعلی و بدوی، می توانند زمینه نفوذ را پیدا کنند. این مسئله بستگی به این دارد که نهادهای رسمی در دانشگاه ها، برای عرضه معنویت اسلامی چگونه عمل کنند. اگر این جریان های اصیل درست عمل کنند، مشتری معنویت های کاذب کم خواهد شد.»

همچنی در این راستا عطا ء الله کوپال پژوهشگر ادبیات و مدرس دانشگاه با تأیید این مطالب به ایرنا می گوید: «در کنار این موارد یکی از مهمترین مسائلی که باعث شده عرفان های غربی در قیاس با عرفان اصیل و ناب ایرانی و اسلامی بیشتر مدنظر جوانان قرار بگیرد بر این امر استوار است که منابع عرفان اصیل در کتاب های بزرگان ادب پارسی برای جوان امروز بازنویسی و به روز نویسی نشده و درک متن سنگین و مفاهیم بعضاً لایه ای و چند وجهی آثار قدما، شاعران و عارفان بزرگ ایرانی برای مخاطب امروز که به زبان آنها تسلط کافی ندارد سخت خواهد بود، در حالی که آثار مدعیان عرفان غربی در قالب رمان و کتاب هایی که با زبان امروزی قرابت بیشتری دارد در اختیار جوانان قرار گرفته است، با این حساب مشخص است که گرایش به کدام سو خواهد بود.»

وی می افزاید: «حقیقت این است که دانشگاه ها و مدارس برای شناساندن بزرگان فرهنگ و ادب ایرانی کوتاهی کرده اند. به عنوان مثال برای یک دانشجوی لیسانس زبان فارسی تنها گذراندن دو واحد درس عطار نمی تواند در شناخت مبانی عمیق و ریشه ای این استاد زبان و عرفان ایرانی و اسلامی کافی باشد. این امر می طلبد که در راستای شناخت دقیق جوانان از شیطنت غربی ها نگاه مدون و دقیقی را به برنامه ریزی های درسی و دانشگاهی خود داشته باشیم و در تولیدات سینمایی و تلویزیونی مان نیز از داستان ها و روایت های بزرگان ادب پارسی مانند عطار، بهره بیشتری ببریم.»

در پایان با کنار هم چیدن این داده ها در یک سو و توجه به توصیه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در همین راستا که نسبت به شیوع عرفان های دروغین هشدار داده اند و بر لزوم توجه برنامه ریزان و جوانان پی جو و پیگیر به قله های تهذیب و معنویت در حوزه علمیه تأکید فرموده اند، لازم است که مسئولان و متولیان امر فرهنگ در راستای شناخت و شناساندن چهره های بزرگ ادب پارسی مانند عطار یا دیگران به نوجوانان و جوانان بیش از پیش کوشا باشند تا راه هرگونه نفوذ توطئه های دشمنان این آب و خاک بر جوانان و آینده سازان ایران اسلامی بسته و محفوظ بماند. به امید آن روز…

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا