آزاده جعفری: اپلیکیشنهای کتاب و کتابخوانی در سالهای اخیر در ایران رونق و اقبال داشتهاند. از این میان فیدیبو، طاقچه، کتابراه، نوار… از مشهورترین آنها هستند. اگر شما یک خواننده حرفهای باشید و عادت به مطالعه را از کتابها و مجلات کاغذی آغاز کرده باشید یا از نسلی باشید که فرزند روزگار دیجیتال و کتابخوان کتابهای الکترونیک، نوع ارتباط شما با این اپلیکیشنها احتمالا متفاوت است و البته ویژگیهای فردی هم در این مواجهه بیتاثیر نیست.
ولی در اینجا سوال عمده و نگاه عمومی به نوع عملکرد و تاثیر این اپها مورد بحث خواهد بود. سوال اولیه این است که آیا این اپها در ایجاد سلیقه در مخاطب موثر است؟ آیا خوانندگان حرفهای و تخصصی، مخاطب این اپها هستند؟ در یک نگاه اجمالی به میز پرفروشها و تازههای این اپلیکیشنها درمییابید که این نرمافزارها تقریبا در ارائه کتاب گامهای مشابهی برمیدارند. مگر در مواردی که اپلیکیشن خاصی اثری را ویژه مخاطبان خودش مثلا گویا یا صوتی میکند. اما در نمای کلی شما با کتابفروشی الکترونیکی روبهرو هستید که کتابهای مشابه اپلیکیشنِ دیوار به دیوار خود را دارد، برعکس کتابفروشیهای خیابان انقلاب و این طور به نظر میرسد دنیای مجازی فارسی زبان هنوز با کتاب فروشیهای تخصصی راسته انقلاب فاصله زیادی دارد.
قاعدتا نمیتوان انتظار داشت که اپلیکیشنهای مربوط به کتاب از کسب درآمد غافل شوند و در جذب مخاطب عمومیتر و به قولی عامهپسند که این مهم را برآورده میکنند عقب بنشیند، و از طرفی از نقش کتابهای عامهپسند برای کتابخوان شدن نوسوادها یا عموم افراد جامعه نباید غافل شد.
خدمت دیگر این اپها وجود کتابهای گویاست که در حوزه عمومی به مراتب بیشتر هم هست. از این خدمت که بگذریم به این پرسش ثانوی و البته مهم می رسیم؛ نتیجه این رقابت تکمحوری چه خواهد بود؟
با مرور کوتاهی در پیشخوان کتابهای ارائه شده در این اپها محدودیت در تعداد و تنوع عناوین در حوزههای تاریخ، جامعه شناسی، و … به عبارتی حوزههای تخصصی کاملا مشهود است.
اگر بخشی از رسالت و دستاورد اپلیکیشنهای کتاب را تاثیر در توسعه کتابخوانی و به تبع آن افزایش سرانه مطالعه در کشور بدانیم که بی شک قابل بررسی و پیگیری است، نقش عمده دیگر که مغفول مانده است تاثیر در سیر مطالعه و راهبری اقشار جامعه به مطالعه عمقی است. تصور کنید یک فرد اهل مطالعه مخاطب اپهای کتاب است، بعد از چه مدتی این اپ برای او بدون استفاده خواهد شد؟ شاید هم بعد از مدتی به خود بیاید و متوجه شود این اپ است که با محدویت در عنوان و سلیقه که معطوف به گروه خاصی است، خط مطالعاتی او را تحت تاثیر و تغییر قرار داده است و به تبع آن ذائقه او دستخوش تغییر خواهد شد.
این موضوع آنجایی شدت پیدا می کند که «فرد با عادت مطالعه» اتفاقا به خاطر مشغلههای کاری و روزمره به مطالعات الکترونیکی و خصوصا کتابهای صوتی روی آورده و این تکمحوری بودن اپلیکیشن در ارائه خدمات او را از این فضا ناامید می کند.
به عبارت دیگر، الگوریتمی که در اپلیکیشنهای کتابخوانی طراحی شده باید بتواند کتابخوانهای حرفهای را به گونهای جذب کند که خوراک لازم برای آنها را در درازمدت فراهم کند.
سخن آخر اینکه بهرغم اتفاقات خوبی که با تولد اپلیکیشنهای کتابهای فارسی زبان رخ داده، نظیر افزایش تولید کتابهای صوتی و سهلالوصول کردن مطالعه برای اقشار مختلف جامعه، به همین میزان یا حتی بیشتر غفلت در امر تخصصگرایی در ارائه کتاب میتواند منجر به محدود ماندن مخاطبان و در نتیجه عدم رشد سرمایه مالی اپها، از دست دادن قشر دانشجو و دانشگاهی به عنوان مخاطبانی پویا و فعال و از همه مهمتر مغفول ماندن نقش راهبری در ترویج کتابخوانی در توسعه فرهنگی اجتماع خواهد شد.