تاثیر استرس بر بهرهوری کارکنان در سازمانها
امروزه ما در فرهنگی زندگی میکنیم که هر چه فرد در محیط کار خود پرمشغلهتر و پراسترستر به نظر برسد، در نتيجه آن شغل مهمتر و با ارزشتر است. اما این استرس بيشتر میتواند برای انسان بسیار مضر باشد.
استرس حسب تعريف عبارت است از واکنش فیزیکی و روانی که بدن در مواجهه با شرایط سخت یا چالشبرانگیز از خود نشان میدهد. مدیریت استرس نيز کاهش اثرات منفی ناشی از استرس و کمک به بهبود و سلامت جسم و روان افراد است.
موقعیتها و رویدادهای متفاوتی در زندگی انسان وجود دارد که میتوانند منبع بالقوهای برای ایجاد استرس و پیامدهای ناشی از آن باشند. عوامل محیطی، فردی و سازمانی از تاثیرگذارترین عوامل بر سطح اضطراب کارکنان ميباشند. استرس سازمانی از تعاملات بین منابع انسانی با محیط سازمان نشأت گرفته که معمولا سبب ایجاد تغییرات روانی در فرد شده و عملکرد عادی او را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
به طور كلي برخی از اثرات زيانبار استرس مواردی مانند ايجاد مشکلات جسمی و عاطفی و به خطر افتادن سلامتي، آسيبپذيريهاي اجتماعي، مشکلات خانوادگی، عدم روابط کاری مناسب، تحویل کار ناقص و با کیفیت پایین، بروز اشتباهات مكرر در کار، اتلاف وقت، افزایش هزینهها و…. است که بر میزان بهرهوری منابع انسانی در سازمانها اثر دارد.
استرس در محیط کار با توجه به تعریف سازمان بهداشت جهانی بيشتر در شرایطی رخ ميدهد که از کاركنان خواسته شود تا کارهایی را انجام دهند که از دانش، توانایی و مهارتهای آنها فراتر است، حال آن كه از طرف همتایان، سرپرستان و مدیران خود نيز حمایت نمیشوند. کارکنان بر اساس نتايج اين تحقیقات، انتظارات غیرواقعی مدیران همراه با حجم کاری سنگین و مهلتهای زمانی کوتاه را از جمله عوامل استرسزا در محيط كار ناميدهاند چرا که اين احساس با افزایش حجم کاری بوجود ميآيد كه ساعات کافی برای انجام هر کاری وجود ندارد.
عوامل اصلی استرسزا در کارکنان که اصولا مدیران موجب ميشوند، بعضا عبارتند از: ساختار سازمانی و سبک مدیریتی نادرست، مبهم بودن وظايف و نقش سازمانی، تبعیض، حجم کاری زياد در محدوده زمانی كم، انتظارات غیرواقعی و بیش از حد، فضای رقابتی شدید و كاذب، عدم امنیت شغلی، برخوردهای عاری از احساس و مطالبهگرانه، عدم ایجاد فرصت مناسب برای پیشرفت و رشد کارکنان، دستمزد و حقوق کم، سیستم پاداشدهي نامناسب، فشار نامتعارف برای پرهیز از خطا، نظارت بيش از اندازه و چک شدن لحظهای كاركنان توسط سرپرستان، ساعتهای طولانی کاری و…. ضمن آنكه افرادی که بسیار دورتر از محل کار خود زندگی میکنند برای حضور به موقع در محیط کار با در نظر گرفتن مشكلات حمل و نقل و ترافيكهاي سنگين روزانه در عمل استرس بيشتري را تجربه خواهند كرد. البته ظهور دورکاری میتواند این استرس يا استرسهاي ناشي از آلودگيهاي زيستمحيطي و عوامل مشابه ديگر را کاهش داده و یا به طور کامل از بین ببرد، اما ثبات شغلی فرد را به خطر انداخته و باز هم عامل استرسزا دیگری را به وجود خواهد آورد.
یکی ديگر از مهمترین عوامل سازمانی که میتواند به ایجاد استرس در کاركنان دامن بزند این است که مدیر مدام به آنها بگوید چه کاری را چگونه انجام داده و به چه کسانی باید پاسخگو باشند. زمانی که فرآیندهای سازمانی به درستی تعریف و پیادهسازی نشوند، کارکنان در انجام وظایف خود احساس سردرگمی میکنند و استرس آنها برای ارائه یک خروجی با کیفیت بيش از پيش بالا میرود.
اما با توجه به مشكلات ياد شده فوق چه بايد كرد؟
مدیریت استرس علاوه بر تضمین سلامت روحی و جسمی كاركنان مزایای بسیاری دارد که منجر به بهبود کارایی و اثربخشی سازمانی خواهد شد كه بعضا عبارتند از: احساس ارزشمندی و افزایش عزت نفس كاركنان، مشارکت بیشتر در فعالیتهای تیمی، بهبود کیفیت محصولات و خدمات، کاهش خروج و جابجایی کارکنان، افزایش نوآوری و خلاقیت، رضایت شغلی بیشتر، کاهش هزینهها و … . مديران به منظور مدیریت استرس در محل کار بايد بتوانند نشانههای کارکنان پراسترس را به درستي تشخیص داده و به موقع وارد عمل شوند.
در خاتمه لازم به ذكر است اگر چه استرس به شدت بهرهوری منابع انسانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد، اما نكته اساسي كه در هنگام مديريت استرس بايستي به آن توجه شود اين مساله است که هر چند سطح استرس بیش از حد بالا منجر به تضعیف عملکرد كاركنان خواهد شد، اما سطح بسیار پایین آن نيز ميتواند موجب بيتفاوتي کاركنان نسبت به کار خود شود که اين عوامل در هر دو صورت بهرهوری در سازمان را پایین خواهد آورد. در نتیجه برای بالا بردن بهرهوری معمولاً سطح متناسب و معقولي از استرس در سازمان توصيه شده است تا منابع انسانی بهتر کار کرده و بهرهوری در سازمان افزایش یابد.
موقعیتها و رویدادهای متفاوتی در زندگی انسان وجود دارد که میتوانند منبع بالقوهای برای ایجاد استرس و پیامدهای ناشی از آن باشند. عوامل محیطی، فردی و سازمانی از تاثیرگذارترین عوامل بر سطح اضطراب کارکنان ميباشند. استرس سازمانی از تعاملات بین منابع انسانی با محیط سازمان نشأت گرفته که معمولا سبب ایجاد تغییرات روانی در فرد شده و عملکرد عادی او را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
به طور كلي برخی از اثرات زيانبار استرس مواردی مانند ايجاد مشکلات جسمی و عاطفی و به خطر افتادن سلامتي، آسيبپذيريهاي اجتماعي، مشکلات خانوادگی، عدم روابط کاری مناسب، تحویل کار ناقص و با کیفیت پایین، بروز اشتباهات مكرر در کار، اتلاف وقت، افزایش هزینهها و…. است که بر میزان بهرهوری منابع انسانی در سازمانها اثر دارد.
استرس در محیط کار با توجه به تعریف سازمان بهداشت جهانی بيشتر در شرایطی رخ ميدهد که از کاركنان خواسته شود تا کارهایی را انجام دهند که از دانش، توانایی و مهارتهای آنها فراتر است، حال آن كه از طرف همتایان، سرپرستان و مدیران خود نيز حمایت نمیشوند. کارکنان بر اساس نتايج اين تحقیقات، انتظارات غیرواقعی مدیران همراه با حجم کاری سنگین و مهلتهای زمانی کوتاه را از جمله عوامل استرسزا در محيط كار ناميدهاند چرا که اين احساس با افزایش حجم کاری بوجود ميآيد كه ساعات کافی برای انجام هر کاری وجود ندارد.
عوامل اصلی استرسزا در کارکنان که اصولا مدیران موجب ميشوند، بعضا عبارتند از: ساختار سازمانی و سبک مدیریتی نادرست، مبهم بودن وظايف و نقش سازمانی، تبعیض، حجم کاری زياد در محدوده زمانی كم، انتظارات غیرواقعی و بیش از حد، فضای رقابتی شدید و كاذب، عدم امنیت شغلی، برخوردهای عاری از احساس و مطالبهگرانه، عدم ایجاد فرصت مناسب برای پیشرفت و رشد کارکنان، دستمزد و حقوق کم، سیستم پاداشدهي نامناسب، فشار نامتعارف برای پرهیز از خطا، نظارت بيش از اندازه و چک شدن لحظهای كاركنان توسط سرپرستان، ساعتهای طولانی کاری و…. ضمن آنكه افرادی که بسیار دورتر از محل کار خود زندگی میکنند برای حضور به موقع در محیط کار با در نظر گرفتن مشكلات حمل و نقل و ترافيكهاي سنگين روزانه در عمل استرس بيشتري را تجربه خواهند كرد. البته ظهور دورکاری میتواند این استرس يا استرسهاي ناشي از آلودگيهاي زيستمحيطي و عوامل مشابه ديگر را کاهش داده و یا به طور کامل از بین ببرد، اما ثبات شغلی فرد را به خطر انداخته و باز هم عامل استرسزا دیگری را به وجود خواهد آورد.
یکی ديگر از مهمترین عوامل سازمانی که میتواند به ایجاد استرس در کاركنان دامن بزند این است که مدیر مدام به آنها بگوید چه کاری را چگونه انجام داده و به چه کسانی باید پاسخگو باشند. زمانی که فرآیندهای سازمانی به درستی تعریف و پیادهسازی نشوند، کارکنان در انجام وظایف خود احساس سردرگمی میکنند و استرس آنها برای ارائه یک خروجی با کیفیت بيش از پيش بالا میرود.
اما با توجه به مشكلات ياد شده فوق چه بايد كرد؟
مدیریت استرس علاوه بر تضمین سلامت روحی و جسمی كاركنان مزایای بسیاری دارد که منجر به بهبود کارایی و اثربخشی سازمانی خواهد شد كه بعضا عبارتند از: احساس ارزشمندی و افزایش عزت نفس كاركنان، مشارکت بیشتر در فعالیتهای تیمی، بهبود کیفیت محصولات و خدمات، کاهش خروج و جابجایی کارکنان، افزایش نوآوری و خلاقیت، رضایت شغلی بیشتر، کاهش هزینهها و … . مديران به منظور مدیریت استرس در محل کار بايد بتوانند نشانههای کارکنان پراسترس را به درستي تشخیص داده و به موقع وارد عمل شوند.
در خاتمه لازم به ذكر است اگر چه استرس به شدت بهرهوری منابع انسانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد، اما نكته اساسي كه در هنگام مديريت استرس بايستي به آن توجه شود اين مساله است که هر چند سطح استرس بیش از حد بالا منجر به تضعیف عملکرد كاركنان خواهد شد، اما سطح بسیار پایین آن نيز ميتواند موجب بيتفاوتي کاركنان نسبت به کار خود شود که اين عوامل در هر دو صورت بهرهوری در سازمان را پایین خواهد آورد. در نتیجه برای بالا بردن بهرهوری معمولاً سطح متناسب و معقولي از استرس در سازمان توصيه شده است تا منابع انسانی بهتر کار کرده و بهرهوری در سازمان افزایش یابد.