ناگفتههای ایمانی خوشخو از تعطیلی شورای هنر و اختلاف صداوسیما و وزارت ارشاد
تشکیل شورای هنر یکی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1377 است که از آن زمان تا سال 1388 به صورت مستمر 59 جلسه را برگزار کردند. اما به دلیل مشکلاتی که از سال 88 اتفاق افتاد این جلسات تعطیل شد. محمدحسین ایمانی خوشخو که چند هفتهای است توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان دبیر شورای هنر انتخاب شده از این تعطیلی و وقفه چند ساله میگوید.
در کارنامه اجرایی ایمانی خوشخو میتوان به معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی، مدیرکل مرکز آمار و برنامهریزی پژوهشهای فرهنگی و هنری، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون آموزشی جهاد دانشگاهی کل کشور، رئیس دانشگاه علم و فرهنگ و … اشاره کرد.
همچنین از جمله فعالیتهای علمی و پژوهشی وی، مجری طرح پژوهشی “بازبینی و اولویتبندی کشورهای هدف گردشگری جمهوری اسلامی ایران، مسئول و ناظر علمی پروژههای تحقیقاتی، عضو هیأت تحریریه نشریه علمی- پژوهشی “مطالعات گردشگری” پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی واحد مشهد و … است.
او این روزها فارغ از دبیری شورای هنر مسئولیت پارک ملی علوم و فناوریهای نرم و صنایع فرهنگی را نیز برعهده دارد.
* بگذارید در ابتدای این گفتوگو از پارک ملی علوم و فناوریهای نرم و صنایع فرهنگی صحبت کنیم که برای خیلی از مخاطبین آشنا نباشد. یک مقداری درباره این پارک صحبت کنید که چه کارکردهایی دارد؟
امروزه نقش پارکهای علم و فناوری در کشور مشخص شده است. بیش از 40 پارک در کشور مشغول فعالیت هستند و ایده اصلی این پارکها را مقام معظم رهبری وقتی دباره اقتصاد دانشبنیان صحبت کردند مطرح فرمودند و افکار جوانان را به این سمت سوق دادند.
پارکها در حوزههای مختلف تشکیل شدند، اما در این پارکها یک نقیصهای وجود داشت و آن توجه به اولویتهای حوزه فرهنگ و هنر بود که کمتر توجه میشد. ما در سال 1397 این پیشنهاد را به وزارت علوم دادیم یک پارک اختصاصی راجع به فرهنگ و هنر و صنایع فرهنگی و فناوریهای نرم تأسیس شود، مجوز داده شد.
پیشبینی میکردیم اگر این پارک تشکیل شود بسیاری از ایدهپردازانی که ملجأ و پناهی برای خودشان نمیبینند به طرف پارک میآیند. حتماً میدانید ما همیشه میگوییم در کشور بخش فرهنگ کمک بگیر است. دولت، مجلس پول بدهید ما کار فرهنگی کنیم!
فکر کنم در تنها کشوری که این وضعیت وجود دارد کشور ما است. در همه جای دنیا بخش فرهنگ بخش مولد در کشور است مثل بخشهای دیگر. یعنی در واقع در درآمد ملی کشور نقش دارد. ما همین بحث را گرفتیم به سمتی برویم ایدههای فرهنگی تبدیل به محصولات فرهنگی شود.
با توجه به غنای کشور ما در امر منابع فرهنگی و دینی چرا ما باید تولیداتمان به گونهای باشد نتوانیم آنها را به کشورهای دیگر صادر کنیم؟ با توجه به بازارهای خوبی که در خارج داریم. همین موضوعات باعث شد این پارک به عنوان اولین پارک تخصصی در کشور، تأسیس شود.
میدانید که بیش از 140 شرکت دانشبنیان و خلاق در حوزههای مختلف فناوریهای نرم که عمدتاً برپایه علوم انسانی است فعالیت دارند. نکتهای که همیشه میگوییم علوم انسانی یعنی فارغالتحصیل بیکار و در این پارک علوم فناوری به دنبال شکستن این تلقی هستیم.
بخش صنایع فرهنگی هم از جمله پویانمایی و بازیها که بسیار الان بازار خوبی دارد. همچنین بحث طراحی لباس، زینتآلات و جواهرات، اتفاقاتی که به اقتصاد نزدیک میشود. هنرهای تجسمی و هنرهای دستی مجموعه فعالیتهایی هستند که این شرکتها در پارک به آن مشغولاند و به تازگی محصولاتشان را به نمایش گذاشتیم؛ بسیار تأثیرات خوبی در شناخت دستاندرکاران، مسئولان و مردم از حوزه صنایع خلاق و فرهنگی گذاشت.
* وارد بحث شورای هنر بشویم؛ شاید برای مخاطبین ما جالب باشد که شورایی در سطح رئیسجمهور و مدیران ارشد نظام، درباره فرهنگ و هنر بحثهای جدّی میشود. اما چند سالی این شورا فعالیت نداشت و نسبت به حضور و جایگاهش غفلت شد. تا اینکه در دولت سیزدهم احیاء شد. چند روزی است که حضرتعالی به عنوان دبیر این شورا انتخاب شدید. میدانید که یکی از کارهای اصلی این شورا، ایجاد هماهنگی میان نهادهای فرهنگی و همچنین ایجاد زمینه انتقال درست فرهنگ غنی و اصیل ایرانی به نسل جدید است. یک مقداری درباره جایگاه دبیری شورای هنر بفرمایید و تأثیرگذاری و کارکرد این شورا که سالها مغفول مانده بود و در این دولت، احیاء شد.
یکی از دستاوردهای مهم عصر انقلاب اسلامی، تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. همانطور که میدانید بخش فرهنگ، علم و دانش به حوزههای مختلفی مربوط میشود به آموزش عمومی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت علوم، در فرهنگ و هنر وزارت ارشاد و میراث فرهنگی؛ همه اینها متولیان حوزه علم و دانش و فرهنگاند. طبیعی است هر کسی در حیطه کاری خودش فعالیت کند طبق قانون و وظایفی که قانون برعهده او میگذارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی که تشکیل شد به عنوان مرجعی برای هماهنگی و اتخاذ تصمیمهای کلان در این حوزه، تا یک وحدت رویهای در حوزه سیاستگذاریها و تصمیمات در مورد حوزه فرهنگ و هنر داشته باشیم.
اقدامات خوبی انجام شد که یکی از آنها تشکیل شوراهای اقماری بود که وارد موضوعات جزئیتر و تخصصیتر شود؛ مثل شورای فرهنگ عمومی، شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و همچنین شورای هنر. این شورای هنر قبل از سال 88 فعالیت داشت، طبق اساسنامهای که آن موقع وجود داشت. هر دوره یکی از مسئولان فرهنگی که عضو شورا بودند ریاست آن را عهدهدار میشدند.
بعد از اینکه آن دوره فرهنگستان تمام شد، شورا تعطیل شد. در دوره مدیریتهای بعدی علیرغم تلاشهایی که انجام شد؛ خود بنده تلاشهایی کردم موفق نشدم و به ناچار یک کمیسیون هنر و معماری در زمان آقای مخبر در دبیرخانه تشکیل شد تا اندازهای جای خالی شورا را پُر میکرد.
در دولت سیزدهم آقای اسماعیلی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شدند، دیدم شرایط مطلوب است و همچنین صحبتهایی با مسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتم و گفتم جای این شورا خالی است. ببینید اهمیت شورا اینجاست که ما همواره از نابسامانیهای حوزه هنر، از تعدد مراکز تصمیمگیری و از عدم کادرسازی میگوییم یا اینکه ما در دوران کودکی و نوجوانی هنر را رها میکنیم اما در دوران جوانی میخواهیم دنبال دستاوردهای هنر باشیم.
اینکه هنرمندان در جریان پیشرفت، اقتصاد و فرهنگ کشور تکلیف خودشان را نمیدانند، کجای کار هستند؛ این همه مسئله همه اینها در اساسنامه شورای هنر آمده؛ آقای اسماعیلی وزیر ارشاد گفتند این مسئله خیلی توجیه درستی است و ما اولین جلسه را تشکیل دادیم به انتخاب اعضای شورا خود وزیر، رئیس شورا شدند و کار شروع دوبارهای پیدا کرد.
خوشبختانه طی این دو سالی که از عمر این دولت میگذرد ما مرتب هر دو هفته یک بار جلسه داشتیم. مسائل بسیار مهمی را در این شورا به تصویب رساندیم. میدانید که بعد از تصویب در شورای هنر به شورای عالی انقلاب فرهنگی میرود با بحث کمتر و سرعت بیشتر به تصویب نهایی برسد.
از همان موقع تشکیل شد، شاهد این نکته بودیم که در گذشته ما این شورا را داشتیم شاید الان برخی از نابسامانیها وجود نداشت. مسائل مهمی در این شورا مطرح شده از جمله بحث سینما؛ در گذشته آییننامههای مختلفی در سینما داشتیم در مرحله اجرا، امروز میبینیم مشکل دارند. همه این آییننامهها را ما یک بازنگری کردیم.
مثلاً در حوزه صدور مجوز فیلم و صدور فیلمنامه، میبینیم یک دوره فیلمنامه تصویب میشود به مرحله تولید میرسد اما پروژه با مشکل مواجه میشود. تهیهکننده آمده سرمایهگذاری کرده ممکن است نیاز به اصلاحات کلی داشته باشد باید چه کار کرد. باید خسارت را داد یا دوباره باید ساخت. از این نوع مسائلی که هم بخشهای نظارتی درگیر آن میشوند و هم خود اهل سینما را مورد بازنگری قرار دادیم.
* یکی از مصداقهای همین خلأهای موجود را میتوان در اختلاف بین ارشاد و صداوسیما برای نظارت بر نمایشخانگی دانست آیا در این زمینه هم ورود کردید؟
بله؛ از این نوع مسائل در شورا مورد توجه قرار گرفت. یا بحث سند موسیقی که بعد از 40 سال هنوز ما یک خط قانون مصوب یک مرجع قانونگذاری راجع به موسیقی نداریم. این همه توسعه و مسائل این هنر، هنرهای موسیقی زیرزمینی و … حمایت از موسیقی سنتی و اصیل و توسعه بیرویه پاپ همه اینها مسائل است. از قول خود هنرمندان موسیقی اصیل میگویم؛ سند موسیقی بعد از چندین جلسه چالشبرانگیز، تصویب شد و به صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی رفته تا آنجا بررسی نهایی شود.
یا همان بحث صداوسیما که شما مطرح کردید؛ بالأخره دورهای متولی سینمایخانگی، وزارت ارشاد بود. به دلایلی این مسئولیت به صداوسیما سپرده شد. یکی دو بار در شورای هنر با حضور نمایندگان صداوسیما بحث کردیم مشکلاتش الان کمتر شده و روی روالی افتاده است.
یک تقسیم مسئولیتی بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیما در این زمینه اتفاق افتاده؛ این مسائل به این مهمی الان در شورای هنر مورد توجه قرار میگیرد و همچنان پیش میرویم و بحث میکنیم.
یا بحث آموزشگاه آزاد هنری؛ شما میدانید یک مجموعهای از آموزش هنر بر دوش اینهاست. چطور نظارت میشوند؛ چه آموزشهایی داده میشود. یک بازنگری بر آییننامه صدور مجوز آموزشگاه آزاد هنری نیز انجام شده است.
* در میانِ صحبتهایتان به نکات مهمی اشاره کردید. بگذارید درباره آموزشگاههای هنری صحبت کنیم. بسیاری از علاقهمندان بازیگری و دیگر شاخههای هنری وجود دارد که نسبت به این آموزشگاهها بعضاً ضربه خوردهاند. در واقع یک چراغ سبز واهی به آن علاقهمند و هنرجو نشان میدهند. در آموزشگاهی برای تربیت نیروی انسانی جایگاهی ندارد و حتی پول هنگفتی را به عنوان شهریه میپردازد اما اتفاقی به لحاظ پیشرفت و آموزش و پرورش در این حوزه برای او نمیافتد. سرخورده میشود و نسبت به فرهنگ و هنر یک تنفری برای او شکل میگیرد. یک مقداری بیشتر درباره این آموزشگاههای هنری بفرمایید که برای جلوگیری از این کلاهبرداریها و تخلفات آموزش درست در این زمینه پیش برود چه کاری را در شورای هنر در دستور کار دارید؟
بیش از 1000 آموزشگاه آزاد هنری داریم که در رشتههای هنری و سینمای ما در حال فعالیت هستند. در این آموزشگاهها با سه گروه مواجهیم؛ یک بخشی طالبان آموزشاند؛ جوانان مخصوصاً علاقه دارند و یک بخش هم خود مدرسین و هنرمندان هستند و یک بخشی هم مدیریت آموزشگاهها هستند.
در کنار این سه ضلع، یک بخش ناظر داریم که وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی است. ما در گذشته سابقه آموزشگاهها را میبینیم ضمن اینکه مزایایی دارند، تابلو و ورود و خروج در آنها مشخص است اما به دلایلی آن نقش اصلیشان (مسائل اقتصادی) را کمرنگ کردند.
* یکی از آن نکاتی که به آن اشاره کردید و گذرا از آن عبور کردید موضوع تعدد نهادهای تصمیمگیرنده در حوزه فرهنگ و هنر بود. یکی از آسیبهای مهم در امور فرهنگی ایران موضوع موازیکاری نهادها و البته تعدد نهادها است آیا شورای هنر میتواند در این زمینه گرهگشا باشد و این نقایص را برطرف کند؟ برنامهای برای حذف موازی کاری و جلوگیری از هدر رفت منابع دارید؟
ما نهادهایی داریم مستقیماً در امر هنر مسئولیت و دخالت دارند، یک نهادهایی هم غیرمستقیم. ما در وهله اول نهادهایی که مستقیماً در این امر ورود پیدا میکنند را شناسایی کنیم و به آنها مسئولیت بدهیم مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری و صداوسیما؛ یک نهادهایی هم نقششان مهم است اما غیرمستقیم مثل آموزش و پرورش فعالیت دارند. شما امروز با جوانان جدیدی روبرو هستید که به آنها نسل Z گفته میشود که ذائقهشان چیز دیگری است. این ذائقه باید از کجا شکل میگرفت که نگرفت. از دوران مهدکودک باید شکل میگرفت. ما ازآنجا باید ذائقه این جوان امروز را شکل میدادیم که چه موسیقیهایی، چه فیلمی و…
شما در آموزش و پرورش ببینید وضعیت هنر به چه صورت است و هنر چه جایگاهی دارد؟ نمیدانم هنوز آن زنگهای هنر سابق هستند یا نیستند؟! یا نقش چرخ پنجم را بازی میکنند اگر کلاس دیگری اولویت داشت بیاییم زنگ هنر؛ همین الان اجرای موسقی اصیل و سنتی ما در آموزش و پرورش با سازهای سنتی منع داریم. شاید غیرقانونی هم باشد اما بعضاً دیده میشود یک نوع موسیقیهای آنچنانی گذاشته میشود گویی منعی وجود ندارد. در مهدکودکها خیلی این اتفاق میافتد.
بچهها از آن موقع گوش و ذهنشان درگیر است یک مقداری بزرگتر میشوند به سطوح راهنمایی و دبیرستان میروند و یا دانشگاه دیگر نمیتوان آنها را به سمت آن موسیقیهای اصیل و سنتی برد. به راحتی میگویند با شنیدن موسیقی سنتی خوابمان میبرد و آن نوع موسیقیهای آنچنانی که در همان مهدکودکها به گوششان آشناست را دوست دارند. برای اینکه آنجایی که باید پرورش نیافتند.
یک بحثی هم در دستور داریم وضعیت هنر در آموزش عالی؛ شما چندین هزار دانشجوی موسیقی و تئاتر و تجسمی دارید؛ واقعاً کشور این همه نیازمند است، کجا آن را بررسی کردیم. این قدر گرفتن دانشجوی هنری با چه سیاستی بوده؛ اینها را فارغالتحصیل میکنید در واقع به خیل عظیم هنرمندان بیکار اضافه کردید. این دستگاهها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در امر هنر مداخله کردند باید خوب شناسایی شوند و یک بار در قانون مسئولیتهای این دستگاهها توسط مجلس شورای اسلامی تجدیدنظر شود.
چون این قانون در مجلس است و آنها میتوانند تجدیدنظر کنند؛ واقعاً درست است در ظاهر معیشت و اقتصاد مهم است اما اگر این اتفاقات درست در کنار هم قرار نگیرند و از فرهنگ و هنر غافل شوید این زحمتها هم به هدر میرود. آنقدر جایگاه فرهنگ و هنر جایگاهی مهمی است که به نظر مقام معظم رهبری همچون روغنی است در یک سیستم صنعتی بین چرخه و دندهها حرکت میکند یا تعبیرِ صیقلدهنده که شاید برای امام(ره) است؛ صیقلدهنده روح است هنر و به اینها کم توجه هستیم.
به مسئولین نزدیک میشویم خیلی توجیهها وجود دارد مسائل اقتصادی مهم است برای هنر یک فکری میکنیم. یک فکری به حالِ هنر میکنیم برای جوان امروز جامعه با این ذائقههای سطحی که اتفاق افتاده چه کار کنیم. شکل و ساختار انسان امروز در دوران کودکی و بعد از آن شکل میگیرد نباید از آن غافل بشویم، غفلت است که چنین وضعی را پیش میآورد.
* درست به نسل z اشاره کردید ذائقه درست انجام نشده در سرانه مطالعه، نگاه همین نسل و جوانها به فضای موسیقی، از چه فیلمهایی استقبال میشود و چه فیلمهای خوبی دیده نمیشود. بسیاری از کارشناسان فاصله زیادی با اصول فرهنگی کشورمان گرفتهاند شورای هنر چطور میتواند دوباره آنها را به مسیر اصلی بازگرداند؟
الان در شورای هنر دو سه موضوع داریم که در دستور کار بررسی است. یکی آمایش رشتههای هنری دانشگاه است. همین بحثی را که به آن اشاره کردم. یک مصوبهای داشتیم بسیار مصوبه خوبی بود. شاید در تاریخ هنر کشور بعد از انقلاب اسلامی بحث آموزش استاد شاگردی است. هنرمندان شاخص از دانشگاه درآمدند یا از نظام استاد شاگردی؟ اکثر آنها نظام استاد شاگردی. ما چند سالی است به دنبال احیای این نظام آموزشی هستیم. با یک مشکلی در این میان روبرو بودیم فردی که داخل سیستم میآید اجازه میگیرد از استادش آموزش عالی را قبول دارد یا خیر؟ اگر قبول نداشته باشد انگیزههای ورودی کمتر میشود.
بالأخره بعد از پیگیریهای فراوان، آموزش عالی این نظام را قبول کرد. الان در دانشگاه استاد فرشچیان به صورت آموزشی اجرا میشود و بعداً در دانشگاه هنر توسعه پیدا کند. بنابراین هنرمند در کنار استاد فقط هنر یاد نمیگیرد اخلاق، تعهد و ایمان هم یاد میگیرد؛ همه با هم به هنرجو فرا داده میشود.
اما سیستم آموزش عالی مخصوصاً در حوزه هنر شاید خیلی با اینها همخوان نباشد. یا در بحث آموزش و پرورش یک بار به طور جدّی جایگاه هنر در آموزش و پرورش را بررسی کنیم. آیا نمیتوان حتی به شکل رسمی و فوق برنامه به هنر بیشتر به آن توجه کنیم. در سند موسیقی اشاره کردیم دانشآموزی که به هنر علاقهمند است نباید با یک ساز ایرانی آشنا شود؟
ببینید چقدر فرق میکند از کودکی ذهن او با این فضا آماده میشود یا در حوزه تجسمی و در حوزههای دیگر؛ بنابراین آموزش عالی در بخش آمایش هنر و نظام آموزش هنر در آموزش و پرورش در وزارت ارشاد و بخش هنرستان و آموزشگاههای هنری همه فعالیتهایی است که اگر توفیق باشد در شورای هنر پیگیری میکنیم.
* کمی درباره نشان ایران فرهنگ توضیح بفرمایید آیا این نشان حکم نشان استاندارد برای کالاهای صنعتی را دارد و میتواند تضمینکننده حقوق مصرفکننده و همچنین تولیدکننده اثر باشد؟
ما دو مصوبه خیلی خوب در آخرین جلسه شورای هنر داشتیم یکی نشان ایران فرهنگ بود و یکی هم دهکده صنایع فرهنگی. دو مصوبهای که اولین بار در کشور اتفاق افتاده است. فلسفه نشان ایران فرهنگ چیست؟ یک وسیله برقی میخواهید خرید کنید شما نشان استاندارد آن را میبینید میزان مصرف برق و کیفیت و بقیه عوامل آن؛ یک محصولی را به لحاظ فرهنگی و هنری نمره بدهید که آیا شاخصهای استاندارد این محصول در چه حدی است به تعبیری ایزوی فرهنگی را دارد یا خیر؟ ما در کشورمان چنین شاخصهای را لحاظ نشده بودیم.
میخواهید برای فرزندتان یک کار فرهنگی و هنری تهیهکنید؛ خیلی خانوادهها درگیرند یک بازی بگیرند خودشان باید سه مرتبه آن بازی را ببینند تا بتوانند به راحتی در اختیار فرزندشان قرار بدهند یا در حوزه انیمیشن هم به همین صورت است. یک نشان ایران فرهنگ میتواند استانداردها و شاخصههای فرهنگی و هنری آن محصول را به سمع و نظر مخاطب برساند. این نشان با توجه به توسعه فرهنگ و هنر در کشور یک امر بسیار لازم و ضروری بود.
دوم دهکده صنایع فرهنگی بود که الان تعدادی از کشورها داریم؛ این دهکده محلی است برای عرضه محصولات فرهنگی، فرآیند تولید و فرورش آثار، صادرات فرهنگی که همه اینها در یک محل هست که خودش یک جاذبه گردشگری میتواند باشد. این را پیشنهاد دادیم وزیر ارشاد استقبال کردند و قرار است به همراه پارک صنایع فرهنگی در اولین فرصت این دهکده اولین مجموعهای با این عناصری که اشاره کردم در کشور تأسیس شود.
* براساس اسناد موجود شناسایی و نقد جریانات هنری در کشور به عهده شورای هنر است در این زمینه موضوع هنرهای اعتراضی را چطور ارزیابی و شناسایی کردهاید و آیا فرایندی برای مقابله با این جریان وجود دارد؟
ما از دو سه سال بعد از انقلاب مخصوصاً بیشتر از جنگ، مقولهای به نام تهاجم فرهنگی داشتیم که خداوند بر تأییدات مقام معظم رهبری بیفزاید شاید جزو اولین افراد و کسانی که دائماً به این موضوع اشاره میکردند، بودند. آن موقع شاید بسیاری میگفتند مگر تهاجم فرهنگی وجود دارد یا اصلاً به فرهنگ تهاجم میشود؟
کشورها کار خودشان را میکنند. اما وقتی که دشمن در جنگ 8 ساله، پیروز نشد و ایران اسلامی ثابت کرد که قدرت و ریشهاش آن قدر زیاد است با یک باد جا به جا نمیشود به سمت حوزه فرهنگ آمدند برای اینکه بنیادهای اعتقادی مخصوصاً نسل جوان ما را متزلزل کنند.
تهاجم هم مشخص بود در حوزههای مختلف مخصوصاً تولیدات غربی را به اشکال مختلف وارد کردند و متأسفانه در دورههایی مدیریتها چشمانشان را بستند و گفتند یک تبادلی است و نکتهای ندارد. این طرف دستها بسته شد و آن طرف دستها باز شد. این اتفاق افتاد و شما وقتی تولید نکنید دیگران برای شما تولید میکنند.
شما وقتی برنامه نداشته باشید حتماً دیگران برای شما برنامه دارند. متأسفانه این اتفاق افتاد در دورههایی که جدّیتر دستگاهها پای کار آمدند مؤسسات خوبی که واقعاً تناسبی هم دارد در بخشهایی که انتظار نبود مثل موسسه اوج به تولیدات فاخر دست پیدا کردند و همچنین ارشاد و فارابی و بخشهای دیگر یعنی خطر را احساس کردند.
همه بسیج شدند برای مقابله با این مقوله و تا اندازهای جلوی خطر را گرفتند؛ هنوز خطر احساس میشود. من مسئلهای که از ابتدا تا الان گفتم یکی از اهداف این است که ما با عمل جلوی تهاجم فرهنگی را بگیریم نه با نگرانی. نگرانی میآید باید کار کرد در این قضیه و مجلس با بودجههایی که باید بگذارد این پس در بحث تهاجم فرهنگی بوده است.
اما مدل جدید تهاجم فرهنگی شاید به تعبیر شما هنرهای اعتراضی باشد. هنر اعتراض دو گونه اتفاق میافتد؛ یکی با هنر با ظرفیت هنری میآیید نقد میکنید، یک نقد سازنده با کاریکاتور، با پویانمایی و یا با یک تئاتر طنزگونه روی صحنه که مسئولیت تئاتر یکی از اینهاست. یا روی پرده سینما یک فیلمی پخش میشود که نقدهای سازندهای دارد.
بستگی دارد ذهن و فکر طراح چه باشد. طراح آیا در مجموعه این کشور عزیز ایرانی اسلامی میآید وارد این حوزه اعتراض میشود یا طراح در بیرون است و تولید در داخل. بعضاً میبینیم کارهایی که واقعاً نه در شأن فرهنگ و هنر ماست و به لحاظ هنری کمارزش است چون بولندگوی اعتراض است با امواجی روبروست اما طراح آن طرف است خارج از یک نظام فرهنگی دایر در کشور و چیز خوبی نیست و هیچ کشوری هم این نکته را برنمیتابد.
آزادترین کشور هم ببیند از بیرون به آن تیر میزنند مقابله میکند اما در داخل فکر داخلی و هنرمند داخلی که چارچوبها را قبول دارد در این عرصه هیچ اشکالی ندارد و این اعتراض باعث سازندگی میشود و راهگشا خواهد بود.