ما به بیداری علمی نیاز داریم

صالحی در ابتدای گفتگو با سیاوش صفاریان پور در برنامه تلویزیونی چرخ، درباره فعالیت های خود گفت: به دلیل اینکه استاد دانشگاه هستم همیشه مشغول پژوهشم، کار عمده من در زمینه لیزر و مخابرات لیزری است. این روزها کار خیلی خوبی که داریم انجام می دهیم و فکر می کنم در دنیا هم خیلی به آن توجه می کنند؛ طراحی و ساخت سیستم های لیزر مخابراتی است که در زیر دریا و آب ها در قالب طرح های مخابراتی انجام می شود. کار بسیار سختی است زیرا نور در آب به سادگی انتشار پیدا نمی کند و باید فرستنده ها و گیرنده های نوری را طوری تعبیه کنید که بتوان اطلاعات را و خصوصا اطلاعات با سرعت بالا را منتقل کنید. این است که ما ترفندی به کار بردیم مانند سیستم های موبایل؛ آنتن می گذاریم در کف دریا به عنوان مثال خلیج فارس، آنتن های مختلف نوری می گذاریم که وقتی که زیردریایی و یا هر چیزی بخواهد مسیری را طی کند، این سیستم مخابراتی بتواند با آن هماهنگ شود. کاربری اصلی این خطوط و مخابرات نوری جهت یابی، اکتشاف، امنیت و انتقال است. سیستم های مخابرات نوری از فناوری بسیار پیشرفته ای برخوردارند. خوشبختانه در ایران هم در این زمینه سرمایه گذاری شده و قدم های خوبی داریم برمی داریم.

 

چهره ماندگار کشور در ادامه با اشاره به مسیر علمی زندگی خود، اظهار کرد: من از 15 سالگی برای تحصیل از ایران خارج شدم و به مدرسه ای در بیروت رفتم و سپس به دلیل جنگ های داخلی در سال 1974 مجبور شدم لبنان را ترک کنم و به آمریکا رفتم. درجه دکتری را در 27 سالگی دریافت کردم و تا 38 سالگی در مرکز تحقیقات کار می کردم. برای بازدیدی به ایران آمدم اینجا با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردم. همسرم اصرار داشت که ایران زندگی کنیم و وقتی که ایران ماندم، دانشگاه صنعتی شریف جزء انتخاب های خیلی خوب من بود.

 

این استاد دانشگاه شریف درباره نقشه راه علمی، توسعه علمی، نقشه جامع علمی کشور و افق 1404 و مسیری کشور در این زمینه در آن قرار دارد، تصریح کرد:  در یک نگاه عادلانه می توانم بگویم که در این بیش از 20 سالی که ایران بوده ام، احساس می کنم که قدم های بسیار مهم و خوبی در کشور برداشته شده است به خصوص در قسمت آموزش. آموزش همیشه یک معضل برای ایران بود، جوانان کشور می خواستند وارد دانشگاه شوند، دانشگاه محدود بود؛ خوشبختانه یک حرکت عظیمی ایجاد شد و دانشگاه های بسیاری بنا شدند و دانشگاه آزاد اسلامی هم در این راستا کمک کرد. فکر می کنم بعد از 15 سال وقتی که آموزش مسیرش را طی کرد ما دیدیم که باید فراتر از آن قدم برداریم و اینجا بود که در سال های 1380 تا 1381 مجموعه سیاستگذاران حرکت علمی کشور تصمیم گرفتند که باید پژوهش در فضای دانشگاهی قرار بگیرد. تفاوت دانشگاه با دبیرستان این است که نه فقط باید دانشجو را آموزش بدهید بلکه طوری باید آموزش بدهید که مثل ابزاری باشد در دستش که نزدیک مرز دانش شود و از آنجا بتواند با آن ابزارها میادین ناشناخته علم را اکتشاف، اختراع و در مسیر رو به جلو به حرکت وا دارد.

ما در این زمینه هم قدم های خیلی خوبی برداشتیم و برنامه های دکترا در دانشگاه های برتر کشور اوج گرفت و بودجه پژوهشی  خیلی خوبی در اختیار دانشگاه ها قرار گرفت.

وی افزود: در اواخر دهه 80 این تب اوج گرفته پژوهش، افت می کند حال یا به خاطر نبود بودجه و وضع اقتصادی کشور و یا هر دلیلی؛ اشکال دیگری که در این فضا پیش آمد از نظر من این است که وقتی وزرای آموزش عالی عوض می شوند به دلیل وابستگی به یک دولت خاص، نظراتشان نسبت به آموزش عالی خیلی سیاسی و شخصی می شود در صورتی که علم کشور باید فراتر از این سیاستگذاری ها حرکت کند. علم یک چشمه جوشان است که اگر بخواهیم آینده تمدن اسلامی ایرانی که واقعا حق جامعه ما هست و ما ایرانی ها در طول تاریخ نشان دادیم که می توانیم سردمدار یک تمدن باشیم و در ایجاد یک تمدن نوین، شکل دهی و پرورش آن نقش داشته باشیم؛ در نتیجه من احساس می کنم که این قسمت علم کشور ما بحث بودجه دارم و ندارم شده است در صورتی که امروزه فضای علمی و جوانان نخبه کشور که آموزش های خیلی خوب دیده اند و آماده پرواز علمی هستند، هیچ ابزاری در دست ندارند. یعنی آزمایشگاه های ما سال ها است که هیچ ورودی نداشته اند، دستگاه های اندازه گیری ندارند، قطعات برای آزمایش پیدا نمی شود، بودجه ای وجود ندارد و در کل عطش قبلی کم شده است و این حیف است. من فکر نمی کنم که کشوری در دنیا امروزه باشد که جوانانش اینقدرعلاقه به علم و آموزش داشته باشند و بخواهند خودشان را سریع به مدارج عالی تحصیلی برسانند، ما باید از این فرصت استفاده کنیم.

دکتر صالحی در پاسخ به این پرسش که آیا فکر می کنید کسانی که در مراحل تحصیلات تکمیلی هستند نیاز به یک اکوسیستم و زیست بوم برای فعالیت دارند که بخشی از آن هم آزمایشگاه است، گفت: دقیقا، باید یک اکوسیستم بسته داشته باشیم که نداریم؛ ما یک سیکل داریم که دانشجویان خیلی خوب و نخبه کشور را آموزش می دهیم و بعد وسط راه یک دفعه همه چیز قطع می شود و اگر ما بخواهیم عاقلانه جلوی مهاجرت دانشجویان برجسته کشور را بگیریم باید حلقه اکوسیستم علم کشور را ببندیم. تنها چیزی که می تواند یک دانشجوی برجسته را در میهن خودش نگه دارد قسمت پژوهش قضیه است یعنی اگر ما بتوانیم پژوهش هایی انجام دهیم که جوان فکر کند این پژوهش همان پژوهشی است که اگر برود آن طرف کره زمین انجام خواهد داد، رغبت رفتنش کمتر می شود. پس پژوهش نه فقط ستون اصلی ایجاد تمدن برای یک جامعه است بلکه برای امروز کشور عزیز ما می تواند انگیزه های فراوانی برای جوانان ایجاد کند.

وی همچنین در پاسخ به اینکه آیا علم تنها باید آنچه باشد که تبدیل به فناوری و یا محصولی برای استفاده قرار گیرد و در این میان علوم پایه نادیده گرفته شوند، عنوان کرد: علوم پایه یعنی رسیدن به مرز علم و آن قسمتی که بین خالق و مخلوق ناشناخته است که خالق چگونه مخلوق را در خلقت به وجود آورده است؛ آن مرز مشترک میان خالق و مخلوق علم است. یعنی اگر ما بخواهیم بفهمیم که رموز کائنات و آفرینش چیست باید وارد آن مرزی شویم که مرز علم است و آن سمت مرز علم است که شما به خالق نزدیک تر می شوید.

از این نگاه علم پایه در حقیقت همان مرز است یعنی وقتی می توانی علم پایه را رمزگشایی کنید و بفهمید که انرژی یعنی چه، جرم یعنی چه، رابطه های این دو با هم چگونه است، الکترون در دور مدار اتم چگونه می چرخد که همگی علوم پایه هستند؛ آن زمان شما می توانید طراحی کنید و حرکت اینها را کنترل کنید از آن یک موتور بسازید، یک دستگاه الکترونیکی بسازید و… غیر ممکن است که یک کشوری بتواند بنای فناوری پیشرفته ای را ایجاد کند بدون اینکه بستر علوم پایه داشته باشد. علوم پایه در حقیقت ستون اولیه کشوری است که با فناوری می خواهد سر و کار داشته باشد زیرا علوم پایه حرف اول را می زند.

این چهره ماندگار علمی، در ادامه اضافه کرد: اگر به بنده به عنوان یک استاد بگویند تمام حرکت علمی کشور در دست شما، فردا چه می کنید؟ من اول 20 درصد تمام بودجه پژوهش کشور را به علوم پایه اختصاص می دهم. علوم پایه امروزه به جایی رسیده است که در حقیقت حیات را تعریف می کند. وقتی می خواهید به رموز حیات دست پیدا کنید باید از علوم خیلی پایه مانند کوانتوم بهره بگیرید در نتیجه باید علوم پایه را قوی کرد اگر علوم پایه قوی شود، فناوری مثل فواره ای به نمایش درمی آید که قدرت اصلی پرش و جهش آن را علم پایه ایجاد کرده است. ما در یک تحقیق به این نتیجه رسیدیم که حداقل 11 نفر برنده جایزه نوبل پشت فناوری آیفون کار انجام داده اند. در نتیجه پایه اصلی فناوری می بینیم که علوم پایه است. علوم پایه خشت بنای اصلی ما است و اگر ما بخواهیم این کشور را به طرف سکوهای رفیع علم سوق بدهیم باید به علوم پایه مان بها بدهیم و به آن بپردازیم.

صالحی با اشاره به جایگاه خوارزمی در تاریخ علم جهان، گفت: نکته دیگری که از نظر مدیریتی باید به آن نگاه کرد این است که پژوهش آیا فقط به بودجه مربوط است، خیر؛ فرهنگ است. نگاه کنید که خوارزمی 800 سال پیش راجع ه یک معادلات ریاضی مطالعه انجام داد و آن را ارائه کرد؛ آیا 800 سال پیش چیزی که خوارزمی نوشت به درد آن جامعه وقت خودش می خورد؟ خیر، فقط خودش می دانست و شاید 10 نفر از اطرافیانش؛ ولی پس از آنکه در تونل زمان و در تاریخ علم قرار می گیرد و 800 سال می گذرد و وقتی کامپیوتر اختراع می شود، وقتی متوجه می شوند زبان کامپیوتر باید یک ساختار خاصی داشته باشد متوجه می شوند که زبانی که به  دنبالش هستند، خوارزمی 800 سال پیش آن را نوشته بوده است و به همین دلیل است که واژه الگوریتم در حقیقت لاتین شده الخوارزمی است.

در تمام کتاب های ریاضیات، کامپیوتر و مهندسی وقتی واژه الگوریتم را استفاده می کنید؛ کامپیوترالگوریتم، ریاضی الگوریتم در واقع دارید می گویید کامپیوتر الخوارزمی، ریاضی الخوارزمی و … چطور شد که 800 سال بعد ما افتخار می کنیم که خوارزمی ای داشتیم که امروزه مایه مباهات سرزمین ما است. اگر آن زمان کسی می رفت و ایشان را سرزنش می کرد و می گفت این چه کاری است که داری انجام می دهی و وقتت را حرام می کنی و هیچ کارایی ندارد؛ خب امروز ما اینجا نبودیم.

دکتر جواد صالحی در پایان سخنانش ضمن تاکید بر ایجاد بیداری علمی در جامعه، اظهار کرد: بودجه در کار پژوهش بسیار مهم است ولی مسئله دیگر این است که درست است که ما از نظر علمی خیلی بالا آمده ایم و جامعه ما خیلی قوی شده است وبستر جامعه ما آبستن یک انفجاری است در جلو رفتن در مسیر علم اما جلوی آن گرفته شده است. دلیلی که من این احساس را دارم این است که هنوز در جامعه ما بیداری علمی به معنای یک حرکت جامع و کلی رخ نداده است. ما به علم بها می دهیم برایش ارزش قائل هستیم ولی به موجی به معنای بیداری علمی نیاز داریم که در جامعه فراگیر شود به صورتی که حتی شهروندان عادی ما که در خیابان راه می روند علمی راه بروند با فکر راه بروند. وقتی یک بچه به مدرسه می رود با فکر برود به مدرسه، وقتی با هم صحبت می کنیم با فکر صحبت کنیم.

اگر بستر جامعه به بیداری علمی برسد آن زمان یک وزیر خاص نمی تواند بیاید و سلیقه ای تصمیم بگیرد، دیگر در دست شخص نیست، یک بدنه بزرگ در جامعه علمی کشور است که حرکتی ایجاد می کند و هر کسی در ظرفیت کاری خودش سعی خواهد کرد به نحو احسن نقش آفرینی کند. اگر ما به این بیداری علمی برسیم و تک تک شهروندان ما با ماکسیمم ظزفیت خودشان بتوانند علم بیاموزند، علمی فکر و رفتار کنند و همه چیز بر محور علم و فرهنگ قرار بگیرد، ما به صورت خودکار و راحت یک کشور توسعه یافته، پیشرفته، طلایه دار و پرچم دار در زمینه علم خواهیم بود. از نظر من فرهنگستان علوم ایران باید بتواند پیشرو در ایجاد جرقه بیداری علمی باشد. فرهنگستان علوم ایستگاه فرهنگی علم است این موج بیداری علمی باید آنجا نوسان پیدا کند و از آنجا در میان مردم و جامعه پخش شود.

 

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا