آینده روشنی در انتظار رشته ژنتیک انسانی است

دوران کودکی او با سفرهای اجباری پدر به مناطق مختلف ایران سپری شد و به دلیل منتقل شدن پدرش به جنوب، دوره کودکی را در شهرهایی چون هفت گل و مسجد سلیمان گذراند. با پایان یافتن دوره ماموریت پدر، به همراه خانواده اش به تهران بازگشت و سال ششم ابتدایی را در دبستان نو بنیاد رازی و دوره دبیرستان را در مدارس رهنما، دارالفنون و البرز به پایان رسانید. او آذرماه ۱۳۳۶(اواسط دسامبر ۱۹۵۷) برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم شهر ماینس آلمان شد.

او سر انجام موفق شد مدرک کارشناسی روانشناسی (BSC) از دانشگاه ماینس آلمان (۱۹۶۳)، دکتری پزشکی(MD) از دانشگاه ارلانگن آلمان (۱۹۶۹)، دکتری ژنتيک انسانی و انسان شناسی (PHD) از دانشگاه ماينس آلمان (۱۹۷۲) و پروفسوری در ژنتيک پزشکی (Prof) را از دانشگاه مونيخ آلمان (۱۹۹۱) اخذ کند.

دکتر فرهود اوایل اردیبهشت ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و توانست در سال ۱۳۵۱ اولین گروه دانشگاهی ایران به نام «گروه ژنتیک انسانی و انسان شناسی» را تشکیل دهد و در سال ۱۳۵۲ مشاوره ژنتیک را در دانشکده بهداشت پایه گذاری کند.

او همچنین سال ۱۳۵۴ اولین مرکز مشاوره ژنتیک را در خیابان امیر اتابک راه اندازی کرد که پس از مدت کوتاهی به زایشگاه خیابان مولوی منتقل شد. دکتر داریوش فرهود در سال ۱۳۵۷، در سن ۴۰ سالگی با همسر فعلی خود که او هم پزشک بود، ازدواج کرد.

دکتر فرهود از سال ۱۳۶۰ کلینیک ژنتیک دکتر فرهود را افتتاح کرده است؛ این کلینیک با مدیریت او از همان زمان به طور رسمی شروع به کار کرده و تا کنون نیز فعال است. 

دکتر داریوش فرهود در طول فعالیت خود خدمات گوناگونی را در سطح آموزشی، پژوهشی، برنامه ریزی، فرهنگی ، اطلاع رسانی و آموزش همگانی ارایه کرده است. از مهم‌ترین خدمات پژوهشی ایشان می توان به کشف Transferin B- Iran و نیز کشف نوعی بیماری به نام Sever Multiple Sclerosis  که شجره‌نامه آن بزرگترین شجره‌نامه در دنیای پزشکی است، اشاره کرد.

بنيانگذار، استاد و مدير اولین گروه ژنتيک انسانی در ایران، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران (۱۳۵۲ تا ۱۳۸۲)، بنيانگذار و ریيس کلينيک ژنتيک تهران (۱۳۵۴ تا کنون)، استاد مدعو مرکز کودکان معلول ذهنی، دانشگاه مونيخ، آلمان (۱۳۶۹ تا ۱۳۷۰)، کارشناس رسمی رشته ژنتیک انسانی، سازمان جهانی بهداشت، ژنو (۱۳۵۵ تاکنون)،عضو کمیته « اخلاق در ژنتیک پزشکی» سازمان جهانی بهداشت، ژنو (۱۳۷۳ تا ۱۳۸۰)، عضو پیوسته و دایمی فرهنگستان علوم جهان سوم، تریست (از۱۳۷۵)، عضو کمیته ملی « اخلاق زیستی» کمیسیون ملی یونسکو- ایران (۱۳۸۲ تاکنون)، عضو پیوسته و دایمی فرهنگستان علوم پزشکی ایران (از ۱۳۸۵)، پژوهشگر برگزیده جشنواره خوارزمی (۱۳۶۹)، پژوهشگر برترجشنواره ابن سینا (۱۳۷۸و ۱۳۸۲)، داور پیشکسوت بیست و ششمین جشنواره خوارزمی (۱۳۹۱)، استاد نمونه دانشگاه علوم پزشکی تهران (۱۳۹۳)، برگزیده فرهنگستان علوم پزشکی ایران (۱۳۹۳)، دبیر انجمن ژنتیک ایران (۱۳۵۳ تا ۱۳۶۰)، موسس و رییس انجمن تالاسمی ایران (۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹)، دبیر انجمن بهداشت ایران (۱۳۶۶ تا ۱۳۸۰)، انتشار بیش از یکصد و هشتاد مقاله علمی- پژوهشی به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و فارسی (از۱۳۵۰ تاکنون) و ارایه  بیش از دویست و سی مقاله در کنگره‌های علمی- تخصصی داخل و خارج کشور (از۱۳۵۰ تاکنون) از جمله مهمترین سوابق اجرایی وعلمی درخشان دکتر داریوش فرهود به حساب می آید.

چرا رشته پزشکی و ژنتیک انسانی را انتخاب کردید؟

از دوران کودکی و نوجوانی علاقه زیادی به ادبیات داشتم و اشعار فردوسی، مولانا، حافظ، سعدی و… را زیاد می خواندم. در کنار ادبیات، گرایش ویژه ای نیز به پزشکی داشتم. از همان دوران دبیرستان، در این زمینه مطالعه می کردم و یک داروخانه کوچک در خانه گردآوری کرده بودم تا اگر کسی بیمار شد بتوانم به او کمک کنم. از آنجا که عمویم هم پزشک سرشناس و رییس بهداری تبریز در آن زمان بود، علاقه من روز به روز به رشته پزشکی افزایش پیدا کرد. وقتی به سن جوانی رسیدم تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم. اواخر آذرماه ۱۳۳۶(اواسط دسامبر ۱۹۵۷)عازم شهر ماینس شدم. در زمان تحصیل در علم طب، با رشته انسان شناسی آشنا شدم. در کنار دانشکده پزشکی ما یک ساختمان کوچکی به نام انسان شناسی وجود داشت. از روی انگیزه و علاقه وارد این ساختمان شدم. چند نفر از استادان آنجا برای انجام مطالعه به ایران آمده بودند و کشور ما را به خوبی می شناختند. آنها ایران دوست بودند به همین دلیل به گرمی از من استقبال کردند. یکی از گرایش‌های این رشته انسان شناسی، ژنتیک انسانی بود. رشته ای که به پزشکی نزدیک بود. به همین دلیل من این رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. آن زمان ما می توانستیم همزمان در دو دانشکده درس بخوانیم. من در کنار رشته پزشکی، همزمان در این رشته نیز به تحصیلم ادامه دادم. به طور میانگین روزی ۱۲ ساعت و در هفته ۵۰ ساعت درس می خواندم. در یک ترم ۵۰ واحد درسی برداشته بودم. در کنار این دو رشته علاقه زیادی هم به رشته روانشناسی داشتم به همین دلیل در این رشته هم تحصیل کردم.

فکر می کنید مهمترین علت موفقیت شما چیست؟

من ادعا نمی کنم حافظه قوی دارم اما صفات بارز زیادی دارم. یکی از صفات من داشتن روحیه جست و جوگری است. هر چیزی برای من معنا دارد. مدام در پی چرایی علت هر چیزی هستم. آدم بسیار پرکاری هستم. الان در سن ۷۸ سالگی حداقل روزی ۱۶ ساعت و گاهی اوقات ۱۸ الی ۱۹ ساعت کار می کنم. از دیگر صفات بارزم سخت کوشی ام است. من کار ساده و معمولی انجام نمی دهم. از سوی دیگر در کارم تداوم دارم. بعضی از انسان ها پس از گذشت ۲تا ۳ ماه انجام کار طولانی، کارشان را نیمه کاره رها می کنند. من به اتفاق سه نفر از دوستانم فقط ۹ سال کار نوشتن کتاب واژه زیست شناسی را دنبال کرده ام. آدم بسیار مثبت اندیش، امیدوار و مهربانی هستم و شوق خدمتگزار به مردم را دارم. مهمترین آرزویم خدمت کردن به مردم است. اصلا مادی گرا نیستم و مدام با برنامه کارهایم را پیش می برم. در گذشته برنامه های طولانی مدت ۱۰ الی ۱۵ ساله برای خودم طراحی می کردم. تمام این برنامه ها سر وقت شان به سرانجام رسیده اند.

در حال حاضر ایران ازنظر علم ژنتیک از جایگاه علمی خوبی در جهان برخوردار است؟

ما اکنون در بخش‌هایی از ژنتیک که خدمات و سرویس دهی است، پیشرفت خوبی داشته‌ایم و خوشبختانه برای درمان امروز کسی از ایران خارج نمی‌شود مگر اینکه برای بیماری نادر و سختی باشد. شایع‌ترین بیماری ژنتیکی تالاسمی، هموفیلی، سندرم دوشن و مشکلات عضلانی است که هم اکنون در خود ایران در درمان آنها پیشرفت‌های خوبی حاصل کرده ایم.

ایران تاکنون به چه دستاوردهای ژنتیکی در زمینه کشف بیماری ناشناخته‌ای نائل شده و چه بیماری‌های ژنتیکی از سوی شخص شما در دوران خدمتتان به کشور کشف شده است؟

تاکنون در حدود ۲۰ هزار بیماری ژنتیکی گزارش و ثبت شده است. بیماری‌های تالاسمی، عقب افتادگی و بیماری اسکلتی و برخی بیماری های توارثی  دیگر مانند ناشنوایی، نابینایی که حاصل ازدواج خویشاوندی است، در ایران زیاد دیده می شود اما در دیگر بیماری های ژنتیکی تفاوت چندانی با سایر کشورهای دنیا نداریم. دوران خدمتم به وطن هر کدام از یافته‌ها، شادی و خاطره بزرگی برای من بود. یکی از این یافته‌ها که جزو افتخاراتم شد، کشف نوع جدیدی ترانسفرین(پروتئین انتقال دهنده آهن در خون)مخصوص در انسان است که در جهان ثبت شد و اسم آن را ترانسفرین ایران گذاشتند و مقاله آن در مجلات بین‌المللی چاپ شد. یکی دیگر از خدمات من، کشف و گزارش یک بیماری جدید ژنتیکی به نام«مولتیپل سینوستوزیس شدید» است. این بیماری مربوط به جوش خوردگی مفصل دست است و نوزاد از بدو تولد با این بیماری متولد می شود و قادر به حرکت مفصل آرنج های خود نیست. متاسفانه چنین نوزادانی تا پایان عمر به همین صورت باقی می مانند. کف پای این افراد پیچیده است و با شست راه می روند. انگشت ها نیز وضعیت مساعدی ندارد. گزارش این بیماری برای اولین بار انجام شد و این بررسی ها در شجره نامه بزرگی صورت گرفت. در برخی گزارش ها از این بیماری با عنوان سندرم فرهود نام می برند.

هم اکنون متخصصان این رشته در ایران با چه مشکل هایی مواجه هستند؟

مشکل خاصی ندارند. کسانی که خدمات رسانی می کنند کارشان را انجام می دهند اما کسانی که در دانشگاه فعالیت می کنند بودجه های تحقیقاتی خیلی کمی به آنها تعلق می گیرد. ما فکر می کنیم اگر برای تحقیق بودجه ای خرج کنیم  سرمایه مان هدر رفته است اما نمی دانیم که از تحقیق چطور باید بتوانیم استفاده کنیم.

آینده این رشته را در کشور چگونه تصور می کنید؟

یک نسیمی در ایران شروع به وزیدن کرده است. من خیلی به آینده این رشته در کشور امیدوارم.  فکر می کنم این کشور بار دیگر آن جایگاه ایران بزرگ را پیدا خواهد کرد.

 

گفت و گو: فرزانه صدقی

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا