دوستی و دوست داشتن سعدی
همیشه و در همه حال ممکن است در زندگی، اشخاصی باعث رنجش خاطر ما شوند! اشخاصی که از دست روزگار، تا همین چند ساعت قبل دوستشان داشتیم، با هم میخندیدیم، قهقه میزدیم، بغض میکردیم، اشک میریختیم… کارها را با هم تقسیم میکردیم و مشکلات را کنار میزدیم!
اما همیشه گفته اند دو کاسه چینی هم که در طاقچه باشند، روزی به هم میخورند و صدایی میدهند! آدم و آدمیزاد که جای خود دارد! هر لحظه ممکن است برخوردی و سوءتفاهم پیش آید! اما موقع ناراحتی چه کنیم؟
مقابله به مثل؟ درگیری؟ سکوت؟ گذشت؟ یا مثل سعدی مهر بورزیم؟
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی
همیشه بد عهدی کردی، همه پیمانها را شکستی و همیشه بد قول بودی، مرا در تب و تاب وصال میگذاشتی و هیچگاه به پای من نبودی.
بنای مهر نمودی که پایدار نماند
مرا به بند ببستی خود از کمند بجستی
با من از دوست داشتن میگفتی اما به آن پایبند نبودی، دست و پای من را با این وعده دوستی میبستی اما خود همیشه از این حلقه گریزان میشدی.
دلم شکستی و رفتی خلاف شرط محبّت
به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی
دل مرا برخلاف تمام حرفهای محبت آمیزت شکستی و عاقبت مرا رها کردی و رفتی!
اما حالا که میروی به احتیاط برو! مراقب باش، (زنهار میدهد که خطری در راه توست) که ظرف شیشه (آبگینه) را شکستی و در راه تو خورده های شیشه است، مراقب باش این خورده ها به پای نازنینت ننشیند!!!!
این است مهربانی سعدی،
روز سعدی فرخنده باد.
علی هاشمی
مدیر مؤسسه فرهنگی هنری مکتب شیراز دیبای منقش
انتهای پیام
گزارش: فتانه حق پرست