درس هایی از بزرگ ترین شهر جهان پیش از مدرن شدن

کمپین جدید با عنوان "ژاپن معرکه"  در راه است تا این کشور را تبدیل به یک "ابرقدرت فرهنگی" کند. امروزه ژاپنی ها اشتهای سیری ناپذیری برای بازیابی عصر ادو (نامی برای توکیو بین سال های 1603 تا 1868) دارند و این هدف مفهومی عمیق تر از موزه ادو-توکیو یا نمایش های تاریخی بسیار محبوب است.

آزی براون نویسنده کتاب "کافی است: درس هایی از زندگی سبز در ژاپن سنتی"  بر این باور است تنش ها و استرس های کنونی درباره وضعیت دنیا، علاقه مردم را به سمت عصر ادوی در ژاپن جلب کرده است. او می گوید در ابتدای دوران ادو، ژاپن با سرنگونی زیست بومی ناشی از جنگل زدایی، فرسایش و آسیب watershed روبرو شد.

بنابراین راهکارهای جدیدی در واکنش به این بحران و برای ارتقای چشم اندازهای ساتویاما مطرح شدند و این امر موجب تعامل پایدار بین طبیعت و انسان ها شد. کونراد تاتمن، نویسنده کتاب آرکیپلاگوی سبز نیز این موضوع را تایید می کند و می گوید که دولت ادو (باکوفو) به این خطرات زیست بومی واکنش نشان داد و فناوری های جدیدی ارائه داد.  این فناوری ها با ترکیبی از تغییرات ارزش فرهنگی و اجتماعی تکمیل شدند و این امر موجب شد که ادو به یک شهر پایدار تبدیل شود.

توکیوی مدرن با داشتن جمعیت 38 میلیونی، 13 میلیون نفر بیش از جمعیت دومین شهر بزرگ جهان یعنی دهلی نو را در خود جای داده است. در حالی که پیش بینی می شود جمعیت توکیو اندکی کاهش یابد، جمعیت دهلی نو هنوز هم در حال رشد است.

در سال 1721، ادو هم با داشتن جمعیت یک میلیونی، بزرگترین متروپلیس دنیا بود این در حالی بود که دومین شهر بزرگ دنیا یعنی لندن، 630 هزار نفر جمعیت داشت. رشد لندن محدود بود چون این شهر نمی توانست به طور کارآمد از شر فاضلابش خلاص شود و این مشکل تا اختراع لوله های فاضلاب در دوره ویکتوریا حل نشد. اما ادو با جمع آوری و دفع زباله شبانه با این مشکل برخورد کرد.

شدت کشاورزی ادو به این شهر اعتبار و مزیت ویژه ای بخشیده بود. زراعت برنج نیازمند طرحی های کوچکتر زمین بود تا دانه یا پرورش حیوان به طوری که این طراحی ها با ساختار شهر کاملا عجین شود. این امر به نوبه خود تلاش و هزینه حمل و نقل شبانه خاک را کاهش داد.

کشاورزی همچنین حائلی در مقابل سیلاب های ناشی از توفان ها بود و برای این شهر عرضه پایدار آب پاک را به ارمغان آورده بود. کشاورزی شهری باعث شد میوه و سبزیجات به نام حومه های تولید کننده آن ها در شهر ادو نامگذاری شدند.

بنابراین اولین درسی که می توان از تاریخ ادو یاد گرفت، توسعه و حفظ راهکار فناورانه خانگی منحصر به فرد برای زندگی شهری است.

علاوه بر این، کارآیی برای اقتصاد و زندگی روزمره ادو بسیار حیاتی بود و به جای داشتن یک حمام در هر خانه، حمام عمومی در یک سنتو به مکانی اساسی برای اجتماعی شدن تبدیل شد و این موضوع در آب و هیزم برای گرما صرفه جویی می کرد. مردم از لباس ها نگهداری می کردند و آن ها را ترمیم می کردند، سرامیک ها تعمیر می شد و صنایع این شهر حول بازیافت و بازیابی منابع ساخته شدند.

مردم ادو معنی جامعه دارای اتلاف صفر را قبل از ابداع این مفهوم درک کرده بودند. ادو به انسان مدرن ارزش بررسی دقیق طراحی راهکارهایی را داد که در یک بافت و موقعیت خاص توسعه می یابند و تاریخ این شهر همچنین نشان می دهد که غرب لزوما بهترین جای دنیا نیست.

دومین درس به چهارچوب اخلاقی شهروندان شهر ادو مربوط می شود چون جهان بینی آن ها ترکیبی از اخلاق زندگی و تعامل بود.

کارشناسان بر این باورند مردم شهر ادو "تصویر بزرگ" را درک کرده بودند و متوجه شده بوند که به مدیریت شهری، اقتصاد و زندگی در داخل حد و مرزهای دنیای طبیعی نیاز داشتند. این همان مفهومی است که اکثر مردم امروزه هم با آن دست به گریبانند. مردمان امروزی به گونه ای زندگی می کنند انگار آزادند حد و مرزهای زیست بوم و مرزهای سیاره ای را نادیده بگیرند.

با این حال، ادو به هیچ وجه یک آرمانشهر نبود و ساختار طبقاتی سفت و سختی داشت که از سامورایی ها، کشاورزان رعیت، صنعتگران، تجار و افراد طبقه پایین تشکیل شده بود. سامورایی ها در اجتماعات محصور زندگی می کردند و خانواده صنعتگران یا تجار متوسط در شرایط با فضای محدود و با اموال کم زندگی می کردند.

ادو یک آرمانشهر نبود و ساختار طبقاتی سفت و سختی داشت که از سامورایی ها، کشاورزان رعیت، صنعتگران، تجار و افراد طبقه پایین تشکیل شده بود.

با این حال، دانستن جایگاه فرد در جامعه به دانستن جایگاه خود در شهر و دنیای طبیعی هم بسط داده می شد و این مکانیسمی کلیدی برای کمک به شهروندان در درک این موضوع بود که کار درست چیست و زندگی اخلاقی از طریق کدهای شرافت، وفاداری و حس مسئولیت پذیری به چه معناست.

در حالی که شاید این موضوع در تضاد با ارزش های مدرن باشد، این سوال را مطرح می کند که برای رسیدن به یک آینده پایدار باید چه مسئولیت هایی را بپذیریم.

ادو و آینده ژاپن

سومین و آخرین درسی که از تاریخ شهر توکیو در دوران ادو می توان یاد گرفت، پیش بینی مخمصه زیست بوم است. یکی از مهم ترین حامیان ارزیابی دوباره ادو نویسنده ژاپنی به نام ایسوک ایشیکاواست. او در کتابی که سال 1998 منتشر کرد، نوشت که سال 2050 دوران ادوست و این که ژاپن در حال سپری کردن نوعی " سقوط تدریجی" است.

این کتاب انحطاط ژاپن در سال 2050 را از طریق خاطرات یک مرد مسن رهگیری می کند. به ادعای این نویسنده در آن زمان، جامعه دچاز زوال و پیری شده و اقتصاد این کشور دهه هاست که راکد مانده است. بر طبق کتاب ایشیکاوا، 99 درصد جمعیت ژاپن به سبک روستایی زندگی خواهند کرد و شهرهای بزرگ توکیو، ناگویا و اوزاکا مورد متروکه خواهند شد.

این دیدگاه ناخوشایند درباره آینده ژاپن، توسط جیمز هاورد کونستلر برای غرب توصیف شده است. کونستلر در رمان "دنیای دست ساز" یک شهر کوچک امریکایی را پس از سرنگونی اقتصاد جهانی و جامعه مدرن توصیف می کند. این دنیایی است که شهروندان برق، آب، خدمات بهداشتی و هیچ دولتی ندارند.

کونستلر در وبلاگ خود درباره ژاپن می نویسد که شاید ژاپنی ها در ضمیر نهانشان تمایل دارند به جامعه سنتی قدیمی تر ژاپن یعنی همان عصر ادو برگردند.

با این حال، بازگشت ژاپن به آن دوره غیرممکن است اما می توان تا حد زیاد از تجارب دوران ادو درس گرفت.  چالش پیش روی مردمان مدرن طراحی دوباره تولید و مصرف است به طوری که در فضیلت های مردمان عصر ادو سهیم شوند و سیستم های تکنیکی پیشرفته جدید را با ذهنیت و روحیه ای ترکیب کنند که پیشینیانشان از خود به نمایش گذاشتند.

 

مترجم: شه تاو ناصری

منبع: مجمع جهانی اقتصاد

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا