چرا افراد نادان دچار توهم همه چیز دانی میشوند؟
دانایی کمتر ریسک پذیری بیشتر
دکتر مصطفی فروتن روان شناس علوم رفتاری در این خصوص گفت: این نمودار مختص دو دانشمند به نامهای دانینگ وکروگراست که با انجام یک تحقیق میدانی در سال 1999آن را به نام خود ثبت کردند در حالی که پیش تراین اثر توسط دیگر دانشمندان بررسی شده بود وتوسط این دو در این سال به نتیجه رسید. به زبان ساده زمانی که بخواهیم این نمودار را تفسیر کنیم این گونه نتیجه گیری میشود که هر اندازه دانایی افراد کمتر باشد قدرت ریسک پذیری بیشتر است .در پارهای از موارد افراد دست به انجام یک سری اقداماتی میزنند وباور میکنند که این کار شدنی است ومیتوانند به سادگی از پس آن برآیند و جالب است که به آن دست مییابند به طور طبیعی در هر کاری که معلومات ودانش دقیقی وجود ندارد فرد احساس میکند موفق عمل خواهد کرد وبا توجه به این باور شروع به انجام کار میکند.این مسأله یک بعد قضیه است و گاهی افراد با تکیه بر دانش به کار ورود میکنند و این نمودار به خوبی نشان میدهد زمانی که فرد ناآگاه وبی تجربه است با چه میزان ریسک پذیری بازی را شروع میکند و زمانی که دانش وآگاهی دارد چه میزان پخته وحساب شده عمل میکند.
تفاوت اعتماد به نفس کاذب و واقعی
این محقق علوم رفتاری در پاسخ به این پرسش خبرنگار سیناپرس که با توجه به اختصاص مقوله اعتماد به نفس در این نمودار ودرصد بالای آن درافراد بی تجربه به نسبت افراد متخصص میتوان چه نتیجه ای اخذ کرد؟ اظهارداشت: بر اساس این قضیه میتوان گفت که اعتماد به نفس به دو دسته تقسیم میشود:اعتماد به نفس کاذب واعتماد به نفس واقعی.اعتماد به نفس کاذب اعتماد به نفسی است که فرد بر اساس آن گمان میکند که قادر به انجام کاری است و دراعتماد به نفس واقعی فرد مطمئن به کسب موفقیت در انجام کاری است.در جامعه ما یکی از مدلهای کسب وکار به فضای زندگی صنعتی ما محسوب میشود ومدلهای بیشتری برای کسب موفقیت درکار وجود دارد که توسط دانشمندان دیگر مطرح شده است.لیکن آنچه بر اساس این مدل نتیجه گیری میشود این است که وقتی افراد به اندازه کافی با مخاطرات یک کار آگاه باشند اعتماد به نفس محاسبه شده تری خواهند داشت .به این معنی که در فلان پروژه با توجه به مخاطرات وسختیهای کار امکان 60 درصد موفقیت وجود دارد که این تفسیر با توجه به محاسبه متغییرهای موجود صورت میپذیرد از طرفی افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند بر این باورند که قطعا در کاری موفق عمل خواهند کرد.
قدرت جادوی تلقین
وی افزود: در این زمینه طرحهای تحقیقاتی بسیاری وجود دارد که تحت عنوان اثر تلقین از آنها یاد میشود،بر پایه این تحقیقات اثر باور و تلقین را بر روی متغییرها سنجیده میشود .یکی از این طرحها به این صورت است که با در نظر گرفتن دو گروه گواه وآزمایشی سعی در آزمایش قدرت تلقین میشود .گروه گواه گروهی است که به صورت پیش فرض کاری را انجام میدهند گروه آزمایشی گروهی سنجش است. در این تحقیق به گروه آزمایشی قرصی داده میشود که عملا یک دارو نما است وتنها یک نشاسته خالص است ودیده شد که بین نتیجه این قرص در دو گروه تفاوتی حاصل نشد و فردی که در گروه آزمایشی دارونما را مصرف کرده با دریافت اثر تلقینی گمان میکند درمان شده است وحتی با توجه به اثری که در آناتومی بدن فرد ایجاد میشود به راحتی میتوان به قدرت نقش تلقین پی برد.
نموداردانینگ کروگر به خوبی نشان میدهد زمانی که فرد ناآگاه وبی تجربه است با چه میزان ریسک پذیری بازی را شروع میکند و زمانی که دانش وآگاهی دارد چه میزان پخته وحساب شده عمل میکند.
باور پذیری
دکتر فروتن در ادامه ضمن اشاره به این نکته که نقش قدرت تلقین در نمودار دانینگ –کروگر به خوبی قابل مشاهده وتطبیق است عنوان کرد: بر اساس نمودار دانینینگ کروگر میتوان استنباط کرد که اگر باور افراد این باشد که میتوانند کاری را انجام دهند میتوان امیدوار بود که قطعا توانایی انجام آن را دارند. گاهی پیش میآید ما به دلیل عدم آگاهی نسبت به نقاط مجهول یک پروژه وصرفا به دلیل توانایی احتمالی که خود میپنداریم در ما وجود دارد قادر میشویم کار را در حد موفقیت پیش ببریم.بر عکس در پارهای موارد افراد با محاسبه گریهای بیش از اندازه ضریب موفقیت خود را پایین میآورند زیرا گمان میکنند ممکن است اتفاق به گونهای دیگر صورت پذیرد؛از هردو منظر اگر به این نمودار بنگریم متوجه قدرت بحث باورپذیری در رفتار موجود زنده خواهیم شد.تفاوت بسیاری در این دو جمله است اینکه بگوییم ما میتوانیم یا اینکه شاید بتوانیم.با توجه به این مفاهیم اینگونه نتیجه میگیریم
هر عاملی که بر باور انسان اثر بگذارد میتواند نتیجه بخش باشد وحتی اعتماد به نفس کاذب معادل یک دارونما اثر میکند به طوری که اگر فرد گمان کند دارو نما یک داروی واقعی است اثری که بدست میآید معادل دارو عمل میکند.
تخصص الزاما موفقیت به همراه نمیآورد
هر عاملی که بر باور انسان اثر بگذارد میتواند نتیجه بخش باشد وحتی اعتماد به نفس کاذب معادل یک دارونما اثر میکند به طوری که اگر فرد گمان کند دارو نما یک داروی واقعی است اثری که بدست میآید معادل دارو عمل میکند.
این مدرس علوم رفتاری در خصوص نقش تخصص در بدست آوردن موفقیتهای فردی گفت: تخصص عامل تعیین کننده برای کسب اعتماد به نفس نیست. ما در جامعهای زیست میکنیم که تنها داشتن یک تخصص نمیتواند عامل کسب موفقیت باشد. موفقیت به این معنی است که شاید در یک مجموعه کاری شما نفر اول نباشید اما میتوانید بر روی این قضیه حساب کنید که شما یک محبوبیت بالقوه دارید واین به این معنی است که شما موفق هستید ولی ممکن است روایی ومحبوبیت کافی را در محیط کاری نداشته باشید.بنابراین مبحث ارتباط موثر مطرح میشود.اگر ما به عنوان یک انسان یاد بگیریم که یکی از اتفاقاتی که در زندگی روزمره ما ضرورتا به عنوان یکی از نیازهای اصلی در عصر حاضر است بحث ارتباط موثر است بسیار موفق عمل خواهیم کرد در حال حاضر افراد زیادی وجود دارند که دارای دانش بسیار زیادی هستند ولی متأسفانه توفیق اجتماعی،خانوادگی وعاطفی ندارند واساسا از یک انزوای مخملی رنج میبرند.شاید این فرد رتبه علمی بالایی داشته باشد اما این فرد احساس خوبی در مورد خود تجربه نمیکند واین احساس فرد را به جایی میرساند که به آن موفقیت اطلاق نمیشود .این فرد در بهترین شرایط یک متخصص است ونه یک متخصص موفق.
وی در انتها در تبیین کلی اثر دانینگ-کروگر تصریح کرد: به طور کلی از این اثر میتوان اینگونه اثبات کرد که گاهی وسواس به خرج دادن در یک پروژه باعث افت ضریب موفقیت فرد در آن کار میشود واز طرف دیگر میتوان اینطور به قضیه نگاه کرد که اگر تجربه وآگاهی در انجام کار وجود نداشته باشد میتوان در یک پروژه موفقیتی به دست آورد ولی این موفقیت قطعی نیست. مثال سطحی این موضوع در رابطه با به پیک نیک رفتن دو خانواده و تصمیم به پوشیدن لباس خرس توسط یکی از اعضا برای ترساندن سایر افرادی که در جریان قضیه نبودند خود را نشان میدهد که دست بر قضا در خلال این شوخی خرسی واقعی به این خانواده نزدیک میشود و فردی که در جریان شوخی پوشیدن لباس خرس بود به اشتباه تصور میکند خرس واقعی نیست و با او روبرو شده ودر کمال ناباوری اورا از صحنه بیرون میکند و بعدها متوجه میشود این خرس واقعی بوده است.این مسأله نشان میدهد میزان موفقیت افراد در برابر عواملی که نسبت به آن ترس وآگاهی ندارند به مراتب بیشتر از زمانی است که به مخاطرات کار آشنا هستند.ما گاهی با ایجاد افزایش توانمندیهای خود مبتنی بر خودآگاهی واشراف کامل به نقاط ضعف وقوت خود با ضریب اعتماد بیشتری کار را دنبال میکنیم و همین عدم آگاهی و دانش در خصوص امور میتواند باعث بالا رقتن سطح اعتماد به نفس در انجام کار شود.
گفتگو: اعظم صفایی
No tags for this post.