نقشه برداری مغز کلید ورود به دنیای شگفت انگیز بدن

دکتر مجتبی زارعی،متخصص علوم اعصاب ونورولوژی و چهره برجسته مغز و اعصاب کشور مهمان برنامه چرخ بود تا درباره این نوع نقشه برداری و اهمیت پژوهش و مطالعه در ساختار پیچیده ترین عضو بدن بگوید.

وقتی راجع به مغز صحبت می شود می دانیم که طبیعتا با یک جهان شگفت انگیز روبرو هستیم و گفته می شود که امروزه متخصصان قادر هستند با کمک فناوری های جدید نقشه و تصویر درستی از مغز را به دست بیاورند. وقتی می گوییم نقشه مغز منظور کشوها، کمدها، قفسه ها و اینهاست؟

به یک نوعی، بله واقعا، نگاه کنید شما برای درک هر چیزی مثلا فرض کنید اگر کشور ناشناخته ای را داشته باشید بخواهید به آن سفر کنید، قبل از اینکه به آن سفر بروید لازم دارید بدانید هر چیزی کجاست، شهرها کجاست، هتل ها کجاست، پمپ بنزین کجاست، هر چیزی که نیاز است وهمه این اطلاعات روی همدیگر نقشه ای را برای شما درست می کند که معمولا نقشه آن کشور را مثلا می خرید که بدانید کجاها دارید می روید و چه کارهایی لازم است انجام دهید یا کجاها نروید. بنابراین وجود یک نقشه عملا به شما اطلاعاتی می دهد تا اینکه شما بتوانید یکسری مجهولات را برای خودتان جواب دهید.

در مورد مغز هم واقعا همین طور است، یعنی برای اینکه ما بتوانیم به تعدادی سوال جواب دهیم، حالا سوال های خیلی زیادی در مورد مغز مطرح است، ما لازم داریم بدانیم هر قسمتی چه کاری می کند، تعامل این قسمتها به چه صورت است، این ارتباطاتشان به چه صورت است، اندازه شان در طول حیات کم می شود، زیاد می شود. در بیماری های مختلف چه تغییری می کند، تا بر اساس این اطلاعات بتوانیم به سوالاتی که در مورد مغز داریم جواب دهیم. حالا این سوالات گاهی می تواند در زمینه یک پدیده طبیعی باشد مثلا مثل حافظه، چطوری ما حفظ می کنیم، یا صورتی را چطوری تشخیص می دهیم که این آشناست یا ناآشناست. یا اینکه نه ممکن است در حالت های بیماری باشد، فرض کنید در آلزایمر چه اتفاقی می افتد، کدام قسمت مغز صدمه می بیند، یا کدام قسمت های مغز صدمه می بیند. ارتباط آن قسمت هایی که صدمه دیده با همدیگر به چه صورت است، کدام اول صدمه می بیند، کدام دوم و چطوری پیشرفت می کنند و بسیاری سوال های دیگر مشابه این، مجموعه این اطلاعاتی که ما از عملکرد و ساختار مغز پیدا می کنیم و ارتباط اینها با همدیگر در حقیقت یک نقشه ای به ما می دهد که به تکنیک هایی که به ما کمک می کنند آن نقشه را تولید کنیم، تکنیک های نقشه برداری مغز می گویند. پس در نتیجه نقشه برداری مغز خودش یک چیز ذاته نیست، مجموعه ای از تکنیک ها و تکنولوژی های پیشرفته ای است که به ما کمک می کند که نقشه هایی را از مغز به دست آوریم، ایجاد کنیم که به درک مغز کمک کند.

این درمقایسه با فرض کنید مثلا کبد، همه قسمت های کبد یک کار را انجام می دهند. شما یک تکه از کبد را بکَنید، یک سانتیمتر مکعب از کبد را بکنید، با یک سانتیمتر مکعب دیگری از کبد یا طحال همه آنها یک کاری انجام می دهند. ولی در مغز این طوریی نیست، هر قسمتی هر میلیمتر مکعبی کارکردش فرق می کند.

در تصاویر ام آر آی به نظر می آید برش های مقطعی ازمغز را می بینیم، می توانیم شیارهای مختلف را ببینیم، سطح مغز، داخل و ساقه و جاهای مختلف را، نقشه برداری از مغز منظورتان همین است یا یکی از تکنیک ها ام آر آی است؟

دقیقا یکی از تکنیک ها ام آر آی است، در آن چیزی که به طورمعمول در ام آر آی استفاده می شود، به ساختار مغز نگاه می کند، البته وقتی ما بخواهیم ازام آر آی استفاده کنیم برای کارهای پیشرفته ای که ما انجام می دهیم با تکنیک های نقشه برداری، آن مختصاتی که ام آر آی را با آن تنظیم می کنند تا آن تصویر گرفته شود خیلی فرق می کند با آن چیزی که روزمره است.

چه چیزی تغییر می کند؟ طول موج تغییر می کند؟

مشخصات، تنظیمات دستگاه فرق می کند، دقتی که ما استفاده می کنیم به مراتب بالاتر از دقتی است که در ام آر آی روزمره استفاده می شود برای اینکه در این ام آر آی روزمره نمی شود وقت زیادی صرف کرد. آن دقتی که به طور معمول استفاده می شود برای کار کلینیکال، کافی نیست

به قدر نیاز تشخیص پزشکی است؟

اولا برای کار پیشرفته ای که ما می کنیم اصلا آنها مفید نیستند. دوما اینکه در تکنیک های استفاده از ام آر آی نه فقط ساختار مغز را می شود دید بلکه می شود از مدالیته دیگرش استفاده کرد که ما به آن ام آر آی عملکردی مغز میگوییم .یعنی به جای اینکه ما ساختار مغز را به تصویر بکشیم تغییرات عملکرد مغز در قسمت های مختلف مغز را می شود تصویربرداری کرد.

مثلا در فردی که خوابیده می شود تشخیص داد که الان کجا فعال تر است یا محل خواب دیدن کجاست ؟

نگاه کنید در حالت های مختلف، در مدت زمانی که به موسیقی گوش می دهید یا در زمانی که به یک تصویر نگاه می کنید، در زمانی که فکر می کنید، در زمانی که به هیچ چیز خاصی فکر نمی کنید، در زمانی که چیزی را حفظ می کنید و هر چیز دیگری که شما فکر کنید به ذهنتان برسد و سوال مطرح کنید، این امکان وجود دارد که ما بتوانیم یک پروتکلی را ایجاد کنیم تا ببینیم کدام قسمت های مغز در آن فعالیت ویژه فعال است یا فعال نیست و البته در حالت های بیماری هم همین طور.

می شود متخصصان را فریب داد؟ مثلا فرض کنید در زمان دروغ گفتن، طبیعتا یک ناحیه ای از مغز فعال می شود شاید تشخیصش راحت باشد. آیا می تواند کسی شکل علایم ظاهری خودش را تغییر دهد، علائم ظاهری که از مغزش به دست می آید؟

این کار خیلی مشکلی است. اولین چیزی که مطرح است این است که آن کسی که آزمون گر است، اولا نمی تواند بگوید که آیا آن فردی که آن لحظه با او حرف می زند دروغ می گوید یا دروغ نمی گوید و دوما آن کسی که دارد آزمایش می شود و یا همان آزمودنی، اگر قبلا به او بگویند دروغ بگو، دیگر تمام آن مفهوم دروغ گفتن از بین می رود. در نتیجه  اصلا طراحی کردن این چنین آزمایشی کار مشکلی است والبته کسانی بودند که چنین آزمایش هایی کرده اند، ولی تفسیر این آزمایش ها خیلی ساده نیست.

ولی کارهای خیلی ساده تر مثلا فرض کنید شما دست چپتان را تکان می دهید در قسمت راست مغز قسمت پرش حرکتی فعال می شود به راحتی می شود نگاه کرد و خیلی چیزهای دیگر، بنابراین طرح کردن این آزمایش ها خودش هنری است که واقعا سالها نیاز به آزمایش دارد

تحلیل آنچه که مشاهده می شود

بله، طرح کردن آزمایش، انجام آزمایش، تحلیل آزمایش و تفسیر آزمایش، اینها همه به این احتیاج دارد که آن فردی که این کار را می کند، واقعا سالها در این زمینه کار کرده باشد، اطلاعات مختلفی هم از ریاضی، فیزیک، مغز، فیزیولوژی و همه اینها داشته باشد. بنابراین کاری نیست که به سادگی بتوان آن را انجام داد.

آقای دکتر اشاره کردید بخشی از این نقشه برداری برای طبابت استفاده می شود.اصل قصه ظاهرا فراتر از اینها هست، برمی گردد به نوع شناخت ما یا میل شناخت ما به شناخت بیشتر درباره این جهان شگفت انگیز که داخل جمجمه ما قرار گرفته است. ما دقیقا دنبال چه چیزی هستیم؟

کاملا درست است، قسمت کاربرد بالینی تکنیک های نقشه برداری مغز خیلی محدود است. اکثر این تکنیک ها، بیشترین کاربردشان برای درک کارکرد وعملکرد مغز است، در فرایندهای مختلف حالا در بیماری یا حالت سلامت باشد. مغز پیچیده ترین مفهومی است که احتمالا مفهوم مادی که در دنیا وجود دارد. مفهوم های ماوراء الطبیعه را کاری نداریم، تخصص مان هم نیست ولی آن چیزی که مادی هست احتمالا دیگر مرزی برای آن واقعا وجود ندارد، برای اینکه مغز تنها جسمی است، تنها ماده ای است که خودش برای شناخت خودش اقدام می کند.

 مغز ما اقدام به درک فضا می کند، اقدام به درک کوانتوم فیزیک و خیلی چیزهای دیگر یا خیال پردازی می کنیم که زیاد هم اتفاق می افتد. ولی تنها ارگان، تنها جسمی در دنیا که خودش برای درک خودش می تواند تصمیم بگیرد و خودش خودش را بکاود، مغز است. برای همین است که می گویند این آخرین مرزهای دانش بشری است و در داخل این جعبه بسیار پیچیده واقعا ما احتیاج به ابزار داریم.  و در طی 30-20 سال اخیر این تکنیک های نقشه برداری که ایجاد شده اند و به وجود آمده اند، اختراع شده اند و پیش برده شده و وسعت داده شده اند، اینها به ما خیلی زیاد کمک کرده که ما یک مقدار زیادی اطلاعات درمغز بتوانیم پیدا کنیم. و این نکته ای که وجود دارد این است که شما می توانید بپرسید و صحیح است که چرا این همه اطلاعاتی که ما از مغز پیدا کرده ایم، چرا همه اینها به درمان ترجمه نشده است، چرا اینها مثلا به درمان بیماری پارکینسون نینجامیده، چرا همچنان داروهایی که برای پارکینسون استفاده می کنیم داروهایی است که 60-50 سال پیش درست شده است. به خاطر این است که یک گپ یا یک شکاف خیلی بزرگی هست بین آن چیزهایی که در علم کشف می شود و آن چیزهایی که به مرحله تشخیص و درمان بالینی می رسد و یکی از وظایف افرادی مثل بنده دقیقا همین است که از این تکنیک ها و از این تکنولوژی ها و از این یافته ها استفاده کنند و ببینند چطور می شود اینها را استفاده کرد و در خدمت بیمار و مردم گرفت و به علاج تبدیل کرد.

این آن چیزی است که این روزها به علوم شناختی هم معروف است در ایران هم راجع به آن صحبت می شود و البته وقتی می بینیم در ایالات متحده 100 میلیون دلار برای تکنیک نقشه برداری از مغز هزینه می شود، به طور همه جانبه برای آن سرمایه گذاری می شود، نشان می دهد که احتمالا با مسئله مهمی که شناخت انسان است روبرو هستیم که بخشی از آن به قول شما به درمان برسد. در ایران چه اتفاقی افتاده، ما اخیرا خبردار شده ایم که مرکز ملی نقشه برداری مغز راه اندازی شده، اتفاقات جدیدی دارد رخ می دهد و به کوشش شما و همکارانتان این مسیر دارد در ایران هم پیش می رود، در مرزهای دانش، دقیقا شما چه می کنید؟

کاملا درست فرمودید ، اولا اینکه آقای اوباما همان طور که می دانید مدتی پیش آمد در یک اعلام خیلی بزرگ و پرطمطراق 100 میلیون دلار بودجه برای تکنیک نقشه برداری مغز گذاشت، به طور کلی و خود این 100 میلیون بودجه زیادی برای آمریکا نیست، بیشتر شاید بگوییم تا یک حدی نمایشی داشت که بودجه اولیه ای که دانشمندانشان به آقای اوباما پیشنهاد کرده بودند که من با آن دانشمندان در ارتباط هستم، خیلی بیشتر از این حرفها بود. ولی الان طبق معمول، سیاست یا هر چیز دیگر با هم ترکیب شد و نهایتا به این انجامید که 100 میلیون داده شود. ولی همین 100 میلیون چه اتفاقی افتاد؟ این 100 میلیون شد هسته یک فعالیت و با چرخش این هسته بسیاری ازسازمان های دیگر دولتی وغیردولتی آمدند و بودجه گذاشتند و الان این بودجه چندین برابر شده . خیلی از سازمان ها و وزارتخانه های مختلف در آمریکا آمدند و سرمایه گذاشتند و بودجه عظیمی شده است.

نگاه کنید علتی که این اتفاق افتاد خیلی ساده است و به آن چیزی برمی گردد که من داشتم چند لحظه پیش خدمت شما عرض می کردم. این است که درک کرده اند، در آمریکا و جاهای دیگر دنیا هم همین طور که ما برای اینکه بتوانیم مغز را بشکافیم و رازهایش را درک کنیم، احتیاج داریم که اولا از این تکنیک ها استفاده کنیم، دوما احتیاج داریم که این تکنیک ها را بهتر کنیم و پیشرفت دهیم. این طوری نیست که شما یک ام آر آی بخرید.نکته این که شما باید ایده داشته باشید تا بتوانید این را پیش ببرید.

برای همین اوباما این کار را کرد که البته پشت سرش هم اتحادیه اروپا آمد چنین کاری کرد، آنجا هم بودجه عظیمی برای این کار شده ، کشورهای دیگر مانند چین آمدند این کار را کردند و در هند هم شروع شده است.

این خیلی روشن است که موضوع خیلی مهمی است. الان چه می کنید؟

دقیقا من سه سال پیش که ایران آمدم با همین هدف آمدم،  یعنی وظیفه من این بود که بیایم و این مرکز ملی نقشه برداری مغز را درست کنیم ، البته قول و قرارهایی هم از طرف دولت داده شده بود و ما آمدیم و مرکز ملی نقشه برداری مغز را درست کردیم و راه اندازی کردیم. یکی از کارهایی که انجام میدهیم این است که هر ساله کنگره بین المللی نقشه برداری مغز برگزار میکنیم  که امسال هم در شهریور ماه از 27 تا 29 شهریورماه در دانشگاه شهید بهشتی این اتفاق می افتد و امسال از سال قبل هم بهتر خواهد بود. امسال واقعا مشاهیر بزرگی از کشورهای غربی و از آمریکا می آیند، کسانی که مسئولیت پروژه های عظیمی را در دنیا دارند و تا حالا کاری که توانسته ایم انجام دهیم این است که با آوردن اینها، دانشجویان و همکاران را با این افراد آشنا کنیم تا بتوانیم ارتباط بین المللی برقرار کنیم و این علم را پیش ببریم. کُرسی هایی بوده، کارگاه هایی بوده، سخنرانی هایی بوده، اینها را من تقریبا بین 6-5 سال اخیر انجام دادم، متاسفانه به اندازه کافی حمایت های مالی نبوده، در نتیجه ما نتوانستیم آن دستگاه هایی که لازم بوده و قول داده بودند را بخریم تا بتوانیم از این دستگاه ها استفاده کنیم و خدمات بدهیم، حالا هم خدمات علمی وهم خدمات جامعه پزشکی.

وقتی می گوییم مرکز ملی نقشه برداری مغز ما با یک ساختمان روبرو هستیم که پر از امکانات و ابزار مختلف است؟

دقیقا، ایده همین بود و قول و قرارهایی که به من داده بودند دقیقا همین بود، بودجه هایی که قول داده بودند، ولی فعلا مرکز ملی نقشه برداری مغز خود بنده هستم، یکی دو تا اتاق و دوستان و همکاران من که از خارج آمده اند با من، البته بعضی از آنها از من جوانتر هستند.اکثر فعالیت هایی که امروز ما داریم می کنیم با کشورهای خارجی است برای اینکه ارتباطات مفصل بین المللی مثلا با انگلیس ، با آلمان، با دانمارک، با آمریکا داریم و در نتیجه همه پروژه های ما پروژه های همکاری با خارج از کشور است به خاطر اینکه ما خودمان ابزار و دستگاهی در اختیارمان نیست که واقعا بتوانیم این کار را انجام دهیم.

ولی این طور که شما گفتید تکنیک و تکنولوژی خیلی برای شما مهم است و برای بودن در همین لبه مرزهای دانش نیازمند این است که شما امکاناتی داشته باشید. ما گهگاه میشنویم که در فلان مطب نقشه مغزی افراد را می توانند تهیه کنند، اینها خبرهای قلابی و الکی است؟

همین طور است، قلابی است من به شما بگویم اگر کسی آمد و گفت که در مطب ما نقشه برداری مغز می کنیم و این فایده ای برای مریض دارد، این صد در صد رد شده است. اینها معمولا بر اساس نوار مغز است و استفاده از نوار مغز وایجاد یک نقشه ای از آن نوار هیچ ارزش بالینی ندارد و واقعا نبایداستفاده شود.

 نوار مغز را همه دکترهایی که متخصص مغز و اعصاب هستند انجام می دهند و می توانند تفسیر کنند، احتیاجی هم به تبدیل کردن به تصویر نیست اینها بیشتر مسائلی است که دنبال پول در آوردن و مسائل مالی دنبالش است.

در مورد تکنیک های دیگر مثل تکنیک های ام آر آی و این حرف ها هم بعضی ها هستند که شروع کرده اند و گفته اند که ما می آییم نقشه مغز انجام می دهیم و تا الان که ما اینجا نشسته ایم من واقعا هیچکسی را در ایران نمی شناسم که آموزش صحیحی برای انجام این کار دیده باشد. ولی همان طور که عرض کردم شما احتیاج به داشتن اطلاعات مفصل و آموزش مفصل دارید. مثلا این نیست که این دکمه را بزنید و یک نرم افزاری را از اینترنت دانلود کنید، استارت کنید و یک ام آر آی هم بگیرید ببینید کجای مغز قرمز می شود کجای مغز آبی می شود و اینها متاسفانه یکی از صدماتی است که ما کلا در کشور داریم، یعنی هر وقت دنبال تکنولوژی بودیم اول مبهوت تکنولوژی می شویم و اولین اتفاقی می افتد این است که از تکنولوژی به عنوان یک منفعت مالی یا شخصی استفاده می کنیم.

برای تکنولوژی یا هر تکنولوژی اول آموزش لازم است، اول دانش لازم است، اول این است که متخصصان واقعی آن رشته را دور هم جمع کنیم تا واقعا بتوانیم از آن تکنولوژی استفاده کنیم. این کاری بود که ما هدف داشتیم که انجام دهیم.من و چند تا از بچه های خارج از کشور آمدیم،  ولی همان طور که عرض کردم متاسفانه بودجه ای در اختیار ما قرار داده نشد که بتوانیم این کار را انجام دهیم، بنابراین کارمان را با همکاری با خارجی ها ادامه می دهیم.

آقای دکتر امیدواریم همچنان باقی بمانید، ولی این خبر که در ایران هستید و به فعالیت ادامه می دهید خبر خوبی برای ما است که علاقه مند هستیم به بودن و ماندن و نرفتن از ایران.  امیدواریم اگر حرف ها و صحبت های ما را جاهایی که مرتبط هستند یا بودجه گذار هستند، شاید وزارت علوم، معاونت علمی ریاست جمهوری یا وزارت بهداشت می شنوند امیدوارم کاری کنند و کمک کنند آقای دکتر زارعی و دوستانشان را در کشورمان از دست ندهیم.

اجازه بدهید برویم با تصاویر صحبت کنیم راجع به تصویربرداری و نقشه برداری از مغز که قصه بسیار مهمی است در برنامه امروز هم صحبت کردیم که داریم در مورد مرزهای دانش صحبت می کنیم.برویم تصاویر را ببنیم آقای دکتر زارعی روی تصاویر توضیح بدهند. این همان ام آر آی معروف است که ما می بینیم؟

بله هر کسی که ام آر آی شده باشد یک چنین تصویری را در ذهن دارد. دستگاه ام آر آی چیزی که هست، آن چیزی که گرد است دور بیمار این یک آهنربای بزرگ است، آن چیزی که دور سر مریض است یک سیم پیچ است که آن هم یک میدان مغناطیسی ایجاد می کند. این برای این است که وقتی می خواهند یک ام آر آی مغزی از یک بیمار بگیرند، وقتی بیمار داخل آن می رود یک میدان مغناطیسی بزرگ وجود دارد و یک میدان مغناطیسی کوچک که دور سرش است. کاری که اتفاق می افتد این است که با گذشتن برق از آن سیم پیچی که دور سر بیمار است، میدان مغناطیسی اولیه که آن میدان مغناطیسی بزرگ است آن میدان یک تغییراتی می کند و این تغییر میدان مغناطیسی بر روی لرزش مولکول هایی که بدن هستند، حالا هر جایی از بدن که هستند تاثیر می گذارد و این باعث می شود سیگنال هایی که بر می گردد، سیگنال های ارتعاشی تغییر کند، این تغییرات فوق العاده کم است، یعنی باید بگویم که هیچ گونه ضرری برای بیمار ندارد. یکی ازخوبی های تکنیک ام آر آی این است که شما می توانید بارها ام آر آی شوید و هیچ مسئله ای برایتان ایجاد نشود.

این عکسی که شما دارید می بینید عکسی است که به احتمال قوی اکثر مردم ندیده اند. این در حقیقت تصویربرداری از مسیرهای عصبی داخل مغز است. یعنی شما این رشته ها را که دارید می بینید هر کدام از این رشته ها بر اساس رنگشان، نمودار جهت حرکتشان از یک قسمت مغز به قسمت دیگر مغز بود.

یعنی سیگنال هایی که رد و بدل می شود از این مسیرها عبور می کند؟

چیزی که تصویربرداری می شود شدت انتشار و میزان انتشار آب در مسیرهای عصبی هست و بعد تصاویر بر اساس این ساخته می شود و به این صورتی که شما دیدید مثل رشته ماکارونی در می آید.

برای شما چه معنی دارد؟

برای ما این خیلی معنی دارد، برای اینکه ما مطالعات مفصلی با اینها می توانیم انجام دهیم این است که ارتباطات یک قسمت با یک دیگر، ارتباطات آناتومی ، وقتی که تغییر کند یا از بین برود ما می توانیم ببینیم .در تومورهای مغزی فرض کنید اینها تغییر شکل دیده باشند، صدمه دیده باشند کمک کننده است. اگر جراح خواسته باشد استفاده کند و جراحی کند می توانیم به او بگوییم کدام رشته ها سالم است، کدام رشته ها سالم نیست. خیلی کارها با این می شود انجام داد، در بیماری های مختلف حتی در بیماری هایی مثل اوتیسم مثل وسواس که خود من روی آن کار کردم، پارکینسون، آلزایمر کاملا اینها تحت تاثیر قرار می گیرد و چاپ هم شده است.

و اگر نگاه کنیم به تصاویری که معمولا در دستمان از مطب دکتر بیرون می آییم، همچنین تصویری را هرگز نمی بینیم؟

هرگز، اینها احتیاج به تحلیل های ریاضی مفصلی دارد که باید انجام شود. چیزی نیست که در حال حاضر به طور روتین یا معمول برای بیماران انجام شود.

این تصویری است که من می خواهم توضیح دهم ما یک ام آر آی عملکردی داریم که وقتی یک قسمتی از مغز فعال می شود، فعال شدن آن قسمت همراه است با افزایش جریان خون و تغییرات اکسیژن، بر اساس این تغییرات سیگنال ایجاد می شود و ما می توانیم نگاه کنیم.

تصویر بعدی که تصویر پایانی است است ببینیم.

یکی از متدهای بسیار مهم که متاسفانه ما در ایران در حال حاضر خیلی کم داریم مثلا در مغز به طور کلی استفاده نمی شود، پِت اسکن است که من همین جا باید ذکر کنم که رئیس کنگره امسال پروفسور علوی هستند که این متد را 1972 در پنسیلوانیا کشف کردند در نتیجه جزو افتخارات ایران است که این پت اسکن که این همه در دنیا دارد استفاده می شود، حاصل کار و تحقیقات یک ایرانی است که خودشان هم ان شاء الله تشریف می آورند و ما بتوانیم این تکنولوژی را با کمک آقای پروفسور علوی و همکارانشان در پنسیلوانیا بیشتر اشاعه دهیم.

خیلی متشکر از آقای دکتر زارعی از آنچه از نقشه برداری مغز فرمودید و آنچه که در پیش است. امیدوارم که کنگره خیلی خوبی در پیش داشته باشید، امیدوارم  فرصتی باشد که بتوانیم راجع به این جهان شگفت انگیز با شما گفتگو کنیم.

 

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا