دریاچه ارومیه را به پارک حیوانی و گیاهی تبدیل کنیم
سینا پرس: نفرین شوم حیات ارومیه از زمانی آغاز شد که سد سازی ، مانند بختک به جانش افتاد و راه نفسش را برید و عاقبت به کما رفت. اینک هرکسی برای فروکش کردن این درد به فکر چاره ای است. آیا راهی برای احیای این دریاچه وجود دارد؟ آیا راهکارهای پیشنهاد شده دردی از دردهای این دریاچه را دوا می کند؟ برای پاسخ یافتن به این سوالها گفتوگویی اختصاصی با پروفسور پرویز کردوانی، جغرافیدان ایرانی، بنیانگذار مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران، عضو بنیاد مطالعات آسیایی، شبکه آب خاورمیانه و عضو هیات امنای صلح سبز، رئیس کمیته بیابانزدایی انجمن متخصصان محیط زیست ایران انجام دادیم که در ادامه می آید.
امروزه حال وخیم دریاچه ارومیه سر تیتر خیلی از روزنامهها و خبرگزاریها و بنگاههای خبری شده، شاید سوال خیلی از مردم دوستدار محیط زیست این باشد که آیا حال ارومیه دوباره خوب میشود؟ پاسخ شما در این خصوص چیست؟
من عاشق دریاچه ارومیه هستم. زمانی که به ایران بازگشتم به ارومیه رفتم. وطن دوم من ارومیه است و بنیان گذار دانشگاه ارومیه هستم. باید با صراحت کامل بگویم که دیگر این دریاچه احیا شدنی نیست و مرگش فرا رسیده است.
روزی این دریاچه خیلی زیبا و ارزشمند بود. این دریاچه به دلیل شوری زیاد محل زندگی آرتمیا بود؛ آرتمیا برای پرورش میگو و ماهی خیلی خوب است. لجن زار این دریاچه هم ارزش درمانی داشت و اکوسیستم خاصی برای زندگی پرندگان و بسیاری از حیوانات از جمله گوزن و گاومیش به وجود آورده بود. این دریاچه بزرگ 102 جزیره داشت. مناطق حاصلخیز اطراف دریاچه محل زندگی بسیاری از مردم بود اما الان این دریاچه مثل سابق نیست. خانم بارلو، یک متخصص کانادایی چندین کتاب درباره آب نوشته است. او در یکی از کتابهایش نوشته است که من از مسوولان گله دارم. چرا آنها حقایق را به مردم نمیگویند. وضعیت آب بحرانی است. دریاچه آریزونا اوضاعش از ارومیه هم بدتر است. دریاچه اوگالالا، دریاچه پاول و… چرا نمی گویند؟ مسوولان ما هم درباره دریاچه ارومیه حقیقت را نمیگویند. دریاچه ارومیه مریض شده است. او بیمار است و درمان هم نمی شود. حال این دریاچه مانند کسی است که مبتلا به بیماری اسهال مزمن شده وخیم است.غذا و آب دادن به او حالش را بهتر نمیکند. عده ای قصد دارند با بارور سازی ابرها و انتقال آب ارس به ارومیه این دریاچه را احیا کنند. حال خراب دریاچه با این کارها خوب نمی شود.
آب دریاچه شورتر شده و چاه های اطراف را هم شور کرده است. هرچقدر آب به این دریاچه بریزیم این آب شور به اعماق زمین و چاه ها نفوذ می کند.عده ای دیگر به کشاورزان پول داده اند تا امسال گندم نکارند و به جای آن ترب بکارند. در واقع پول بگیرند و سبزیجاتی که نیاز کمتری به آب دارد بکارند. حتی در برخی از فصول کشت نداشته باشند. با این کار، زمین حاصلخیزیش را از دست می دهد. این کار شدنی نیست. آن کشاورز هم باید نان بخورد، دختر و پسر دانشجو دارد. برخی فکر میکنند با بستن چاه ها و کشت نکردن، آب دریاچه تامین می شود. کشاورزان اول موافقت کردند اما بعد از دو دو تا چهار تا کردن قضیه زیر بار نرفتند. ما باید فکر دیگری برای این دریاچه بکنیم.
برای رهایی از شوری چاهها و مشکل کشاورزان چه باید کنیم؟
وزارت نیرو باید سهمیه آب کشاورزی آنها را نصف کند. طرح پسته کاری با آبیاری قطره ای برایشان اجرا کند. با آبیاری قطره ای، راندمان سه برابر می شود. با این کار زندگی کشاورز زیر و رو می شود. الان سیب زمینی و پیاز می کارند که سه روز یکبار آب می خواهد. حتی با شوری زمین، پیاز و سیب زمینی هم نمی توانند داشته باشند. چاه ها را هم باید شیرین کرد؛ الان سیستمی برای شیرین کردن چاه ها وجود دارد. وزارت نیرو باید در زمستان از رود ارس که همه آبش می ریزد به دریای خزر، آب بیاورد. در آن زمان نه کشور آذربایجان به آب نیاز دارد و نه مصرف آب در شهرستانهای اطراف دریاچه ارومیه بالاست. در این زمان می توان از رود ارس، آب برای بالادست چاه های شش شهرستان آذربایجان شرقی و سه شهرستان آذربایجان غربی آورد و با تغذیه مصنوعی به سفره های زیرزمینی ، آب چاه های پایین دست را شیرین کرد. اما آب ارس را نباید وارد دریاچه کرد چون دریاچه سوراخ است و بیشتر آب سفرههای زیرزمینی را شور می کند.
و اما راهکار اصلی شما برای دریاچه چیست؟
باید از دریاچه دل کند و به جای آن پارکی حیوانی گیاهی ساخت؛ آنقدر زیبا خواهد شد که زیبایی قبلی اش فراموش میشود؛ ما باید یک لایه ۱۰ سانتیمتری ماسه و شن روی دریاچه بریزم( ۹۰ درصد ماسه و ۱۰ درصد شن تا باد نبرد). تخم گیاهان را هم باید با این ماسه و شن مخلوط کنیم. این منطقه ۳۰۰ میلیمتر بارندگی دارد، در مدت ۵ سال می تواند به پارک گیاهی عالی تبدیل شود. پس از آن می توان آهو و بز و کل در آن رها کرد و آنرا به بزرگترین پارک حیوانی و گیاهی تبدیل کرد.
جزایر این دریاچه را هم میتوان احیا و به یک منطقه توریستی تبدیل کرد. همچنین ما میتوانیم نمک دریاچه را جمع کنیم.میلیاردها تن نمک است. این نمک را باید به سه دلیل برداشت کرد؛ اول: نمک دریاچه آبهای زیرزمینی را شور میکند، دوم: موجب بادهای نمکی میشود. سوم: نمک دریاچه سم است و مردم به دلیل مفت بودن آن را جمع آوری و مورد استفاده خوراکی قرار می دهند.
از طرفی یکی از استادان دانشگاه تبریز می گفت می توان از این نمک برای خمیر دندان استفاده کرد. ما الان به زحمت داریم نمک صنعتی از چند نقطه ایران تولید می کنیم در حالی که این نمک وجود دارد. ما روزانه میلیون ها تن نمک صنعتی هنگام استخراج نفت برای جدا کردن نفت وآب و صنایع پترو شیمی و سایر صنایع احتیاج داریم. دو سوم نمک ایران در گرمسار تولید می شود، اما این مکان فقط ۲۵ سال دیگر نمک دارد.همچنین در دشت کویر آلمانیها با همکاری ایرانیها، جویهای عمیقی حفر کرده اند تا آب شور را بگیرند، این جویها استخرهای چهار هکتاری و پنج هکتاری دارند. آنها آب را تبخیر و نمکش را جمع می کنند. آنقدر در کویر این کار را کردهاند، که کویر دیگر آب ندارد. دریاچه فامور هم شور است. از این دریاچه هم نمک می گیرند. از صدها گنبد نمکی قسمتهای مرکزی و شرق ایران هم نمک استخراج میشود. میلیاردها تومان هزینه میشود تا با استفاده از برق از آب خلیج فارس نمک بگیرند در حالی که نیازی به این کارها نیست، در دریاچه ارومیه نمک وجود دارد. مهمترین فایده جمع آوری نمک دریاچه ارومیه، باقی ماندن نمک های گرمسار و نواحی دیگر است که با هزینه زیادی برداشت می شود.
No tags for this post.
با احترام
امکانات ایران برای احیای دریاچه ارومیه هنوز بسیار است و دولت در واقع حاضر نیست بودجه کافی برای راهکارهای مناسب قرار دهد. یک راهکار شیرین سازی آب خلیج فارس و پمپاژ آن به مناطق در حال خشگ شدن است. در طرحی به نام “رودابه” راهکار خوبی برای حل کم آبی استانهای مرکزی و خراسان جنوبی داده شده که به خوبی میتوان برای دریاچه ارومیه نیز استفاده شود.