گردش مجانی دانش، عنصر کلیدی دنیای علم

علم زمانی کارآمد است که باز باشد و به اشتراک گذاشتن نتایج تحقیقات، گردش مجانی دانش و شفافیت در شیوه انجام این کار، عناصری کلیدی برای دنیای علم است و باز بودن، علم را به محیطی طبیعی برای همکاری تبدیل می کند.

با کنار هم قرار دادن منابع، نیروی مغزها و تخصص های مکمل، تحقیقات توام با همکاری تضمین خواهد کرد که می توان با چالش‌های اجتماعی و  جهانی برخورد کرد. به طور مثال، می توان به نهادی مانند ایستگاه بین ‌المللی فضایی اشاره کرد یا از ذره بوزون هیگز نام برد که توسط تیمی از دانشمندان در مرکز سرن کشف شد که به همراه یکدیگر بر روی برخورددهنده‌های ATLASو CMS  کار کرده بودند. این ها نمونه هایی مهم از همکاری بین المللی هستند که به دنبال پاسخ دادن به پرسش های بنیادی درباره منشا و شکل گیری ذاتی جهان هستند.

فرآیند همکاری، مزیت های دیگری نیز به همراه دارد و کنار هم قرار دادن منابع، ارزش بهتری برای پول مالیات دهندگان به همراه می آورد زیرا از تکرار شدن تلاش ها و تسهیلات جلوگیری می شود. ترکیب کردن ذهن های شفاف، سرعت تحقیقات علمی را بالا می برد و به تنوع بخشی و رقابت سالم کمک می کند. 

علاوه بر این، نوآوری دنیایی است که هنگامی که باز است، بهترین بازدهی را دارد. داشتن مدیران و متخصصانی از حوزه صنعت، موسسه های تحقیقاتی و همچنین داشتن کارآفرینانی برای بحث کردن درباره چالش های جدید و فرصت ها به صورت باز، راه کارآمدتری برای سرعت بخشیدن به نوآوری است. در این میان، تفحص میان رشته ای موانع را از میان بر می دارد و دریچه های جدیدی را به سوی همگان می گشاید.

همکاری میان کاربردی یعنی ترکیب کردن مدیران با حوزه های مختلف تخصصی برای پروژه‌های درون سازمانی، دپارتمان های تحقیقاتی و استارت آپ ها، موفقیت های مهمی را به دنبال داشته است. هدف از این کار، تقویت کردن نقاط قوت یک تیم از طریق یکپارچه کردن صلاحیت های مختلف مهندسان، توسعه دهندگان تجاری، طراحان، دانشمندان و کارآفرینان است و این رویکرد در بطن اکثر مدل های نوآوری و انتقال دانش در هر دوی نهادهای تحقیقاتی و حوزه صنعت قرار دارد.

ارتباط بین برخورددهنده بزرگ هادرونی و اقتصاد محلی

نوآوری می تواند به شکل ارگانیک رخ دهد یعنی این که ایده ها و فناوری های جدید ترکیب شده و در نهایت به شکل محصولات جدید یا نیازهای بازار با یکدیگر ارائه شوند. بنابراین سرمایه گذاری فعالانه در نوآوری یا همان مدیریت نوآوری می تواند این فرآیند را سرعت بخشد. این امر می تواند در شکل ترغیب کردن کارآفرینان و استارت آپ ها و همچنین شرکت های بخش خصوصی و دولتی در بخش تحقیقات یا مشاوره باشد.

هر دوی صنعت و نهادهای تحقیقاتی از مدیریت نوآوری نفع می برند زیرا شرکت ها و استارت آپ ها از آخرین فناوری و دانش استفاده می کنند و این امر به فرآیند رقابت آن‌‌ها اضافه می شود. نهادهای تحقیقاتی نیز می توانند از طریق انتقال فناوری نوین، تاثیرشان بر روی جامعه را افزایش دهند.

افرادی که در حوزه علم و نوآوری سرمایه گذاری می کنند، نیز نتیجه کار خود را می بینند. آژانس های سرمایه گذاری کننده هم می توانند نتیجه سرمایه گذاری خود در علوم پایه را ببینند، رشد اقتصادی را ترغیب کنند و فرصت های شغلی جدیدی را برای کارکنان آموزش دیده و دارای دانش بالا ایجاد کنند. سیاست گذاران نیز این فرصت را برای تعریف کردن اولویت های مشترک در سطح منطقه ای غنیمت شمرده و کاربرد استراتژی های بین حوزه های اقتصادی ملی و منطقه ای اقتصادی و همچنین تحقیقاتی را خواهند داد.

چندین پروژه منطقه ای از قبل برای ارتقای شراکت بخش خصوصی و دولتی و همچنین ترغیب کردن نوآوری از طریق همکاری های چند سهامداری در حال اجرا هستند. از آن میان می توان به حوزه تحقیقاتی اروپا (ERA) اشاره کرد؛ این پروژه در واقع ساختاری است که در سال 2000 توسط اتحادیه اروپا و با هدف بهینه کردن همکاری چندملیتی در حوزه هایی مانند تحقیقات پزشکی، محیطی، صنعتی و اقتصادی و اجتماعی و همچنین نوآوری ایجاد شد. این نهاد پیش تر در پروژه هایی از مدیریت آب برای کشاورزی پایدار گرفته تا مطالعه چالش های زنان  با هدف افزایش و ارتقای تنوع های علمی پشتیبانی مالی کرده است.

سرن نیز فراتر از بودن یک نهاد تحقیقات بنیادی بر روی ذره بوزون هیگز، شبکه ای از مراکز تجاری را برای کمک به کارآفرینان و شرکت های فناوری کوچک تاسیس کرده و هدف از این اقدام ایجاد پلی بین مفهوم تکنیکی و واقعیت بازار است. 

تعدادی از این شرکت ها از شتاب دهنده و فناوری آشکارساز سرن برای واردکردن کارکردهای جدید پزشکی به بازار استفاده می کنند. پروژه وسیع تر دیگری EIROforum نام دارد که در واقع سازمانی برای گروهی از هشت سازمان تحقیقات بین دولتی اروپایی (EIROs) است که از میان این سازمان ها می توان به سرن اشاره کرد. هدف از ایجاد این پروژه، تقویت کردن فرهنگ تحقیقات و نوآوری در اروپاست.

این برنامه های منطقه ای، محیط مفیدی را برای نوآوری محلی ارائه می دهند. بسیاری از شرکت ها و دانشگاه ها دارای دفاتر انتقال دانش هستند که به توسعه فناوری ها با هدف ایجاد ارتباط بین پروژه های ملی و محلی اختصاص داده می شوند. هدف از چنین فرآیندهایی بهره برداری کاملا از پروسه نوآوری میان کاربردی است.

تفحص میان رشته ای زمانی موفق ترین فرآیند خواهد بود که متخصصان حاضر در حوزه های مختلف همدیگر را بشناسند و به یکدیگر اعتماد کنند.

ظهور داده و علوم شهروندی

فناوری های دیجیتالی جدید در حال متحول کردن دنیای نوآوری و علم هستند. از یک سو، آن ها در بازار و در حوزه هایی مانند فناوری پزشکی، فناوری های اطلاعات و ارتباطات و همچنین رسانه تغییرات مهمی ایجاد می کنند. از سوی دیگر، این حوزه ها فرصت های بسیار جدیدی را برای استارت آپ ها و کارآفرینان ایجاد می کنند و در نهایت، طیفی از راهکارهای نوآوری را به بازار و جامعه عرضه می کنند.

فرآیند نوآوری و علم نیز در حال تغییر است و ظهور وب جهانی که خود در سرن توسعه یافته و همچنین خدمات ابر الکترونی، تحلیل داده بزرک و رسانه اجتماعی، همگی شیوه های به اشتراک گذاشتن داده، ایده ها و قدرت محاسباتی توسط محققان و نوآوران را دستخوش تحول کرده است و این خود یک فرصت ایده آل برای آینده علم و نوآوری به شمار می آید.

در این میان پروژه های علمی شهروندی مانند Higgs Hunters و  Galaxy Zoo نیز شیوه های علمی را دموکراتیک می کنند و همزمان مرزهای بین مشارکت عمومی، تحصیل و تحقیقات حرفه ای علمی را کمرنگ می کنند.

فناوری های دیجیتال بدین معنا هستند که  می توان با مقادیر جدید داده سر و کار داشت و کنکاش داده به طور روز افزونی در علم اهمیت پیدا می کند؛ این به معنای حوزه هایی است که محققان هم اکنون بر کاوش مجموعه داده های عظیم موجود به جای فقط طراحی پروژه ها برای به دست آوردن داده های جدید، تمرکز کرده اند.

در این میان، فرآیند یادگیری ماشین و تکنیک های یادگیری عمیق برای حل مسائل داده بزرگ در حوزه های تحقیقات آکادمیک و تجاری به حدی شبیه هستند که صنعت و تحقیقات برای جذب بهترین دانشمندان داده رقابت می کنند.

باید گفت همکاری بخش خصوصی و دولتی می تواند چالش های مشترک داده را سازماندهی کرده و داده های علمی را در اختیار عموم قرار دهد. در این جا این پرسش مطرح می شود که جایگاه انسانی در این انقلاب دیجیتالی چیست؟ در واقع انسان در بطن این انقلاب قرار دارد و فناوری های دیجیتالی نمی توانند جایگزین همکاری انسان ها شوند بلکه این فناوری ها، همکاری های انسانی را آسان می کنند.

انتقال موفق دانش نیازمند آن است که افراد صاحب دانش با یکدیگر تعامل برقرار کرده، همکاری کنند و ارتباط داشته باشند. زمانی که انتقال دانش در نهادی مانند سرن رخ می دهد، فیزیکدانان، مهندسان و تکنسین های درگیر، اغلب زمانشان و همچنین بسیاری از مسئولیت های حرفه ای خود را به اشتراک می گذارند. در این جا تضمین این موضوع که آن ها با همکاران مناسبی ارتباط برقرار می کنند، برای آن ها و همتایان صنعتی شان حائز اهمیت است.

تفحص میان رشته ای زمانی موفق ترین فرآیند خواهد بود که متخصصان حاضر در حوزه های مختلف همدیگر را بشناسند و به یکدیگر اعتماد کنند. فناوری ارتباط بهتر و به جای افراد را آسان تر می کند؛ همچنین برخوردهای چهره به چهره و فرصت های شبکه بندی شده نیز ارشمند هستند؛ علاوه بر این، درک درست از پل های فرهنگی بین کشورها و زمینه های مختلف نیز حائز اهمیت است.

انسان ها هنوز هم در بطن اقتصاد دانش قرار دارند بنابراین در حالی که انقلاب دیجیتالی راهکارها و فرصت های جدیدی را وارد چالش های اجتماعی و اقتصادی کرده، بشر همچنان و همواره عنصر اساسی تلقی می شود. به یاد داشتن این نکته می تواند زمینه پرورش بسیاری از انقلاب های علمی آینده را فراهم کند.

 

منبع: مجمع جهانی اقتصاد

ترجمه: شه تاو ناصری

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا