جایگزینی ساکنان قدیمی با مهاجران فاقد حس تعلق از موانع بهسازی بافتهای فرسوده است
علی حامد پناهی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد در پایاننامه خود تحت عنوان "ارزیابی فرسودگی بافت شهری (نمونه موردی: منطقه 10 اصفهان)" مجموعه مسایل و مشکلات این منطقه در قالب موضوعات محوری ناهمخوانی کالبد و فعالیت، ترافیک، آلودگی شدید، خروج تدریجی سرمایه و فعالیت، جایگزینی کارکرد سکونت به وسیله کاربریهای تجاری و… را بررسی کرد.
بافت تاریخی و قدیمی شهرهای کشور که در اغلب موارد هسته اولیه و اصلی آن شهرها را تشکیل میدهد از یک طرف جزو میراث فرهنگی آن شهرها محسوب شده و حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آنها اجتنابناپذیر است و از طرف دیگر اغلب این بافتها با گذشت زمان و عدم نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی میشوند. شناسایی وضعیت کالبدی و عملکردی این بافتها به منظور برنامهریزی و مدیریت حفظ و نگهداری آنها از اقدامات اولیه و مهمی است که باید صورت پذیرد.
حوزه تحت نفوذ شهرداری منطقه 10 اصفهان با وسعت دو هزار و 160 هکتار و جمعیتی حدود 216 هزار نفر در جنوب شرقی اصفهان واقع است. محدوده جغرافیای آن از شمال به اتوبان چمران، از جنوب به خیابان جی، از شرق به اتوبان آقابابایی و از غرب به خیابان سروش و زینبیه ختم میشود. عمر و قدمت بالای ابنیه، کیفیت ساختوساز پایین ساختمانها، معابر کم عرض و … همه و همه حاکی از فرسودگی بافت این منطقه است.
همچنین وجود شاخصههای تاریخی ارزشمند از جمله منار باقوشخانه، خانقاه علی ابن سهل و امامزاده ابراهیم، برج کبوتر در کنار کمربندی شرق و کورههای آجرپزی در نزدیکی برج کبوتر به عنوان مظاهری از یک دوره تاریخی، بر لزوم و اهمیت پرداخت به این منطقه میافزاید. این منطقه نیز مانند سایر بافتهای فرسوده از بیمهری گذر زمان در امان نبوده و دارای مشکلات کالبدی و اجتماعی-اقتصادی فراوانی است که توجه ویژه مدیریت شهری در راستای ساماندهی آن را میطلبد.
در این پژوهش سعی شده با استفاده از شاخصهای بافت فرسوده، فرسودگی بافت منطقه 10 اصفهان ارزیابی شود که این شاخصها عبارتند از اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی. در این راستا از اسناد کتابخانهای و مطالعات میدانی و روش تحلیلی – توصیفی استفاده شده است. همچنین به منظور ارزیابی نظر ساکنان بافت از پرسشنامه استفاده و به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران مورد استفاده قرار گرفته است.
نتایج حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزارهای Excell و SPSS تجزیه و تحلیل شد در ادامه به منظور شناسایی تأثیر عوامل استراتژیک بر بافت از تکنیک SWOT بهره گرفته شده است. بر اساس مطالعات پایه در زمینههای مختلف فکری، مهمترین مسأله کاربری زمین در محدوده مرکز شهر، علاوه بر تمرکز بسیار کاربریها که شدت استفاده از فضا را موجب شده است، وجود عناصر و فعالیتهای ناهمخوان در درون محدوده است که نظام کاربری زمین را با عدم تعادل مواجه کرده است.
جابهجاییهای اجتماعی به صورت خروج جمعیت ساکن دارای حس تعلق به مکان از مرکز شهر و جایگزینی به وسیله جمعیت مهاجر فاقد حس تعلق به مکان، یکی از معضلات اصلی بافت فرسوده منطقه 10 است که این وضعیت، مشارکت در امر نوسازی و بهسازی بافت را از طرف ساکنان، با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد.
عمدهترین ویژگی مرکز شهر به لحاظ کارکردی، تخلیه سکونت و جایگزینی آن به وسیله کارگاهها، انبارها و سایر کاربریهای وابسته به تجاری است که در درازمدت افزایش سهم خانههای خالی و جایگزینی به وسیله کارکردهای وابسته به تجاری را در پی خواهد داشت.
ناهمخوانی فضای موجود به ویژه محدوده بافت قدیم با نیازهای جدید شهرنشینی در قالب محورهای ارتباطی و دسترسی، یکی از مسایل مهم در بافت است که انگیزه بسیاری از شهروندانی بوده که بافت را ترک کردهاند. علاوه بر این، مشکل ترافیک و راهبندان های طولانی و به تبع آن ایجاد سر و صدا و آلودگی هوا، کیفیت محیط زندگی ساکنان این پهنه را دچار افت شدیدی کرده است.
مجموعه مسائل و مشکلات مذکور را میتوان در قالب موضوعات محوری ناهمخوانی کالبد و فعالیت، ترافیک، آلودگی شدید، خروج تدریجی سرمایه و فعالیت، جایگزینی کارکرد سکونت به وسیله کاربریهای تجاری، جابهجاییهای اجتماعی، کاربریهای ناهمخوان شهری و جدایی گزینی فضایی – اجتماعی خلاصه کرد. به گزارش ایسنا؛ این پایاننامه به راهنمایی مهدی مؤمنی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد دفاع شد.
No tags for this post.