روند چاپ مقاله در مجلات علمی-پژوهشی معضلی جدی است

چندی پیش با این استاد دانشگاه درباره آموزش و پژوهش در علوم انسانی گفتگو کردیم.در گفتگویی که در پی می آید دکتر سیدان به سوالات خبرنگار سیناپرس درخصوص روند چاپ مقاله در مجلات علمی – پژوهشی پاسخ داده است.

 شما هم برای واحد درسی که تدریس می‌کنید از دانشجویانتان درخواست انجام  تحقیقاتی را دارید، آیا دانشجویان با جدیت این کار را انجام می‌دهند، یعنی همان انرژی‌ای که برای انجام تحقیق درس‌های فنی نظیر مکانیک، فیزیک و… می‌گذارند، برای انجام این درس هم صرف می‌کنند؟

این که دانشجو تحقیق درس را با جدیت انجام دهد یا خیر، بسته به رفتار استاد درس است. به نظرم عمومی یا تخصصی بودن درس خیلی در این مسئله دخالت ندارد. اگر هم دانشجو کارش را درست انجام نمی‌دهد، دلیلش این است که ما به او روش تحقیق را نیاموخته‌ایم.

در ذهن بسیاری از دانشجویان، تحقیق یعنی اینکه از این طرف و آن طرف مطالبی را به هم بچسبانی و بعد نمره بگیری. من در درس آشنایی با ادبیات فارسی (ادبیات عمومی) هیچ‌گاه تحقیق نوشتاری به دانشجوها نمی‌دهم. چون این‌ها غالباً دانشجویان ترم‌های نخست هستند و درس روش تحقیق را نگذرانده‌اند. اما یکی از کارهای کلاسی آن‌ها این است که بهترین کتاب ادبی‌ای را که خوانده‌اند، در کلاس معرفی کنند. هدف من از این کار این است که آن‌ها تشویق شوند به خواندن کتاب. هستند دانشجویانی که تا به حال جز کتاب درسی چیزی نخوانده‌اند. اما اغلب حداقل دو سه تا کتاب خوب خوانده‌اند یا مجبور می‌شوند بخوانند. گاهی مطالعات آن‌ها مرا شگفت‌زده می‌کند.

دانشجویانی بوده‌اند که هر جلسه یک کتاب معرفی کرده‌اند. و همه جزو شاهکارها. اما متأسفانه هرچه پیش‌تر می‌رویم و دانشجویان جدید وارد دانشگاه می‌شوند،  می‌بینیم که میزان کتابخوانی در میان آن‌ها در مقایسه با دانشجویان قدیمی‌تر افت پیدا کرده است.

دلیلش چیست؟

دلیلش همان نگاه تک بُعدی است. این که فقط درس مهم است و آن هم یک رشتۀ خاص. و همۀ تمرکز روی همان باید گذاشته شود. این نگاه در بلندمدت به فرد ضربه می‌زند و شخصیت او را هم تک‌بُعدی و حتی به نظرم بدون ‌انعطاف می‌کند. و البته مشغولیت‌های فضای مجازی و وقت‌گذرانی در آنجا هم در افت میزان کتابخوانی مؤثر است.

این طور به نظر می‌رسد که بیشتر کسانی که مقاطع تحصیلی نظیر کارشناسی ارشد یا دکترا را به پایان می‌برند و مشغول امر تدریس می‌شوند از تحقیق، پژوهش، خواندن، یادگرفتن و… غافل می‌شوند، شما این نظر را قبول دارید؟ فکر می‌کنید چرا این اتفاق می‌افتد و برای رهایی از وضعیت چه تدبیری اندیشیده‌اید؟

این حرف را قبول ندارم. ممکن است برخی دچار این آسیب‌ها شوند. اما لزوماً این اتفاق برای همه نمی‌افتد. برعکس، به نظر می‌رسد افرادی که در دانشگاه هیئت علمی می‌شوند، فرصت‌ها و انگیزه‌های بیشتری برای آموختن و خواندن دارند. چون باید اطلاعات خود را به‌روز کنند.

اما اشکالی که وجود دارد، در حوزۀ پژوهش است. عضو هیئت علمی برای ترفیع و ارتقا و تبدیل وضعیت باید کار پژوهشی کند. یک آسیب جدی که ممکن است پیش بیاید، این است که صرفاً به کمّیت توجه کند. یک آسیب دیگر، وابستگی به دانشجو برای کارهای تحقیقاتی است. من یادم هست وقتی دانشجوی کارشناسی ارشد بودم، مقاله‌ای نوشته بودم که می‌خواستم در یک مجلۀ علمی-پژوهشی چاپ کنم. اما مجلات قبول نمی‌کردند و می‌گفتند باید اسم شخصی به عنوان استاد راهنما بیاید.

مقاله مستخرج از پایان‌نامه و تحقیق کلاسی نبود و من مستقل آن را نوشته بودم. بعدها وضعیت کمی بهتر شد و موقعی که دکتری می‌خواندم، دانشجو می‌توانست با نام خودش مقاله چاپ کند. این قانون‌ها بعضی اوقات منصفانه نیست. اینکه برای کار پژوهشی وابسته به دانشجو باشی، به نظر من خودش یک آسیب جدی است. یک نوع طفره رفتن از کار تحقیقی است و حتی می‌تواند نشان‌دهندۀ ضعف در مقولۀ پژوهش باشد.

کتابی که به عنوان کتاب درسی به دانشجو معرفی می‌شود غالباً یکی از گزیده‌های متعددی است که در بازار وجود دارد، انتخاب یکی از این انبوه گزیده‌ها بر چه مبنایی است؟ این انتخاب بر مبنای محتوای کتاب صورت می‌گیرد یا نام مولف یا مولفان روی جلد یا …؟

عضو هیئت علمی برای ترفیع و ارتقا و تبدیل وضعیت باید کار پژوهشی کند. یک آسیب جدی که ممکن است پیش بیاید، این است که صرفاً به کمّیت توجه کند. یک آسیب دیگر، وابستگی به دانشجو برای کارهای تحقیقاتی است.

در پاسخ به سؤالات قبل گفتم که به نظرم درس ادبیات عمومی باید اصلاح شود. اما در پاسخ به سؤال فعلی شما می‌توان گفت که این گزیده‎ها اکثراً مانند یکدیگرند. همان‌طور که شما هم گفتید امروزه گزیده‌های زیادی در بازار وجود دارد. من خودم هیچ یک از آن‌ها را به عنوان منبع درسی معرفی نمی‌کنم، بلکه متن‌هایی را انتخاب می‌کنم و به دانشجوها می‌دهم و همان متن‌ها را می‌خوانیم. هرچند ترم یک بار هم متن‌ها را تغییر می‌دهم که برای خودم تکراری نباشد. گاهی فقط شعرها و نثرهایی از شاعران و نویسندگان شاخص فارسی مثل فردوسی، بیهقی، سعدی، مولوی، حافظ و … خوانده‌ایم و کمی هم بر مباحث نگارش تمرکز کرده‌ایم.

گاهی موضوعات رایج در ادبیات فارسی را مبنای انتخاب قرار داده‌ام. موضوعاتی مثل وطن، عشق، نیایش، زندگی و مرگ، طبیعت، جوانی و پیری و … . و ذیل هر موضوع چند نمونۀ برجسته را برای دانشجوها معرفی کرده‌ام.

اوضاع پژوهشی جامعه در علوم انسانی را رصد می‌کنید، نظرتان راجع به وضعیت پژوهش در جامعه چیست؟

دادن پاسخ به این سؤال، نیازمند تحقیق گسترده است. در این زمینه مقالاتی نوشته شده است که می‌توان به نتایج آن‌ها رجوع کرد. من فقط به یک مسئله در رشتۀ تحصیلی خودم اشاره می‌کنم که ممکن است در برخی از دیگر رشته‌ها هم وضعیت مشابهی حاکم باشد. امروزه پژوهش حقیقی را کمتر می‌توان در مجلات دانشگاهی دید. در مجلات دانشگاهی که رتبۀ علمی-پژوهشی دارند، مقالاتی نوشته می‌شود که به نظر می‌رسد تنها مقاله برای مقاله‌اند، نوشته شده‌اند تا مقاله‌ای نوشته شده باشد. یعنی واقعاً مسئلۀ خاص و مهمی در آن‌ها وجود ندارد. سازمانِ چاپ مقاله در این مجلات به‌گونه‌ای است که شاید بسیاری از نویسنده‌ها اگر به امتیاز مقاله نیاز نداشته باشند، سراغ آن نروند. دورۀ داوری بسیار طولانی است. معمولاً متوسط آن نزدیک یک سال یا بیشتر از آن است.

برخی برای چاپ هزینه دریافت می‌کنند. گاهی پس از ماه‌ها معطلی به نویسنده می‌گویند ما چنین موضوعاتی را در مجله داوری نمی‌کنیم، مقاله پس از پذیرش ممکن است مدت‌ها در نوبت چاپ بماند و مشکلات دیگر. روند چاپ مقاله در مجلات علمی-پژوهشی واقعاً یک معضل است. این به این معنی نیست که همۀ مقالاتی که در این مجلات چاپ می‌شوند، بی‌ارزش‌اند. مقالات ارزشمندی هم در برخی از آن‌ها منتشر می‌شود، اما می‌خواهم بگویم این نوع نگاه کمّی و امتیازی به مقولۀ پژوهش به دنبال خود چه مشکلاتی آورده است. 

 

گفت و گو: مهرداد نصرتی

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا