تاثیر مهرورزی مادرانه در کاهش تاثیر افسردگی بر کودک
فقر، تحصیلات پایین و قرارگیری در معرض خشونت میتواند اثرات چشمگیری بر سلامت روانی کودک و آینده او داشته باشد. اما واکنشهای بالقوه افسرده کننده مادر نسبت به این عوامل تنشزا چه تاثیری بر فرزند، پیش و پس از به دنیا آمدن او دارد؟
بررسیهای دانشمندان در گذشته نشان داده است که پاسخ همراه با افسردگی مادر به این عوامل استرسزا میتواند از طریق جفت به جنین منتقل شده که این در نهایت به صورت کاهش وزن، مشکلات در رشد ذهنی و نیز آسیب پذیری بیشتر در برابر بیماریها در کودک بروز مییابد.
در این میان، یک پژوهش جدید برای اولین بار به بررسی اثرات نشانگان افسردگی مادر بر عملکرد غدد عصبی پرداخته است. پژوهشگران دانشگاه یوتا در این مطالعه به این نتیجه رسیدند که برخی راهبردهای فرزندپروری میتواند اثرات افسردگی مادر بر نوزاد را خنثی کند.
در این مطالعه، محققان به دنبال درک این مساله بودند که چگونه عملکرد واکنشی غدد عصبی مادر نسبت به استرس میتواند بر محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال نوزاد تاثیر بگذارد. محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال مجموعهای از اتصالات عصبی بین سه بخش مهم مغز است. محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال عامل ایجاد کروتیزول (هورمونی که در پاسخ به استرس ایجاد میشود) به شمار میرود. به کلامی دیگر، پژوهشگران میخواستند بدانند که آیا رفتار مادر در برابر فرزند شیرخواره میتواند اثرات افسردگی مادر بر فرزند را خنثی کند یا خیر.
همچنین آنها قصد داشتند بدانند که آیا کیفیت محیط پس از تولد نوزاد و به ویژه حساسیت مادر میتواند به متیلاسیون دی.ان.ای ژنهای موجود در محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال که عملکرد غدد درون ریز کودک را تنظیم میکنند تاثیر بگذارد یا خیر.
گفتنی است منظور از متیلاسیون دی.ان.ای حالتی است که در آن یک گروه متیل به یک کیتوسین (یکی از چهار عامل سازنده دی.ای.نی و آر.ان.ای) اضافه میشود. وقتی یک گروه متیل به یک پیشبرنده ژن (بخشی از ژن که کار بیان ژن را آغاز می کند)، فعالیت ژن کاهش می یابد.
مطالعات پیشین نشان میداد که افسردگی در طی بارداری و نیز سابقه سو رفتار در طی کودکی میتواند سبب افزایش میتلاسیون دی.ان.ای و در نتیجه کاهش فعالیت ژن در ژنهای NR3C1 و 11β-HSD2 شود.
افزایش میتلاسیون 11β-HSD2سبب میشود که جنین بیشتر در معرض کورتیزول مادر قرار بگیرد و افزایش میتلاسیون NR3C1 نیز به کاهش گیرندههای 11β-HSD2 و در نتیجه افزایش سطح کورتیزول در خون میانجامد.
در این مطالعه 128 نوزاد و مادران آنها که نشانههای افسردگی گزارش میکردند حضور داشتند. نمونه دی.ان.ای این زنان برای تعیین میزان میتلاسیون و نیز دی.ان.ای نوزادان برای تعیین میزان کوزتیزول استخراج شد.
همه نوزادان در سه بازه دو دقیقهای تعاملی چهره به چهره با مادر خود داشتند. در بازه اول، مادران به صورت طبیعی با نوزاد خود بازی کردند. در بازه دوم مادران هیچ حرکت و علامت محبت آمیزی نشان ندادند و در بازه سوم مادران دوباره فرصت یافتند با نوزاد خود رفتاری دوستانه داشته باشند.
میزان حساسیت مادران هر 30 ثانیه ثبت میشد و در قالب چهار معیار مختلف مورد ارزیابی قرار میگرفت.
این مطالعه مشخص ساخت که هر قدر میزان حساسیت مادر (توجه و علاقه نشان دادن او به فرزند) بیشتر باشد، میزان کورتیزول کمتر میشود. در این میان، تفاوت در میزان متیلاسیون دی.ان.ای مادران نیز مهم نبود. به این ترتیب مشخص شد که هر قدر مادر توجه بیشتری به فرزندش کرده و مهروزی بیشتری داشته باشد، اثرات ناشی از افسردگی او بر فرزند کاهش مییابد.
این یافته میتواند برای مادرانی که از افسردگی رنج میبرند و در عین حال دوست ندارند این اختلال تاثیر منفی بر روی فرزندانشان داشته باشد، سودمند باشد.
گفتنی است این مطالعه به تازگی در ژورنال Child Development منتشر شده است.
ترجمه: زهرا جعفری رودپشت
No tags for this post.