علم هالیوودی و اعتماد عمومی

«کشف ذرات سریع‌تر از نور در آزمایش اوپرا»، «مشاهده‌ی امواج گرانشی مهبانگ در رصدخانه‌ی قطب جنوب»، «کشف جویبارهای فصلی شورآب در سطح مریخ» و «موفقیت تاریخ‌ساز اسپیس‌ایکس در فرود کنترل‌شده‌ی موشک فالکِن ۹». به نظر شما وجه تشابه این چهار خبر چیست؟
شاید بگویید هیچ! دو خبر اول که از اساس اشتباه بودند و از دو خبر دیگر، یکی به کشفی مهم در نجوم می‌پردازد و دیگری مربوط به دست‌آوردی عظیم و تکنولوژیک در صنعت فضایی است؛ اما اگر به شما بگوییم که این چهار خبر، در کنار «کشف بوزون هیگز» و «تصاویر نیو هورایزنز از پلوتو»، پربیننده‌ترین خبرهای فیزیک و نجوم سال‌های اخیر را تشکیل می‌دهند، چه؟ اگر بگوییم بازتاب خبری کشف آب مایع در مریخ، به‌مراتب بیشتر از کشف بوزون هیگز بود، چه؟
قضیه وقتی جالب‌تر می‌شود که ارزش علمی این خبرها را با پرمخاطب ‌بودن‌شان مقایسه کنیم. بوزون هیگز و امواج گرانشی مهبانگ بالاترین و کشف آب مایع در مریخ، پایین‌ترین ارزش علمی را دارند. اگر از یک منجم بپرسید که «آیا کشف جویبارهای فصلی شورآب در مریخ، آن‌قدری غیرمترقبه و عجیب بود که به تیتر اول تمام رسانه‌های جهان (البته غیر از کشور خودمان!) بدل شود»، می‌گوید: «نه! با توجه به یافته‌های چند۱۰ سال اخیرمان از مریخ، دور از انتظار نبود که در جایی از سطح این سیاره، دمای مناسب و فشار هوای کافی برای جریان یافتن آب مایع فراهم شود.» فرود کنترل‌شده‌ی فالکن ۹ هم که ارزش علمی چندانی ندارد و صرفا دست‌آوردی مهندسی برای افزایش صرفه‌ی اقتصادی شرکت‌های فضایی خصوصی است (موشک‌ها برای رسیدن به مدار زمین، شرایط محیطی غیرقابل ‌کنترلی را تجربه می‌کنند و استفاده‌ی مجدد از آن‌ها ریسک بالایی دارد؛ به همین دلیل، سازمان‌های فضایی بزرگ طی هفت دهه‌ی گذشته دست به چنین ریسکی نزده‌ بودند). پس چرا این خبرها در صدر فهرست پربیننده‌ترین خبرهای نجوم و فیزیک سال‌های اخیر قرار گرفته‌اند؟F9 FLT-001

موشک فالکن ۹

البته شباهت دیگری هم بین این اخبار وجود دارد؛ این کشف‌ها یا دست‌آوردها در کشورهایی اتفاق افتاده‌اند که بودجه‌ی تحقیقات علمی‌شان از مالیات مردم تامین می‌شود و یکی از روش‌های موثر در جذب بیشتر چنین بودجه‌ای، جلب ‌توجه افکار عمومی و مطرح شدن در رسانه‌هاست. البته این رویه سال‌هاست که برقرار است و حتی بودجه‌ی پروژه‌های بزرگی مثل تلسکوپ فضایی هابل نیز از مالیات مستقیم شهروندان ایالات‌ متحده تامین شد، اما برخی افراد طی سال‌های اخیر رویه‌ای را در پیش گرفته‌اند که بیراه نیست اگر آن را «علم هالیوودی» بنامیم. آن‌ها برای جلب‌ توجه بیشتر، حاضرند بدون توجه به هزینه‌های احتمالی، ادعای خود را هرچه سریع‌تر در فضاهای آن‌لاین امروزی منتشر کنند تا با جلب‌ توجه عموم مردم، فرصت بهتری برای خود فراهم آورند.

جالب است بدانید پس از مشخص شدن اشتباهات علمی آزمایش اوپرا (که به خاطر اتصال نادرست یکی از فیبرهای نوری و اشتباه در زمان‌سنجی، سرعت نوترینوهای رسیده از سِرن را بالاتر از سرعت نور اندازه ‌گرفته بودند) و رصدخانه‌ی « Bicep2» در قطب جنوب (که اثر «غبارهای کهکشان راه‌شیری» را با «امواج گرانشیِ نخستین» اشتباه گرفته بودند)، نظرسنجی‌ها از کاهش اعتماد مردم به گفته‌های فیزیک‌دانان خبر دادند. کار به‌جایی رسید که نشریه‌ی «نیچر» در سرمقاله‌ی خود، نسبت به بی‌دقتی‌های علمی در ادعاهای گزاف هشدار داد؛ اما اگر ادعاهای گزاف در کوتاه‌مدت اعتماد عمومی را سست می‌کند، هیاهوی بی‌جا و ادعاهای نامناسب (کشف آب مایع در مریخ و فرود فالکن ۹) هم می‌تواند در بلندمدت چنین تاثیری داشته باشد (توجه داشته باشید که این‌جا از «ترویج علم» و مانور روی موضوعاتی که توجه عموم را جلب می‌کند، صحبت نمی‌کنیم).
این روزها شایعه‌ای در دنیای فیزیک دهان‌به‌دهان می‌چرخد که یکی از بزرگ‌ترین پیش‌بینی‌های تاریخ علم در آستانه‌ی تایید قرار گرفته است. شایعه‌ی «مشاهده‌ی امواج گرانشی برخورد دو سیاه‌چاله در رصدخانه‌ی لایگو» (که جزئیات آن را می‌توانید در «تازه‌ها»ی این شماره بخوانید) چهار ماه است که نقل می‌شود، ولی تاکنون دانشمندان این رصدخانه‌ در برابر اشتیاق افکار عمومی مقاومت کرده و فعالیت علمی خود را به هر چیز دیگری ترجیح داده‌اند. شاید آن‌ها با درس گرفتن از اشتباه پژوهشگران «بای‌سِپ۲»، تصمیم گرفته‌اند چندین بار اندازه‌گیری‌ها و تحلیل‌هایشان را بررسی کنند تا از ادعای خود مطمئن شوند؛ شاید هم این شایعه از اساس نادرست باشد. آنچه مهم است، حفظ اعتماد عمومی است که با ساده‌ترین اشتباهی به‌راحتی از دست می‌رود.

منبع:پرفسورها

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا