آمارها در حوزه پژوهش بیشتر نمایشی هستند
دکتر نصرتی ليسانس زبان و ادبيات فارسي را از دانشسراي عالي (دانشگاه تربيت معلم تهران) و ليسانس جامعهشناسي را از دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و فوقليسانس را از پژوهشكده فرهنگ ايران اخذ كرد و دكتراي زبان و ادبيات فارسي را هم از دانشگاه تهران گرفت. او به عنوان یکی از چهرههای برجسته در كنفرانسهاي متعدد بينالمللي در باب ادبيات فارسي سخنرانی کرده و مقالات بيشماري از او در نشريات مختلف داخلي و بينالمللي منتشر شده است. علاوه بر آن ایشان چند کتاب در حوزه ادبیات دارد که از جمله آنها میتوان به گزيده ادب فارسي و تحليل اجتماعي شعر مشروطيت اشاره کرد. با اين استاد دانشگاه دربارۀ وضعيت پژوهش در رشته زبان و ادبیات فارسی به گفتوگو نشستیم.
به عنوان کسی که سالهاست در دانشگاه تدریس میکنید و دغدغۀ پژوهش دارید، نظرتان راجع به وضعیت فعلی پژوهش و پژوهشگران در کشورمان چیست؟
نفس پژوهش یکی از موهبتهای بزرگی است که خدا به انسان بخشیده است. شاید تعالی بشر نیز بیشتر مدیون همین خصلت پژوهشگری، کنجکاوی و جستجوگری باشد. اگر انسان تعالی هم یافته، میخواسته معمای هستی را بگشاید و این اتفاق در اثر همین حس کنجکاوی و پژوهشگری صورت گرفته است. دنیای صنعتی هم اگر توانسته درصدد سلطه جهانی باشد باز به اتکای پژوهشگری بوده است و اگر جهان سوم در مقابل آنها شیوه تسلیم را در پیش گرفته است؛ دور شدنش از عرصه پژوهشگری بوده است. به همین خاطر امروز در مراکز آموزشی و دانشگاهی بیشتر تکیه بر پژوهش است. حال اگر نه در عمل، حداقل در شعار همه خود را طرفدار پژوهش معرفی میکنند. تا جایی که من احساس میکنم شعار پژوهشگری چه در شکل واقعی و چه تصنعی تا حدی آموزش را هم تحت تاثیر قرار داده است. به اعتقاد من بحث پژوهش به خصوص در ارتباطی که با ارتقای فضای هیئت علمی پیدا کرده است تا حدی بر مسئله آموزش سایه انداخته و آموزش را مورد بیاعتنایی و کمتوجهی قرار داده است. در حالی که هدف اولیه دانشگاهها و مراکز آموزشی بیشتر بحث آموزش بوده است. آموزش امروز کمرنگ شده است و کمتر مورد اعتنا قرار می گیرد.
شعار پژوهشگری چه در شکل واقعی و چه تصنعی تا حدی آموزش را هم تحت تاثیر قرار داده است.
اگر بخواهیم جزئیتر به این مسئله نگاه کنیم به اعتقاد شما وضعیت پژوهش در دانشگاهها به چه صورتی است؟
دانشگاهها و مراکز آموزشی ما به آموزش اعتنای بیشتری می کنند و آمارهایی که میدهند، صحبتهایی که میشود و اظهارنظراتی که میکنند همه دم از این میزنند که سطح پژوهشی و آمار مقالات علمی ما بیشتر شده و بالا رفته است. اما خود من، شخصاً با ارتباطاتی که دارم این آمارها و پز دادنهای پژوهشی را چندان قبول ندارم. اگر مقالاتی هم منتشر میشود و اگر هم میخواهند حوزه پژوهش را موفق نشان دهند، فکر میکنم بیشتر حالت سطحی و نمایشی پیدا کرده است. به خصوص در حوزه تحصیلات تکمیلی که با پایاننامهها و رسالات سر و کار دارم، می بینم که بیشتر حالت دزدی علمی یا سرقت علمی وجود دارد. خصوصاً با استفاده از مطالب اینترنتی، دامنه این سوءاستفادهها و سرقتهای علمی روز به روز گسترش بیشتری پیدا کرده است. در حال حاضر قسمت عمده پایاننامهها خواه در مقطع کارشناسی ارشد و خواه در مقطع دکترا از دستاورد علمی پایاننامههای دیگر دستچین و تنظیم شده است. علاوه بر آن، متاسفانه مراکزی ایجاد شده است که پایاننامه و مقالات علمی مینویسند. این ها زنگ خطری برای پژوهش در کشور ما به شمار میرود. دامنه این سوءاستفادهها هم به قدری گسترده شده که گاهی از دست کسی، دیگر کاری برنمیآید. به خصوص با این وضعیتی که در پذیرش دانشجو پیش آمده و دریچهای که دانشگاهها در تحصیلات تکمیلی به روی همه باز کردهاند و رقابتهای کاذبی که بین دانشگاهها و مراکز علمی برای شهریه بیشتر به وجود آمده،خیلی از دانشجویان بدون اینکه شایستگی علمی داشته باشند، وارد دوره تحصیلات تکمیلی میشوند همه اینها دست به دست هم داده و نه تنها پژوهش را در کشور ما موفق نشان نمیدهد بلکه بیشتر وضعیت آن را نگرانکننده و اضطرابآور نمایش میدهد. این است که چندان به حوزه پژوهش امیدوار نیستم مگر اینکه یک ارزیابی خاص و مهارکنندگانی پیدا شوند و بخواهند این وضعیت پریشان را سر و سامان دهند. در حقیقت من به این آمارها، نازیدنها و این گفتار که پژوهش ما ارتقاء یافته و … چندان امیدوار نیستم.
در حال حاضر حتی دانشگاههای خیلی معتبر نیز دروازده ورودی را گشودهاند و هر کسی که امکانات مادی دارد یا در سطوح پایینتر از سطح متوسط علمی است، اجازه ورود به مراکز معتبر علمی را پیدا میکند.
آیا فرمتی که برای مقالات علمی- پژوهشی ارائه میشود، روح تحقیق را نمیکشد؟
اگر روحیه تحقیق و پژوهش در پژوهشگر و داوران وجود داشته باشد، این فرمت به نظر چندان موثر نمیرسد. اگر کسی بنیه علمی و علاقه به کار داشته باشد، میتواند در قالب آن فرمت نیز کار خود را انجام دهد. ولی در حال حاضر بنیه علمی در بیشتر کسانی که به اسم پژوهشگر شناخته میشوند، وجود ندارد. روزنامهها را نگاه کنید، بینید کسانی که شاخص تشخیص دادهاند و در محافل بزرگداشت حضور دارند، چه کسانی هستند که سطح بالا را کسب کرده و در این جمع قرار گرفتهاند؟ شما موضوع چارت این برنامهها را ببینید که چقدر میتواند در مجموعه پژوهشی ارزش و اعتبار علمی داشته باشد. فرمتها چندان موثر نیستند و کسی که اهل کار باشد میتواند در همان فرمت؛ ابداعات و تفکرات علمی خود را جای دهد.
شما در صحبتهای خود به مشکلات پژوهشی که در دانشگاهها وجود دارد، اشاره کردید، فکر میکنید چقدر از این کاستیها به دانشجویان ، برمیگردد و چقدر از این کاستیها متوجه استادان است؟
مجموعهای که دست اندرکار است، در ارتقا یا تنزل علمی سهیم است، ولی من بیشتر آن دروازه ورودی را مقصر میدانم. در دوران ما، ورود به دانشگاه یک هدف و آرزوی دست نیافتنی بود. کسانی که میخواستند به این هدف برسند از جان مایه میگذاشتند تا به یک سطح از معلومات میرسیدند و میتوانستند از آزمون های ورودی بگذرند؛ ولی در حال حاضر حتی دانشگاههای خیلی معتبر نیز دروازده ورودی را گشودهاند و هر کسی که امکانات مادی دارد یا در سطوح پایینتر از سطح متوسط علمی است، اجازه ورود به مراکز معتبر علمی را پیدا میکند. من بیشتر این مسئله را مقصر میدانم تا اینکه خود دانشجو روحیه پژوهش ندارد و یا داوران کمتوجهی میکنند.
گفتوگو: اعظم حسن تقی
No tags for this post.