استرس این ناحیه از بدن را نابود می کند
شاید در آیندهای نه چندان دور، حسگرهای پوشیدنی عرضه شود که تغییرات هورمون استرس مانند کورتیزول و آدرنالین را در گذر زمان به ما نشان دهد. احتمالا میتوانید برچسب هوشمندی را روی دستتان بچسبانید و اپلیکیشن مربوط به آن را روی گوشیتان اجرا کنید. با کمک این برچسب هوشمند میتوانید میزان کالری دریافتی از چیزبرگر و میزان کالری مصرفی مکالمه با دوستتان باخبر شوید و سپس تاثیر آن بر سطح استرس خود را بسنجید. در این صورت است که موضوع خاکستری و گنگِ استرس به یک موضوع کاملا آشکار تبدیل میشود.
به گزارش جام نیوز به نقل از فرادید،اما حتی زمانی که به این تکنولوژی دست پیدا کنیم، باز هم نمیتوانیم ارتباط سطح هورمونی و تغییر الگوی رفتاری و ارتباط آن با بدن و زندگی را به سادگی دریابیم. این مسئله نیازمند زمان است. در ادامه 10 نکته را به شما گوشزد خواهیم کرد. این نکات به شما اثبات خواهند کرد که چرا استرس مانند سم در بدن شما اثر میکند.
1. استرس بیانِ ژنی را تغییر میدهد
مواد شیمیاییِ تولید شده در بدن در زمان استرس میتواند بر الگوهای ژنی بدن تغییر ایجاد کند. این ژنها بر نحوه ذخیره سازی چربی در بدن، نحوه عملکرد دستگاه ایمنی بدن، سرعت پیر شدن جسم و احتمال ابتلا به سرطان نظارت داشته و استرس میتواند به شدت آنها را تحت تاثیر خود قرار دهد.
2. اتفاقات دوران کودکی بر میزان استرس تاثیر میگذارد
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که حتی اتفاقات دوران کودکی میتواند تعیین کنندهی سطح هورمون آزاد کننده کورتیکوتروپین (CRH) در مقادیر بالا و پایین باشد. هورمون آزاد کننده کورتیکوتروپین (CRH) بر میزان ترشح غدد فوق كليوی و همچنین استرس تاثیر مستقیم دارد.
3. استرس به مغز آسیب میرساند
سطوح بالای هورمون استرس میتواند به بخشهای مهم مغز آسیب جدی مانند اَسبَک یا هیپوکمپوس وارد کند. هیپوکمپوس قسمتی از دستگاه کنارهای مغز و مسئول حافظه است. یکی از دلایلی که افراد پس از دوران طولانی مدت ابتلا به استرس مزمن به «خستگي غدد فوق كليوی» مبتلا میشوند این است که مغز برای نجات خودش ترشحات غدد فوق کلیوی را کنار میگذارد.
4. استرس دستگاه ایمنی را از کار انداخته و التهاب را زیاد میکند
طولانیتر شدن زمان خوب شدن زخمها، کاهش تاثیر محافظتی واکسنها و افزایش احتمال ابتلا به عفونتها از جمله آثار مخرب استرس است. استرس همچنین میتواند «عفونتهای پنهان» را دوباره فعال کند. افرادی که تاول تب خالی درمیاورند، این مورد را تجربه کردهاند.
5. استرس مزمن به میتوکندری آسیب میرساند
راکیزه یا میتوکندری اندامکی است که وظیفه آن تنفس سلولی و نوعی دستگاه انتقال انرژی است که موجب میشوند انرژی شیمیایی موجود در مواد غذایی با عمل فسفوریلاسیون اکسیداتیو، به صورت پیوندهای پرانرژی فسفات (آدنوزین تری فسفات) ذخیره شود.
میتوکُندری کارخانه تولید انرژی بوده و در واقع ارز مبادلاتی تمام سلولها و اندامهای بدن برای انجام فعالیت است. خبر خوش اینکه اگر استرس از بین رود، این وضعیت میتواند به حالت اصلی خود بازگردد.
6. استرس توانِ سم زدایی و سرعت متابولیسم بدن را کم میکند
صدها هزار ژن در بدن وجود دارند که مسئولِ تنظیم آنزیمهایی هستند که چربیها را تجزیه کرده و آثار منفی داروهای مصرفی را از بین میبرند. بر اساس چندین مطالعهی انجام شده، استرس به شکلی کاملا منفی بر عملکرد آن ژنها تاثیر میگذارد. استرس همچنین میل شما به مصرفیِ چربی و قند را بالا میبرد و از این طریق بر سموم بدن شما میافزاید.
7. دستگاه قلبی – عروقی بدن نیز از استرس تاثیر میگیرد
در مطالعات انجام شده مشخص شد که استرس مزمن ضخامت دیوارههای شاهرگها را بیشتر کرده و فشار خون و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی را افزایش میدهد.
چرا استرس مهمترین سم بدن است؟
8. استرس با هورمونهای جنسی تداخل دارد
استرس بر کمیت و کیفیت ترشح هورمونهای جنسی تاثیر گذاشته و گلوبولين متصل شونده به هورمون جنسی را افزایش میدهد. استرس مزمن میزان تولید کورتیزول را افزایش داده و در نهایت موجب کاهش تولید هورمونهای جنسی میشود.
9. استرس برای استخوانها و ماهیچهها بد است
سطح بالای استرس با تراکم پایین مواد معدنیِ استخوان در ارتباط است. چندین مطالعه نشان میدهد که افراد مبتلا به استرس مزمن بیشتر به دردهای جسمانی مبتلا میشوند.
10. روده و سطح استرس با هم در ارتباطاند
شاید شنیده باشید که حدود 95 درصد سروتونین (نوعی انتقالدهندهی عصبی از نوع مونو آمینه اسید بیوژنیک) در رودهها هستند. بنابراین زمانی که عصبی یا ناراحت میشوید و دلدرد را تجربه میکنید، دلیلش را بدانید. استرس سرعت انتقال و حرکت در داخل روده را کاسته و منجر به یبوست و گردش مجدد هورمونهایی نظیر استروژن در داخل کبد میشود. استرس میتواند عامل تکثیر سریع باکتریهای مضر شود.
حالا که با مضرات استرس آشنا شدهاید، سعی کنید آن را برطرف کنید. برای این کار شاید بهتر باشد به پزشک و یا روانشناس مراجعه کنید تا بتوانید بر آن فائق آیید.