توانمندسازی مغز در برخورد با انبوهی از اطلاعات
دکتر دنیل لویتین (Daniel Levitin) یکی از دانشمندان معروف عصب شناسی در دنیاست که به تازگی کتابی با عنوان «ذهن منظم» (The Organized Mind) نگاشته است. وی به تازگی در مصاحبه ای با روزنامه «گاردین» به تشریح ضرورت بهره گیری عامه مردم از یافته های عصب شناسی در زندگی روزمره و نیز ارائه راهکارهایی ساده برای افزایش تمرکز و بهره وری در زندگی روزمره می پردازد.
چه چیزی شما را به نگارش کتاب «ذهن منظم» تشویق کرد؟
دو کتاب قبلی من با نام های «تاثیر موسیقی بر مغز» و نیز «جهان در شش ترانه» سعی کردم اصول عصب شناسی را برای یک خواننده معمولی توضیح دهم. اما وقتی این دو کتاب پرفروش شدند، به این نتیجه رسیدم که عطشی در میان مردم برای درک بهتر کارکرد مغز وجود دارد. دانشمندان حوزه عصب شناسی تحقیقات زیادی انجام داده اند، اما متاسفانه نتوانسته اند آن را به خوبی به عامه مردم منتقل کنند. من خودم به مبحث عملکرد بهینه ذهنی علاقمند بوده ام و همیشه این سئوال برایم وجود داشت که چرا برخی از انسانها عملکرد بهتری نسبت به دیگران دارند. هدفم از نگارش کتاب «ذهن منظم»، ارائه برخی از یافته های علم عصب شناسی به شکلی کاربردی که برای کسب و کارها، مدیریت، بهره وری و البته افراد عادی جامعه کارامد و سودمند باشد بود.
اگر ممکن است در مورد مفهوم «انباشت اطلاعات» توضیح دهید.
ما به معنای واقعی در عصر انباشت اطلاعات زندگی می کنیم. گوگل تخمین می زند که حدود 300 اگزابایت (یعنی عدد 300 به همراه 18 سفر در جلوی آن) اطلاعات تهیه شده توسط انسان در دنیا وجود دارد. خوب است بدانید کهچهار سال پیش فقط 30 اگزابایت اطلاعات موجود بود. در واقع حجم اطلاعاتی که در چند سال اخیر به وجود آورده ایم، از مجموع اطلاعاتی که از آغاز تاریخ بشر به این سو وجود داشته هم بیشتر است. به طور متوسط، میزان اطلاعاتی که هر روز به ما می رسد، پنج برابر اطلاعاتی که در سال 1986 به یک شهروند عادی می رسید است. در وب سایت یوتیوب، هر ساعت حدود 6000 هزار ساعت فیلم بارگذاری می شود. یعنی اگر هر لحظه یکی از این فیلمها را تماشا کنیم، باز هم 5999 ساعت از این روند عقب هستیم!
کارشناسان می گویند که انجام همزمان چند کار سبب کاهش توانایی تمرکز مغز می شود. اما چه راه حلی برای این مساله وجود دارد؟
باید نحوه تمرکز و توجه ذهنی خود را مد نظر قرار دهیم. برای نمونه ثابت شده است که به دور بودن از ایمیل یا اینترنت در بازه های مشخص زمانی می تواند بسیار سودمند باشد. همچنین زنگ های تفریح کوتاه و حتی 15 دقیقه ای هر دو یا سه ساعت می تواند سبب افزایش بهره وری ما در درازمدت شود.
همچنین اولویت بندی کارها نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. بسیاری از ما وقتمان رو صرف انجام کاری می کنیم، در حالیکه صدایی در ذهنمان می گوید که باید به کاری دیگر بپردازیم. اگر بتوانیم کارهای روزمره مان را به صورت مکتوب اولویت بندی کنیم، دیگر چنین مساله ای پیش نخواهد آمد.
چرت عصرگاهی چگونه می تواند به کارکرد بهتر ذهنی بیانجامد؟
مغز انسان دارای حالی خاص به نام «حالت پرسه زنی ذهنی» (mind wandering mode) است. در این حالت، ذهن ما به امور مختلف و گاه بی ربط می پردازد و هیچ گونه تمرکزی بر روی هیچکدام از آنها نیز نداریم. این حال مغزی همانند دگمه «ریست» رایانه است و به ما امکان پرداختن به ادامه کار قبلی البته با نیروی ذهنی بیشتر را می دهد. البته نحوه وارد شدن افراد مختلف به این حالت ذهنی متفاوت است: برخی با قدم زدن و برخی با چرت و عده ای نیز با شیوه های دیگر خودآرام سازی وارد این حالت ذهنی می شوند. در هر صورت ثابت شده است که یک چرت 15 دقیقه ای می تواند بهره هوشی را 10 نمره بالاتر ببرد.
شما در کتاب خود به مفهوم «مغزگسترها» (Brain Extenders) اشاره داشتید. منظور از این مفهوم و نیز تاثیر آنها بر افزایش توانایی تمرکز ما چیست؟
منظور از مغزگسترها، همه عواملی هستند که می توانند اطلاعات را از مغز ما بیرون کشیده و به دنیای واقعی ببرند. برای نمونه تقویم و سررسید، نوشته های یادآوری و فهرست کارهای روزانه از جمله این مغزگسترها هستند. برای مثال فرض کنید که اخبار هواشناسی اعلام می کند که فردا بارانی است. به جای برای یادآوری همراه بردن چتر به ذهن تان تکیه کنید، می توانید چترتان را جلوی در خانه بگذارید تا هنگام خروج آن را دیده و به همراه ببرید. در واقع به این ترتیب، به جای استفاده از ذهن، از محیط برای یادآوری استفاده می کنید. نکته اینجاست که مطالب مختلف بخشی از توان مغز را مصرف می کنند و هر قدر بیشتر بتوانید این افکار و مسائل را از ذهن تان به دنیای اطراف منتقل کنید، تمرکز بر روی کارهای مهم تر برایتان آسان تر خواه شد.
چگونه می توانیم نحوه مدیریت موثر انباشت اطلاعات را به فرزندان مان آموزش دهیم؟
با اینکه امروزه دستیابی به اطلاعات مورد نظر به مراتب ساده تر شده است، اما در مقابل انبوهی از اطلاعات نادرست نیز در دسترس همگان قرار دارد. باید از همان سنین کودکی به بچه ها آموزش دهیم که چگونه باید درستی و نادرستی اطلاعات عرضه شده در روزنامه ها و منابع مختلف اطلاعاتی را مورد ارزیابی قرار دهند. برای نمونه، برای تعیین میزان درستی اطلاعات در حوزه پزشکی، اتکا کردن به یک مقاله داوری شده در یک ژورنال بین المللی به مراتب بهتر از اطلاعات ارائه شده در وبلاگ های غیرتخصصی است.
مترجم: صالح سپهری فر
No tags for this post.