بیداری نیرو در جنگ ستارگان
فیلمی که بر اساس پیشبینیها بهسرعت به پرفروشترین فیلم تاریخ سینما بدل خواهد شد و یکی از محبوبترین جهانهای سینمایی را بار دیگر مقابل چشمان علاقهمندانش به نمایش خواهد گذاشت.
جنگ ستارگان یا استار وارز، محصول قوه تخیل جورج لوکاس، اولین بار قریب به چهار دهه پیش به روی پردههای سینما آمد. دنیای تصویر شده در کهکشانی دوردست که در آن سعی شده بود الگوهای کهن اسطورهای در قالبی مدرن و در ژانری که به نام اپرای فضایی معروف شد به نمایش درآید.
جنگ ستارگان در دو مجموعه سهگانه و یک مجموعه انیمیشن توسعه یافت و صدها کتاب و داستان جنبی برای آن نوشته شد.
چند سال پیش لوکاس کمپانی خود و ازجمله امتیاز خلاقه دنیای جنگ ستارگان را به کمپانی دیزنی فروخت تا مدیران جدید بهسرعت دستبهکار ساخت سهگانه سوم و البته تعداد زیادی از فیلمهای مستقل در این دنیا شوند.
حالا تا دو هفته دیگر جی.جی. آبرامز، کارگردان فیلمهایی چون مأموریت غیرممکن و پیشتازان فضا و تهیهکننده سریالهای محبوبی چون لاست و الیاس و فرینج قسمت هفتم این داستان را به روی پرده میآورد. داستانی به نام بیداری نیرو که داستان دنیای جنگ ستارگان را سه دهه پس از رویدادهای اپیزود ششم فیلم در پیش میگیرد. فیلمی که قرار است ضمن بازگرداندن قهرمانهای محبوب سهگانه نخستین جنگ ستارگان، نسلی نو از قهرمانان این دنیا را به مردم معرفی کند.
دنیای جنگ ستارگان دنیای پیچیدهای است و با رویدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمان خود پیوند عمیقی دارد. درباره این روندها و همچنین درباره آینده این دنیا میتوان نکات فراوانی را اشاره کرد؛ اما یکی از نکات قوت این مجموعه کمکی بود که جنگ ستارگان به چشمانداز علم کرد.
بسیاری از افرادی که در کودکی پای تماشای این فیلمها نشسته بودند بهواسطه شور و شوقی که در این دنیا نشان داده میشد وارد دنیای علم شدند و از سوی دیگر فیلم اگرچه بیش از آنکه بر محتوای علمی تأکید داشته باشد روایت داستانش را در دستور کار داشت، اما چشماندازی خیالانگیز از تنوع و گوناگونی جهانی که در آن زندگی میکنیم و امکانات فناوری آینده را پیش چشمان ما قرار داد.
در این فیلم برای اولین بار بود که ما در کهکشانی مملو از سیارههای متنوع داستان را دنبال میکردیم. در هر یک از این سیارهها تکامل مسیر متفاوتی را در پیشگرفته بود و گونههای متنوع و گاه عجیبوغریبی از موجودات را به عرصه گیتی معرفی کرده بود. چشماندازی از آینده رباتها به نمایش درمیآمد که در آن کاروانی از رباتهای مختلف که مسؤولیتهای متفاوتی از ترجمه گرفته تا تعمیرات سفینههای فضایی تا مبارزان میدان جنگ را بر عهده میگرفتند.
چشماندازهایی کوتاه ولی مؤثر از زندگی بر سیارههایی به دور ستارههای دیگر به خیرهکنندهترین خاطرات ما از جهانهای دیگر بدل شد. تصویری که در دهه 70 از سیاره تاتویین و غروب خیرهکننده دو خورشیدش به تصویر کشیده شد تنها در قرن 21 بود که به واقعیتی علمی بدل شد و دانشمندان توانستند سیارهای در مدار یک سیستم دوتایی را واقعاً در آسمان پیدا کنند.
این چشمانداز وسیع، ذهنهای خلاق را وسوسه میکرد و امکانات بیشماری از آینده را پیش روی آنها قرار میداد و درعینحال در دل این داستان، روایت خانواده و اسطوره خیر و شر و نبرد اخلاقی روشنایی و تاریکی زمینه میشد تا همه چشم اندازهای این دنیا در بستری اسطورهای قرار بگیرند.
هوشمندی لوکاس در تعیین صحنه این رویدادها در کهکشانی دوردست و د رزمانی سیار دور باعث شد تا بسیاری از قیدهای نزادی و جغرافیایی از آن گسسته شود و اگرچه داستان فیلم در بسیاری از موارد طعنه به رویدادهای سیاسی و اجتماعی معاصر میزد اما مخاطبانی از سراسر جهان با آن ارتباط برقرار کنند. المانهایی از فرهنگهای مختلف از فرهنگ ساموراییهای ژاپن گرفته تا کرانههای غربی زمین دستبهدست هم دادند تا یکی از اسطورههای مدرن را شکل دهند و به همین دلیل جنگ ستارگان به پدیدهای فرهنگی در جهان بدل شد.
اکران اپیزود هفتم پیان دوران اول جنگ ستارگان هم هست. دورانی که این اثر حاصل تخیل و ایدههای رام نشدنی جرج لوکاس بودند و لوکاس برای روایت آن چندان به نظرات و یا علایق و سلیقههای مخاطبان خود و کمپانیهای سازنده توجه نمیکرد.
دوران جدید جنگ ستارگان با رنگ و بویی تازه برای نسلی تازه آغاز میشود و باید دید آیا میتواند همان تأثیر ژرفی که دوران کلاسیک جنگ ستارگان و رقیب قدیمی آن پیشتازان فضا بر ذهنهای ماجراجو و خلاق جوانان داشتند را بار دیگر از خود بهجای بگذارند.
به بهانه نزدیک شدن به اکران اپیزود هفتم این مجموعه طی روزهای آینده مرورهایی کوتاه از فیلمهای علمی تخیلی را منتشر میکنیم به این امید که دیدن برخی از این فیلمها جرقههای شورمندی به علم و فناوری را در ذهن مخاطبانش بهخصوص نوجوانان شعلهور سازد.
پوریا ناظمی / روزنامه نگار علم
No tags for this post.