آیا در جهان هستی همه چیز به هم مرتبط است؟

وجود یک شبکه اولیه از انرژی که بدن‌های ما، دنیا و همه چیز در جهان را به هم وصل می‌کند، درها را به سمت یک احتمال قوی و رازآلود باز می‌کند و نشان می‌دهد که ممکن است ما چیزی بیش از یک تماشاچی ساده باشیم که از یک مقطع کوتاه زمانی در خلقتی که در حال حاضر وجود دارد، عبور می‌کند.
بااینکه این ایده ممکن است برای خیلی افراد دور از ذهن باشد، اما جزء بزرگترین جدال‌های ذهن‌های نابغه در تاریخ بوده است. آلبرت انیشتین در یکی از نوشته‌های مربوط به شرح‌حال زندگی خود، درمورد این عقیده‌اش صحبت می‌کند که ما تماشاچی‌هایی منفعل هستیم که در جهان هستی زندگی می‌کنیم، جهانی که به نظر می‌رسد ما هیچ تاثیری روی آن نداریم: «بیرون از اینجا این جهان پهناور بوده است که مستقل از ما انسان‌ها وجود دارد و مثل معمایی بزرگ و همیشگی پیش روی ما ایستاده است و تا حدی نسبی در دسترس ذهن ما قرار دارد.»
 
برخلاف دیدگاه انیشتین، که هنوز هم دانشمندان بسیاری به آن عقیده دارند، جان ویلِر (John Wheeler) فیزیک‌دان دانشگاه پرینستون و یکی از همکاران انیشتین، دیدگاه کاملاً متضاد خود را درمورد نقش ما در هستی ارائه می‌دهد. ویلر به زبانی رُک و راست می‌گوید، «ما این ایده قدیمی را داریم که جهانی آن بیرون هست و این هم انسانِ تماشاچی، که با دیوار شیشه‌ای شش اینچی دربرابر آن محافظت می‌شود.» براساس آزمایشات اخیر قرن بیستم که به ما نشان می‌دهد که چطور نگاه کردن به چیزی آن چیز را تغییر می‌دهد، ویلر ادامه می‌دهد، «حالا ما از جهان کوانتومی می‌آموزیم که حتی برای تماشا کردن چیزی کوچک مثل الکترون باید این دیوار شیشه‌ای را بشکنیم: باید به آنجا برسیم … بنابراین تماشاچی قدیمی هستی باید اسمی تازه بگیرد: شرکت‌کننده.»
چه تغییری! ویلر در تفسیر کاملاً متفاوت از رابطه ما با جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، می‌گوید، برای ما غیرممکن است که فقط آنچه در جهان پیرامون ما اتفاق می‌افتد را تماشا کنیم. درواقع آزمایشات فیزیک کوانتوم نشان می‌دهد که فقط نگاه کردن به چیزی، حتی به کوچکی الکترون، یعنی متمرکز کردن هوشیاری‌مان بر روی کاری که آن انجام می‌دهد حتی برای لحظه‌ای کوتاه، خواص ما را در زمان نگاه کردنمان به آن تغییر می‌دهد. این آزمایشات نشان می‌دهد که عمل مشاهده خود عمل خلق کردن است. این یافته‌ها پیشنهاد ویلر که ما نباید خودمان را فقط تماشاچی‌هایی بدانیم که هیچ تاثیری بر جهان ندارند را تایید می‌کنند.
شاید اشیاء بتوانند سریع‌تر از حتی سرعت نور حرکت کنند و شاید هم بتوانند در یک لحظه در دو مکان باشند! و اگر اشیاء این توانایی را داشته باشند، ما چطور؟
اینکه فکر کنیم ما در خلقت شرکت داریم به جای اینکه فکر کنیم فقط عبورکننده‌ای در یک مقطع زمانی از آن هستیم، نیاز به درک جدیدی از عالم و کارکرد آن دارد. زمینه چنین جهان‌بینی رادیکالی پایه و اساس بسیاری کتاب‌ها و مقالات نوشته شده توسط یک فیزیک‌دان دیگر دانشگاه پرینستون و همکار انیشتین است. دیوید بوهم (David Bohm) که با به جا گذاشتن دو تئوری پیشگام چشم از جهان فرو بست، تئوری‌هایی که دیدگاهی متفاوت از جهان و نقش ما در آن ارائه می‌کنند.
اولین تئوری درها را به سمت چیزی که بوهم آن را «اداره خلاقانه سطوح زیرین واقعیت» می‌نامد، باز کرد. تئوری دوم توضیحی از جهان بعنوان یک دستگاه طبیعت واحد و متحد بود و پایه دیدگاه تمامیت و نظم ضمنی را ایجاد کرد. در این دیدگاه بوهم عنوان می‌کند که اگر ما بتوانیم جهان را از دیدی بالاتر نگاه کنیم، همه چیز در دنیای ما انعکاسی از چیزهایی خواهند بود که در واقعیتی دیگر که برای ما قابل مشاهده نیست،  اتفاق می‌افتند. او هم دیده‌ها و هم نادیده‌ها را بعنوان نظمی عظیم‌تر و جهانی‌تر می‌بیند. از دیدگاه او، آنچه که ما بعنوان جهان می‌بینیم، انعکاسی از چیزی حتی واقعی‌تر است که در سطحی عمیق‌تر از خلقت اتفاق می‌افتد.
درنتیجه، علم مدرن در صدد است یکی از بزرگترین رازهای همه زمان‌ها را حل کند. شاید درمورد این مسائل در اخبار شبانگاهی چیزی نشنوید، در روزنامه‌ها هم مطلبی در این مورد نمی‌خوانید.
اما تقریباً هفتاد سال تحقیق در این حیطه علم که «فیزیک جدید» نامیده می‌شود به نتیجه‌ای اشاره دارد که نمی‌توانیم از آن فرار کنیم: هر چیز در جهان ما به هر چیز دیگر مرتبط است.
این خبری است که همه چیز را تغییر می‌دهد و پایه‌های علمی که تا امروز می‌دانستیم را متزلزل می‌کند.
یک «تغییر کوچک» که به آن نیاز داریم تا خودمان را بخشی از جهان بدانیم نه جدا از آن.
ممکن است بگویید «باشه، قبلاً درمورد آن شنیده‌ایم.» اما چه موضوعی این نتیجه‌گیری را متفاوت‌تر می‌کند؟ این همه مرتبط بودن به چه معنی است؟ اینها سوالات بسیار خوبی هستند و پاسخشان ممکن است موجب تعجبتان شود. تفاوت بین اکتشافات جدید و آنچه قبلاً به آن باور داشتیم، این است که در گذشته فقط به ما گفته می‌شد که این ارتباط وجود دارد. از طریق عبارات فنی مثل «وابستگی حسی به شرایط اولیه» یا «اثر پروانه‌ای» و تئوری‌هایی که می‌گوید کاری که ما «اینجا» انجام می‌دهیم تاثیری «آنجا» خواهد داشت، می‌توانیم به طور مبهمی ارتباطی که در زندگی‌هایمان وجود دارد را ببینیم. اما آزمایشات جدید ما را یک قدم جلوتر می‌برد.
تحقیقات جدید علاوه بر اینکه ثابت می‌کنند ما به همه چیز مرتبط هستیم، نشان می‌دهند که علت وجود این ارتباط ما هستیم. مرتبط بودن ما به ما این قدرت را می‌دهد که سکان کشتی را به نفع خودمان هدایت کنیم. در همه‌چیز از جستجو برای عشق تا برآورده شدن بزرگترین آرزوهایمان، ما بخشی مهم از همه رویدادهایی هستیم که هر روز تجربه می‌کنیم.
این واقعیت که اکتشافات نشان می‌دهد که ما می‌توانیم از ارتباطمان به طور هوشمندانه استفاده کنیم، در را به سمت فرصتی باز می‌کند که قدرت تغییر کل جهان را داشته باشیم. من و همه انسان‌هایی که در این سیاره راه می‌روند، از طریق یگانگی که درون ما وجود دارد، خطی مستقیم به سمت همان نیرویی داریم که همه چیز را از اتم‌ها خلق کرده و از DNA زندگی آغاز می‌شود.
اما یک نکته کوچک وجود دارد: قدرت ما برای این کار تا وقتیکه بیدارش نکنیم، خفته است. رمز کار برای بیدار کردن چنین قدرت عظیمی این است که تغییری کوچک در دیدگاهمان نسبت به جهان ایجاد کنیم. با یک تغییر نگرش کوچک می‌توانیم از قوی‌ترین نیروی جهان برای برخورد با موقعیت‌های حتی ناممکن استفاده کنیم. این زمانی اتفاق می‌افتد که به خودمان اجازه دهیم نقشی متفاوت برای خودمان در جهان ببینیم.
ازآنجا که جهان به نظر جایی بسیار بزرگ می‌آید – آنقدر بزرگ که حتی نمی‌توانیم به آن فکر کنیم – می‌توانیم با متفاوت دیدن خودمان در زندگی روزمره‌مان شروع کنیم. «تغییر کوچک» که به آن نیاز داریم این است که خودمان را جزئی از جهان ببینیم نه جدا از آن. اینکه خودمان را متقاعد کنیم که ما با جهان یکی هستیم و هرچه که می‌بینیم و تجربه می‌کنیم برای این است که بفهیم این ارتباط چه معنایی دارد.
از طریق ارتباطی که همه چیز را به هم وصل می‌کند، به نظر می‌رسد عناصری که جهان از آن ساخته شده است (موج‌ها و ذرات انرژی) قوانین زمان و مکانی که قبلاً باور داشتیم را می‌شکند. بااینکه این جزئیات به نظر داستانی علمی-تخیلی می‌آید اما بسیار واقعی هستند. بعنوان مثال، دیده شده است که ذرات نور (فوتون‌ها) می‌توانند دقیقاً در یک لحظه در دو جا وجود داشته باشند، حتی مایل‌ها جدا از هم.
تحقیقات امروز علاوه بر اثبات اینکه ما به همه چیز مرتبط هستیم، نشان می‌دهند که علت این ارتباط، خود ما هستیم.
از DNA بدن ما گرفته تا اتم‌های عناصر دیگر، همه چیز در طبیعت اطلاعات را بسیار سریعتر از آنچه انیشتین برای حرکت هر چیز پیشبینی می‌کرد، به اشتراک می‌گذارند – حتی سریعتر از سرعت نور. در بعضی آزمایشات، اطلاعات حتی قبل از اینکه محل قبلی خود را ترک کرده باشند، به محل مقصد رسیده‌اند! در گذشته چنین پدیده‌ای غیرممکن به نظر می‌رسید اما امروز نه تنها ممکن به نظر می‌رسد، بلکه نکته ای فراتر از یک ضدقانون جالب درمورد واحدهای کوچک ماده را به ما نشان می‌دهند. آزادی حرکت که ذرات کوانتوم نشان می‌دهند، آشکار می‌کند که وقتی فراتر از آنچه قبلاً درمورد فیزیک می‌دانستیم نگاه کنیم، چطور باقی جهان عمل خواهد کرد.
بااینکه این نتایج یک اپیزود آینده‌نگر از فیلمی تخیلی به نظر می‌رسد، اما امروزه توسط دانشمندان تحت بررسی هستند. آزمایشاتی که این تاثیرات را ایجاد می‌کند، به تنهایی بسیار جالب و هیجان‌انگیز هستند و نیاز به تحقیقات بیشتر دارند. اما اگر همه آنها را با هم در نظر بگیریم، نشان می‌دهند که ما آنطور که باور داریم توسط قوانین فیزیک محدود نشده‌ایم. شاید اشیاء بتوانند سریعتر از سرعت نور حرکت کنند و یا شاید بتوانند در یک لحظه در دو جا باشند! و اگر اشیاء این توانایی را داشته باشند، ما چطور؟
اینها احتمالاتی هستند که مخترعین امروز را به هیجان می‌آورند و تخیل ما را هم همینطور. این جفت‌سازی تخیل است – ایده چیزی که می‌تواند وجود داشته باشد – با احساسی که به احتمالی وجود می‌دهد که به واقعیت تبدیل می‌شود. برای ایده‌های تخیلی که یک لحظه در زمان بتواند واقعیت یک لحظه دیگر شود، باید چیزی برای مرتبط کردن آنها با هم وجود داشته باشد. در لفافه جهان هستی باید ارتباطی بین تخیل‌های دیروز و واقعیت‌های حال و آینده وجود داشته باشد. انیشتین قویاً باور داشت که گذشته و آینده صمیمانه همدیگر را در آغوش گرفته‌اند و همانطور که مسائل مربوط به بعد چهارم، واقعیتی که آن را مکان-زمان می‌نامید. او می‌گوید، «تفاوت بین گذشته، حال و آینده، فقط یک خیال مداوم و لجباز است.»
به این ترتیب، می‌فهمیم که ما نه تنها با همه چیزهایی که امروز در زندگی‌مان می‌بینیم در ارتباط هستیم، بلکه با هر چیزی که تا امروز وجود داشته است و چیزهایی که هنوز اتفاق نیفتاده‌اند هم مرتبطیم. و آنچه امروز تجربه می‌کنیم، نتیجه اتفاقاتی است که قبلاً در جایی از جهان افتاده که حتی قادر به دیدن آن نیستیم.
به گزارش میگنا،آنچه می‌توان از همه اینها استنباط کرد بسیار گسترده است. در جهانی که یک منبع باهوش انرژی همه چیز را از صلح جهانی تا آرامش فردی به هم مرتبط می‌کند، چیزی که یک روز خیال و معجزه بود، به یکباره در زندگی‌مان ممکن خواهد شد.
No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا