تربیت گروهی مهندسان 2030 به شیوه ای متفاوت
سیناپرس: محمدرضا امامی، مدرک دکترای (PhD) خود را در سال 1997 میلادی از دانشکده مهندسی مکانیک و صنایع دانشگاه تورنتو دریافت کرده است.وی که مشاور تحقیقاتی آزمایشگاه اوتوماسیون و روباتیک دانشگاه تورنتوی کانادا بود و در پروژههای مهندسی این دانشگاه فعالیت های مفیدی داشت ،در سال 2001 به عضویت مرکز مطالعات هوافضایی دانشگاه تورنتو در آمد و در حال حاضر از اعضای هیئت علمی اين دانشگاه است و یکی از برجسته ترین متخصصان ایرانی مقیم خارج از کشو در زمینه روباتیک فضایی، شبیه سازی سخت افزار در حلقه و آزمایشگاه از راه دور به حساب می آید.
محمدرضا امامی در چند سفری که در گذشته به ایران داشته، کارگاه های آموزشی در زمینه تربیت مهندسین 2030 و نگرشی جدید به آموزش مهندسی و فناوری آزمایشگاه با قابليت دسترسی از راه دور در داخل کشور ارائه کرده و با بعضی از دانشگاه های کشور از جمله دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی نیز در این زمینه های همکاری داشته است. همین امر بهانه خوبی بود تا با او مصاحبه ای در زمینه تربیت مهندسین ویژه فعالیت در سال 2030 داشته باشیم.
مهندس سال ۲۰۳۰ چگونه تربیت میشود یا یاد میگیرد؟
میزان یادگیری انسان ها با یکدیگر متفاوت است، به همین خاطر مهندس 2030 باید سعی کند میزان یادگیری خود را به وسیله روش ها و تمرینات بالا ببرد. روش های هر فرد در یادگیری با دیگری فرق می کند. یک عده بیشتر از طریق چشم یادگیری بهتری دارند. این گروه می توانند مطالب را خیلی بهتر از طریق شکل ها و حرکت های بیرونی یاد بگیرند. عده ای دیگر کاملا متفاوت از گروه دیگر هستند. خیلی انیمیشنی نیستند و نمی توانند خیلی خوب از طریق بصری یاد بگیرند. این گروه از راه گوش دادن بهتر یاد می گیرند. فقط کافی است مطلبی را گوش کنند و آن را به سرعت یاد می گیرند. دسته سوم از راه خواندن و نوشتن بهتر یاد می گیرند و دسته آخر از راه عمل کردن می توانند بهتر یاد بگیرند. چیزی را می سازند و آن را از راه ساختن یاد می گیرند. این چهار دسته را می توان به خوبی در جامعه مشاهده کرد. برای آموزش و تربیت یک مهندس 2030 باید همه این گروهها را در نظر گرفت. برای مثال دانشجویانی که هنگام درس در کلاس فقط اقدام به نوشتن می کنند. از دسته سوم هستند؛ یعنی کسانی که از راه خواندن و نوشتن بهتر یاد می گیرند. در مقابل دانشجویانی هستند که در طول ترم حتی یک دفترچه هم در دستشان نمی بینید. آیا این دانشجویان یک فرد تنبل محسوب میشود؟ نه لزوما. بلکه روش یادگیری آنها متفاوت است. ممکن است آنها در کلاس و از طریق چشم و دیدن یاد بگیرند. عوامل دیگری هم در یادگیری دخیل هستند؟ گاهی اوقات ممکن است فرد هنگام تدریس دچار عدم تمرکز شود و در واقع در این حالت یادگیری فرد نیست که دچار مشکل است؛ بلکه عوامل محیطی مثل نوع درس دادن استاد باعث عدم تمرکز فرد می شود. یک مورد دیگر این است که فرد سرعت مناسبی هنگام نوشتن ندارد و این مورد باعث می شود فرد تمرکز کافی در هنگام نوشتن چه در کلاس و چه در امتحان نداشته باشد و در نتیجه نتواند قابلیت های خود را به خوبی به نمایش بگذارد. خوب مسلم است که باید به این نوع افراد کمک شود تا بتوانند مشکل خود را در کلاس و یا هنگام امتحان رفع کنند. اگر ما در دانشگاه هدفمان یاد دادن است باید به این نکته توجه داشته باشیم که نوع و میزان یادگیری هر فرد متفاوت با دیگری است. اساتید دانشگاه نمی توانند برای همه یک شیوه را به کار ببرند و نباید توقع داشته باشید همه به یک میزان یاد بگیرند.
دکتر امامی به عنوان مبتکر تربیت مهندسان ویژه فعالیت در پروژههای آینده به خصوص از سال ۲۰۳۰ به بعد، اعتقاد دارد که شیوه آموزش دروس در دانشگاهها باید به سمت تعریف پروژههای حین درس در گروههای دانشجویی برود.
پیشنهاد اصلی شما چیست؟
پیشنهاد این است که گروه های دانشجویی تشکیل شود. در کار گروهی همه اعضا باید بدانند و آگاه باشند که اگر یکی از افراد گروه در یادگیری دچار مشکل است، سعی در رفع مشکل او کنند. اعضای گروه نمی توانند اعتراض کنند که یکی از افراد مثلا در کدنویسی دچار مشکل است و او به درد گروه ما نمی خورد. شاید نوع یادگیری فرد متفاوت باشد. پس آگاهی از این مسئله به اساتید کمک می کند که به افراد هر گروه کمک کنند تا بهتر در گروه فعالیت داشته باشند.
تشکیل این گروه های دانشجویی که می گویید باید بر چه اساسی باشد؟
برای تشکیل گروه های دانشجویی باید شناخت ایجاد شود. یک روش خوب برای شناخت افراد گروه این است که هنگام تشکیل گروه یک پرسشنامه به هر فرد داده می شود و توانایی های هر فرد در آن پرسشنامه درج و از طریق آن ضعف های افراد معلوم و راحت تر پوشانده می شود. هدف این است که یکدیگر را از این مشکلات آگاه کنیم و از اختلافات در گروه جلوگیری کنیم، چراکه اکثر شکست ها در گروه از اختلافات سرچشمه می گیرند. با این روش می توانیم به اعضای گروه بفهمانیم که یکدیگر را به صورت یک موجود زنده که باید در هر حال به یکدیگر احترام بگذارند در نظر بگیرند. این امر بیشتر در زمانی مفید به نظر می رسد که گروه، به خاطر مشکلات به شدت به هم می ریزد و در این زمان شناخت افراد از یکدیگر است که به کمکشان می آید تا گروه بتواند همچنان به کار خود ادامه بدهد. یکی دیگر از مواردی که ما باید در کار گروهی به آن توجه کنیم این است که ما چقدر می توانیم در کار یکدیگر دخالت کنیم. در یک گروه به هر حال تقسیم مسئولیت می شود و هرکس موظف به انجام قسمتی از پروژه است؛ اما میزان تفاوت هر فرد از دیگری برای هر پروژه بستگی به نوع پروژه، نوع افراد تیم، و ساختار گروه و… دارد.
گروه های دانشجویی مد نظر شما چگونه هستند؟
این گروه ها معمولا به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول گروه های حرفه ای هستند که در آن روابط به شدت محدود شده است، محیط هایی که گروه در آن کار می کنند بسته و معمولا به صورت پارتیشن است. اما در مقابل گروه های باز روابط بازتری دارند. محیط کاری آنها مشترک بین یکدیگر است و از هم جدا نیست. در این نوع گروه هرچند یک نفر باید کار را تحویل دهد اما دیگران می توانند در کار او نظر بدهند و پیشنهاد بدهند و دخالت کنند. فرد مسئول هم وظیفه دارد به نظرات افراد گروه گوش کند. چراکه بعد از تحویل کار، اگر مشکلی در کار وجود داشت، اعضا می توانند اعتراض کنند که قبلا به این مشکل اشاره شده بود و رئیس گروه به آن توجه نکرده است. این دو دسته هر کدام بدی ها و خوبی های خود را دارند و هر کدام برای یک پروژه بخصوص خوب است. اما پیشنهاد من بر این است که در تشکیل اعضای گروه بیشتر به گروه های عمومی و باز توجه شود. دلیل این پیشنهاد هم این است که در ابتدای پروژه وظایف بین گروه تقسیم می شوند. هر فرد به صورت جداگانه کار می کند اما پس از گذشت چند هفته این مهم است که هر فرد بداند هم گروهی خود در چه مرحله ای از انجام وظیفه است. چون اگر روند گروهی به شکلی که گفته شد نباشد، در انتهای کار که وظایف و کارها تجمیع می شوند به احتمال زیاد فردی که از روند دیگر اعضا مطلع نبوده نمی تواند کمک زیادی به گروه بکند، زیرا از روند کاری هم گروهی های خود اطلاعات بسیار کمی داشته است.
دانشجویان چگونه باید این نوع گروه مورد نظر شما را تشکیل دهند؟
سه مرحله برای تشکیل یک گروه وجود دارد که آگاهی به این پروسه سه مرحله ای باعث می شود که دانشجویان در تشکیل یک گروه موفق باشند. اولین مورد این است که باید به دانشجو آموزش دهیم در یک تیم با آدم های درست هم تیم شود. این یعنی همگروهی با کسانی که در پیشبرد پروژه بتوانند کمک کنند. دومین مورد اینکه آنها قبل از اینکه پروژه را شروع کنند باید هدف هایشان را تنظیم کنند. با هم مذاکره کنند که چه کار می خواهند انجام دهند. و سومین مسئله این است که برنامه مدون برای کاری که می خواهند انجام دهند داشته باشند و بدانند که قرار است چه کاری انجام دهند. تمام این کارها قبل از شروع پروژه انجام می شود و این اولین گام برای تشکیل گروه است. هر کدام از این مراحل نکات و ریزه کاری های خود را دارند. برای مثال در گام اول دانشجو باید ببیند که آیا می تواند با دوستان نزدیک خود در یک گروه کار کند یا نه؟! آیا صمیمی بودن همگروهی ها به هم، باعث پیشرفت پروژه می شود یا باعث عقب افتادن پروژه؟ برای هر کدام از مراحل مثال های زیادی از این دست است. با توجه به این سه مرحله ما می توانیم مشکلات بوجود آمده در هر گروهی را به حداقل برسانیم و راندمان بالاتری از گروه ها بگیریم.
افراد همگروه چه مشخصاتی داشته باشند؟
افرادی که در یک گروه هستند باید خط فکری متناسب با یکدیگر داشته باشند و هم راستا بایکدیگر حرکت کنند. حتما تجربه این مورد را داشته اید که در زمان کار کردن با افرادی که هم راستا با شما هستند اصلا مشکلی ندارید و مراحل کار به سرعت و با موفقیت طی می شوند. اما در مقابل، زمانی که با افراد غیر هم راستا با خود کار می کنید در هر مرحله دچار مشکل می شوید و توقفی طولانی در هر مرحله به وجود می آید. تیم هایی خیلی موفق هستند که دینامیک و تغییر پذیر باشند. تیم هایی که خیلی تغییر پذیر نباشند تیم های موفقی نیستند. چون اتفاقاتی که در طول انجام پروژه می افتد ممکن است غیر قابل پیش بینی باشد و تیم باید بتواند نسبت به شرایط و اتفاقات غیر قابل پیش بینی از خود واکنش نشان دهد و تغییر کند. بحث مدیریت زمان بسیار مهم است. اصولا کسانی که نمی توانند وقت خود را مدیریت کنند، جایی در عالم مهندسی ندارند. این یک موضوع غیر قابل انکار است. نکته آخر اینکه افراد چقدر توانایی پذیرش انتقاد دارند. تیمی موفق است که خیلی راحت انتقاد بپذیرد و اصولا جویای انتقاد باشد. گروهی که از افراد همیشه موفق تشکیل شده نمی تواند گروه خوبی باشد. اعضا بهتر است مرتب درخواست انتقاد از دیگر افراد بکنند و نکات منفی خود را پوشش دهند و جبران کنند.
دانشجو همیشه این نکته را به خود بقبولاند که او باهوش ترین و بهترین عضو تیم نیست. حتی اگر خیلی موفق و باهوش باشد، باید برای موفقیت تیم سعی کند. این مسئله خود باهوش بینی را از ذهن دانشجوها باید بیرون کنید. دانشجو خودش را بالاتر از باقی اعضا در نظر نگیرد، چون آخر کار خودش ضرر خواهد کرد. اگر یک تیم می خواهد موفق باشد، اعضای آن باید فراموش کنند که موفق تر از بقیه هستند و خودشان را همسطح و هم رتبه با دیگر اعضا قرار دهند. اگر دانشجویی می بیند که نمی تواند با عضوی از گروه کار کند اول از همه سراغ خودش بیاید و ببیند آیا مشکل از خودش است یا نه. باید همیشه مرز بین دفاع از نظر خود و قبول کردن نظر دیگران را دانست. دانشجوها هیچ اختلافی را سرپوشیده و مخفی نگذارند. به محض اینکه دچار مشکلی شدند باید یاد بگیرند که آن را مطرح کرده و با اعضای همگروه صحبت کنند. این مخفی بودن باعث می شود که این اختلافات و مشکلات به مرور زمان بد و بدتر شود. یکی از ویژگی هایی که هر فرد باید داشته باشد این است که فرد در گروه باید مولد باشد، نه اینکه فقط اطاعت کند. افراد در گروه باید یک چیز جدید به وجود بیاورند. اگر چنین فردی در گروه باشد، مطمئنا این گروه یک گروه خوب و ایده آل است. به علاوه، افراد گروه باید تولید کننده و سازندگان خوبی نیز باشند. افرادی وجود دارند که خوب ایده میدهند اما نمی توانند خوب تولید کنند.
No tags for this post.